کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
نجار! این کلمهای است که وقتی میشنویم، تصویر یک آقای نجار در ذهنمان نقش میبندد، اما ممکن است پس از خواندن این مصاحبه و آشنایی با یک خانم نجار موفق، این کلیشه از ذهنمان پاک شود. پای صحبت بهاره دارابیان نشستیم تا از شغل و هنرش برای ما بگوید.
او محصولات دکوراتیو چوبی میسازد و چندین سال است بهصورت تخصصی در این حوزه به تولید و حضور در نمایشگاهها و فروش محصول مشغول است و برندی به نام دکوتک را مدیریت میکند. دارابیان ۲۸ ساله است، در هنرستان گرافیک خوانده و در دانشگاه نیز در رشته صنایع دستی مشغول به تحصیل شده است.
او همیشه به ساخت صنایع دستی، مخصوصاً محصولات چوبی علاقه داشته و به همین دلیل گرایش دانشگاهیاش را صنایع چوبی انتخاب کردم. این زن دامغانی، حدود یک سال و نیم است که به تهران نقل مکان کرده است.
چرا انتخاب کردید که شغل مردانه نجاری را برای کسب درآمد انتخاب کنید؟
من از دوران دانشگاه علاقه خاصی به صنایع چوبی داشتم و تکنیکهای زیادی را نیز در دانشگاه آموخته بودم. همین آشنایی با این تکنیکها روزبهروز علاقه من را بیشتر میکرد و چون استعداد خوبی هم داشتم، تصمیم گرفتم همین مسیر را برای ادامه زندگی در پیش بگیرم.
البته دایره انتخابی من از حرفه نجاری، بخش دکوراتیو و ظریف آن است؛ بهدلیل اینکه ذاتاً خانمها در این بخش تواناتر هستند. اما بالاخره آموختههای من در حد دروس و کارگاههای دانشگاهی بود و میدانستم فوتوفن اصلی را باید پیش نجاران خبره درون کارگاههای حرفهای بیاموزم. با خودم عهد کردم که تلاش میکنم و بالاخره کارگاه مناسب و استاد مطمئن پیدا میکنم و این شغل را ادامه میدهم.
چندین تجربه ناموفق هم داشتم که فضاهای کارگاهی برای خانمها مناسب نبود و من نتوانستم در آن کارگاهها بمانم و مجبور شدم آنجا را ترک کنم، اما در نهایت استاد و کارگاه معتبر و مناسبی پیدا کردم و بسیاری از فنون را طی شاگردی استاد مجرب نجار، آموختم.
چه نیازی را در جامعه دیدید که حس کردید میتوانید در فروش هم موفق باشید؟
پس از فارغالتحصیلی خیلی از دوستان و اقوام کارهایی به من سفارش میدادند و من میدیدم از پس انجام کارها برمیآیم و مشتریان راضی هستند. در سال ۱۳۹۶ تصمیم گرفتم به اداره میراث فرهنگی و صنایع دستی شهر دامغان مراجعه کنم و برای راهاندازی کارگاه صنایع دستی، از فضای خانه استفاده کنم که به لطف خدا درخواستم مورد موافقت قرار گرفت و کارگاهم را راهاندازی کردم. در همان فضا توانستم نیازهای بازار را بیشتر بشناسم و به فروش مطمئنتر شوم.
چه راهی برای نفوذ به بازار پیدا کردید؟
خب در ابتدا بهجز نزدیکان، فرد دیگری از فعالیت من باخبر نبود و من سعی کردم در دو جنبه مسیری را در پیش بگیرم که به حضورم در بازار و جذب مشتریان بیشتر کمک میکرد؛ یکی معرفی بیشتر محصولات با حضور در نمایشگاهها و دیگری شناخت دقیقتر بازار به لحاظ سلیقه و کشش قیمتی. از زمانی که کارگاه را راهاندازی کردم، همواره مترصد نمایشگاههای حضوری، مخصوصاً در تهران بودم.
در برخی نمایشگاههای کوچک شرکت میکردم و بیشتر زیورآلات چوبی را میفروختم و معمولاً درآمدی بیشتر از هزینه رفتوآمد و اقامت، نصیبم نمیشد، اما همین حضورها باعث میشد بازار را بیشتر بشناسم و با همصنفان خودم بیشتر آشنا شوم. حتی خاطرم هست در نمایشگاه سالانه صنایع دستی بار اول فقط بهعنوان مربی بخش سرگرمی کودکان به آموزش ساخت زیورآلات چوبی پرداختم، اما سال بعد در همان نمایشگاه غرفه داشتم.
بخش دیگر، شناخت دقیق نیاز مخاطب و هزینهها بود. اوایل فارغالتحصیلی من سری پرشور داشتم و تکنیکهای بسیاری نیز در دانشگاه آموخته بودم. دوست داشتم هر محصولی که میسازم پرکار و پرتکنیک باشد. چندین ساعت چوبی بسیار نفیس و ارزشمند ساختم که هر کدام زمان زیادی از من گرفته بود.
مشتریان محصولات را میدیدند اما کسی پولی برای آن نمیپرداخت، چون هزینه تمامشده بسیار بالا بود. با خود فکر کردم با این روش کسبوکارم رشد نمیکند. به سمت محصولات عمومیتر رفتم و گاهی اوقات بخشی از کار را به کارگاههای صنعتی دیگر میسپردم و کارهای ظریف و پرداختها را خودم انجام میدادم. این تصمیم هم به لحاظ هزینهها و هم فروش من را بسیار جلو انداخت.
از وسعت دکوتک برایمان بگویید.
من در دامغان کارگاه خوبی داشتم و اکنون در تهران نیز کارگاهم به اندازه نیاز مشتریان است. با سایر نجاریها همکاری میکنم و یک نفر نیز بهصورت مستقیم در کارگاه مشغول است. بیش از ۱۰هزار دنبالکننده در اینستاگرام دارم و همه تلاشم این است در این روزگار کرونایی که نمایشگاههای حضوری تعطیل هستند، با تبلیغات و معرفی محصولاتم در اینستاگرام، مشتریان بیشتری جذب کنم.
سرمایه اولیه این کار چقدر بود و چگونه آن را تأمین کردید؟
من یک وام خوداشتغالی به مبلغ پنج میلیون تومان دریافت کردم که با برادرم نصف کردیم و با مبلغ آن برخی ابزارهای مورد نیازم را خریداری کردم. بخشی از ابزارها را نیز در دوران دانشگاه تهیه کرده بودم؛ البته تا مدتها درآمدم را صرف توسعه کار کردم. نکته مهم در کار با چوب این است که شروع کار نیاز به سرمایه اولیه زیادی ندارد.
با ابزار اندک و کمی چوب و یک میز میتوان شروع کرد؛ برعکس برخی هنرها که وسایل اولیه گرانی دارند، مثل سفالگری که حتماً باید برای شروع کوره خرید یا از کوره اجارهای استفاده کرد که این امر هزینههای اولیه کار را بالا میبرد. البته نباید سرمایه یادگیری از استاد و تجربه عملی و همچنین استفاده از منابع رایگان موجود در اینترنت را نادیده بگیریم.
چه چشماندازی برای دکوتک دارید؟
اولین برنامه، شروع کار آموزش است، چون میدانم مخصوصاً برای خانمها آموزش نجاری بسیار اندک است و بسیاری از آنان مثل خود من، برای آموختن و تمرینکردن تکنیکهای عملی، دچار مشکل کمبود فضای آموزش مناسب هستند؛ چراکه محیطها اکثراً مردانه هستند. تمایل دارم بخش صادرات را هم راهاندازی کنم، چون من اصرار دارم کارهایی که تولید میکنم، اصیل و ایرانی باشد و در دنیا نظیر نداشته باشد. گسترش این تولیدات در خود ایران هم هنوز جای کار دارد و امیدوارم بتوانم در این بخش نیز فعالیت مناسبی داشته باشم.
چه مشکلاتی در مسیر کارتان وجود داشته و دارد؟
اولین مشکل که فضای مردانه کارگاههای نجاری است، اما مشکلی که شاید کسی خیلی به آن توجه نمیکند، تهیه مواد اولیه است. عمدهفروشان چوب معمولاً در خارج از شهرها فعالاند و فضای آنان کاملاً مردانه و برای زنان نامناسب است؛ بنابراین من مجبورم برای خرید چوب حتماً با یک مرد همراه شوم. این امر بخشی از سرعت کار مرا میگیرد، اما بههرحال با حضور بیشتر زنان در هنرهای چوبی کمکم این فضا تعدیل خواهد شد.