کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
دستها همیشه و از ابتدای تاریخ معجزه میساختند. «خوشکُنک» هم انگار در ادامه تاریخ ایستاده است؛ معجزه طعم و عطر و لواشکهایی که یادگار تابستانهای سالها قبل است؛ داغی گرما و ناخنک زدن به سینی پهنشده در اتاق خلوت طبقه بالا.
راحله رسولی محصولات خوشکنک را دو سال قبل کلید زد. بعد از یک دوره خبرنگاری و نویسندگی محتوا، حالا برند خوشمزهجات خودش را خلق کرده است. ۳۳ ساله است و تاریخ خوانده. مدتی در یک شرکت تولید محتوا در زمینه کار سفر میکرد و وقتی بعد از چند سال زحمتی که کشیده بود، از آنجا تعدیل شد، به این فکر کرد که برند خودش را راه بیندازد.
هرچند که از قبل هم دنبال تجربه جدید بود. همیشه دستی بر مزهها داشت و دیگران تشویقش میکردند کار خودش را شروع کند. اما هیچ وقت جدی به کار خودش فکر نکرده بود. اما تعدیل از شرکتی که مدتها برایش زحمت کشیده بود، او را مصممتر کرد. ضربه، کاری بود و فشار مالی و روحی زیادی به او وارد کرد.
البته بعدش هم دنبال کار رفت و باز هم مشغول به کار شد، اما انگار لازم بود مدتی بگذرد تا ناامید شود و به این فکر کند که قرار است متکی به دستهای مزهساز خودش باشد و خلق مزهها برایش درآمد داشته باشد.
وقتی کارش را شروع کرد، پسانداز زیادی نداشت. نه پای سرمایه در میان بود و نه امکانات خاص. ابتدای کار یک مخلوطکن قدیمی داشت که گاهی مواد در آن گیر میکرد. برای خشک کردن مواد، از یکی از آشنایان دستگاه خشککن قرض گرفته بود. هرآنچه در خانه داشت، به کمک گرفت و بهمرور از درآمد برند، برای خودش خرج کرد و امکانات جدید آماده کرد.
شروع یک کار تازه
راحله یک ماه پشت سر هم لواشک درست میکرد و آخر سر یک روز به بازار رفت تا وسایل بستهبندی بگیرد و لواشکها را آماده فروش کند. میگوید کم مسخره نشده. همان زمانی که لواشکها را آماده میکرد، خیلی از همکاران به تمسخر به او میگفتند که اگر بخواهد میتوانند با پا آلوها را لگد کنند و برایش لواشک درست کنند!
نگاهها از بالا به پایین بود و اذیتش میکرد. میگوید گاهی این فکرها بر او تأثیر میگذاشت، اما در نهایت تلاش میکرد به این فکر کند که قرار است تجربه تازهای داشته باشد. اسم «خوشکنک» همان زمان خلق شد و شعارش هم خلق خوشیهای کوچک شد. درست مثل همان لواشکهایی که امید را طی یک ماه در او زنده نگه داشت. طعم ترش و شیرینهایی که انگار طعم روزگار است و همین خوشیهای کوچک است که ما را زنده نگه میدارد.
در نهایت دو سال پیش بود که محصولات در پیج اینستاگرام قرار گرفت و از همان روز اول تعداد زیادی سفارش گرفت. دلش گرم شد و انگیزه راه شد تا طعمهای بیشتری خلق شود. خرابکاری و هدر رفتن مواد هم زیاد بود. میگوید دو سه هفته وقت گذاشت تا روشهای مختلف خشک کردن گوجه را پیدا کند. بارها خراب شد و سوخت تا بالاخره به نتیجه برسد.
مشتریهایی که خودشان تبلیغ میکنند
وجه تمایز کار او خلق مزه و آموزش آن است. خیلی از مخاطبان و مشتریان او از شهرها یا کشورهای دیگر هستند و امکان دریافت مزههای خوشکنک برایشان فراهم نیست. راحله در چنین مواردی دست به کار میشود و طرز تهیه خوشمزهجات را برای این مشتریها آموزش میدهد.
شاید ابتدا خیلیها به او خرده میگرفتند که فوت و فن کارهایش را نگوید اما بعد متوجه شد این مسئله در خیلی از برندهای خارجی و کسبوکارهای خانگی، در دوران کرونا اتفاق افتاده است. بسیاری از برندها فوت و فن کارهایشان را در فضای مجازی ارائه میدادند و همین مسئله اعتماد مخاطب را به این برندها بیشتر میکرد. میگوید نگران نیست کسی از او چیزی نخرد؛ قصد دارد پیجش برای مخاطب مفید باشد.
خیلی از محصولات خوشکنک فصلی هستند. لواشک و ترشک تابستانها آماده میشوند. پاییز که میآید، قدری سفارشها کمتر میشود تا محصول جدیدی به مشتری عرضه شود. تبلیغات در پیجهای پرطرفدار برایش هزینه زیادی داشته و هیچ وقت سراغش نرفته است.
اما میگوید ۸۰ درصد مخاطبانش از ابتدا با او بودهاند و محصولات جدید او را امتحان میکنند. خیلی از مشتریهایش ثابت هستند و به او و محصولات خوشکنک اعتماد دارند. مشتریها خودشان برای خوشکنک تبلیغ میکنند. طعم را میچشند و وقتی به مزههای خوشکنک وفادار شدند، تعریفش را برای دیگران میکنند. راحله میگوید این برایش از هر تبلیغی باارزشتر است.
چالشهای اینستاگرام
راحله میگوید چالش کسبوکارهای کوچک بالا رفتن قیمتهاست. برندها هم تا یک حد امکان بالا بردن قیمتها را دارند. هم باید سود را معقول نگه دارند و هم مشتری راضی باشد. طرح صیانت هم هرچند وقت یکبار تن او و بقیه کسبوکارها را میلرزاند که قرار است چه آیندهای پیش پای آنها بگذارد.
اینستاگرام با وجود خوبیهایی که دارد، مشکلات اینچنینی هم دارد. میگوید گاهی به این فکر میکند که اگر محدودیت در این فضا بیشتر شود، باید چه راه ارتباطی دیگری با مشتری پیدا کند. این ترس را هم دارد که با کمتر شدن محدودیتهای کرونا، برخی از مشتریان به سمت بازارهای غیرآنلاین بروند.
گاهی به این فکر میکند که شاید ناچار شود کار ثابت داشته باشد. اما انرژی خوشکنک و مخاطبانش او را دوباره به تلاش وامیدارد. خوشکنک روزنه امیدی است برای حالِ خوب. هم برای راحله، هم برای مخاطبان. میگوید عشق و انرژی زیادی میگذارد تا محتوای لازم را برای پیج آماده کند و بازخوردهای خوبی هم میگیرد.
قدم بعدی خوشکنک
وقتی به آینده فکر میکند، یاد حرف برخی دوستانش میافتد که کارهای او را با برند بیژن مقایسه میکنند که کارش را با تولید سس در خانه شروع کرده بود. راحله رؤیای دور و دراز اینچنینی ندارد اما میگوید دوست دارد کارگاهی برای خودش داشته باشد. ماشینش را فروخت تا کارگاهی بگیرد که در نهایت هم به سرانجام نرسید.
دوست دارد خوشکنک را بزرگتر کند و آدمهای بیشتری را کنار خودش داشته باشد. دوست دارد خوشکنک یک سایت یا پلتفرمی داشته باشد که زنان خانهدار محصولات خود را عرضه کنند و کسب درآمد داشته باشند. همین فکرش هم انرژی لازم را به او میدهد تا دوباره و دوباره بلند شود و کار کند.
مزههای خوشکنک یک روز تابستانی خلق شدند و این تابستان، دوساله میشوند. کم و زیاد و پستی و بلندی برای برندهای خانگی مثل او بسیار است اما راحله میگوید مزهها و طعمها امیدوارش میکنند تا از خلق خوشیهای کوچک دست برندارد.