رضا جمیلی، مدیر توسعه کسبوکار راهکار / عنوان این یادداشت را میخواستم بگذارم «اکوسیستم لندتک ایران در سال ۱۴۰۳؛ فرصتها، چالشها و چشمانداز آینده». اما بهتر دیدم بیشتر از اینکه از آینده بگویم از راهی که این اکوسیستم آمده و مهمتر نقدهایی که به آن وارد است و معمولاً در اکوسیستمهای نوپا کسی چندان درنگی برای پاسخگفتن به آنها نمیکند بپردازم.
عوامل رشد فزاینده لندتک در ایران مختلفاند. اما شکی نیست که برخی از این عوامل در این رشد نقشی کلیدی داشتهاند. نخست، شرایط اقتصاد کلان و بهویژه تورم مستمر و کاهش ارزش پول ملی، نیاز به راهکارهای جایگزین تأمین مالی را برای شهروندان ضروری ساخته است.
این شرایط، لندتک را از یک ابزار مالی صرف به بخشی جداییناپذیر از سبک زندگی ایرانیان تبدیل کرده است. اما علیرغم رشد قابلتوجه، اکوسیستم لندتک ایران با چالشهای جدی مواجه است که میتواند آینده این صنعت را تحتتأثیر قرار دهد. این چالشها را میتوانم در سه محور اصلی خلاصه کنم.
نرخ نکول چقدر خطرناک است؟
نرخ نکول بالقوه یکی از مهمترین نگرانیهای رگولاتورها و کارشناسان است. در اقتصادی که توان مالی کاربران مدام تحتفشار است، احتمال ناتوانی در بازپرداخت تعهدات میتواند به یک بحران سیستمی تبدیل شود. برخلاف تجربه جهانی که لندتکها با تحلیل دقیق دادهها و الگوریتمهای هوشمند توانستهاند نرخ نکول را کاهش دهند، در ایران همچنان نگرانیها در این زمینه پابرجاست.
تجربه بینالمللی نشان میدهد که لندتکهای موفق با استفاده از فناوریهای پیشرفته مانند یادگیری ماشینی و هوش مصنوعی، توانایی ارزیابی دقیقتر ریسک اعتباری مشتریان را دارند. اینکه پلتفرمهای ایرانی چقدر میتوانند و اراده دارند که از چنین ابزارهایی استفاده کنند فعلاً پاسخ روشنی ندارد.
اما وقتی به یاد بیاوریم نرخ نکول در وهله اول متوجه منافع و صورتهای مالی این کسبوکارهاست، حداقل رگولاتور نباید نگرانی بزرگی از این بابت داشته باشد. اگرچه وقتی به یاد میآوریم مؤسسات خصولتی در سالهای گذشته این توان را داشتهاند که بار مالی اشتباهات و ضررها و عدم تعهداتشان را از منابع عمومی بیندازند جای نگرانی درهرصورت وجود دارد.
کسبوکارهای لندتک برای رشد و توسعه خود نیازمند منابع مالی هستند، اما رابطه آنها با بانکها و سرمایهگذاران همواره با فراز و نشیب همراه بوده است.
بانکها که روزگاری تنها بازیگران عرصه وامدهی بودند، اکنون لندتکها را رقیبانی جدی میبینند و همین امر، همکاری میان آنها را دشوار ساخته است. فقدان چارچوب رگولاتوری مشخص و کارآمد، یکی دیگر از چالشهای پیشروی صنعت لندتک است. از یک سو، رگولاتورها نگران تبعات سیستمی رشد بیرویه این صنعت هستند و از سوی دیگر، مقررات سختگیرانه میتواند مانع نوآوری و توسعه شود.
عدالت مالی و قیمت بیضابطه پول در ایران
یکی از انتقادات جدی به صنعت لندتک، نرخهای بالای سود و کارمزد برخی از پلتفرمهاست. درحالیکه برخی سرویسهای لندتک نرخهایی تا ۵۵ یا ۶۰ درصد را اعمال میکنند، این نگرانی وجود دارد که چنین شرایطی به«گرانفروشی پول» و بهرهبرداری از آسیبپذیرترین اقشار جامعه منجر شود.
مطالعات جهانی نشان میدهد لندتکهایی که توانستهاند تعادل میان سودآوری و مسئولیت اجتماعی برقرار کنند، در بلندمدت موفقتر بودهاند. برای مثال، پلتفرم Kiva با ارائه وامهای خرد با نرخهای معقول به کارآفرینان در کشورهای درحالتوسعه، هم به پایداری مالی رسیده و هم اثرگذاری اجتماعی قابلتوجهی داشته است.
توسعه سواد مالی و اعتباری در جامعه، یکی از ضرورتهای انکارناپذیر برای اکوسیستم لندتک است. کاربرانی که درک عمیقی از تعهدات مالی خود ندارند، بیشتر در معرض افتادن در «تله بدهی» قرار میگیرند و این مسئله در بلندمدت میتواند به زیان هم کاربران و هم کسبوکارهای لندتک تمام شود.
آینده گرگومیش است…
اکوسیستم لندتک ایران در نقطه عطفی قرار دارد. برای تداوم مسیر رشد و توسعه، این صنعت نیازمند تنظیمگری هوشمندانه، همکاری پایدار با بانکها، توسعه فناوریهای ارزیابی ریسک و ارتقای سواد مالی را با همه چالشهایی که در این مسیر وجود دارد بهعنوان اولویتهای خودش تعریف کند.
چیزی که فعلاً میتوانیم از کارنامه دو سه سال اخیر این اکوسیستم بگوییم این است که لندتک در ایران دیگر تنها یک ابزار مالی نیست، بلکه به بخشی از سبک زندگی ایرانیان تبدیل شده است.
موفقیت آینده این صنعت در گرو تعادل میان نوآوری، مسئولیتپذیری و همکاری سازنده با تمامی ذینفعان خواهد بود و البته امیدوار بود توان و ظرفیت مالی سبک زندگی ایرانیان از چیزی که هست کمجانتر نشود.