کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
واقعیت دستهبندی دوران تمدنهای نخستین بر پایه فناوری دوران مس و دوران برنز بیانگر ریشههای فناوری این جوامع است. کار با مس، طلا و نقره به دلیل نرم بودن، آنها را به نخستین گزینه اجتنابناپذیر تبدیل میکرد، اما به نظر میرسد اکنون باستانشناسان با این دیدگاه موافق هستند که واقعاً «دوران مس» آن هم شاید در یک بازه کوتاه در آغاز تمدن مصر وجود نداشته، زیرا نرمی آن فلز کاربردش را برای همهچیز به جز کارهای زینتی یا ضرب سکه محدود میکرد. این دیدگاه منجر به این شد که افراد تمرکز خود را روی ابزارهایی برای سخت کردن مس و ساخت ابزار و سلاحهای رضایتبخش بگذارند.

مس و برنز
به نظر میرسد احیای سنگهای فلزی مخلوط به کشف آلیاژسازی انجامید تا از آن طریق مس با فلزات دیگر ذوب شده و برنز به دست بیاید. چندین ساخته برنزی حاوی سرب، آنتیموان و آرسنیک ساخته شد اما محبوبترین و گستردهترین ترکیب از مس و قلع به نسبت ۱۰ به ۱ به دست آمد. فلز سخت حاصل این ترکیب رنگی مایل به زرد داشت که قابل ذوب کردن و شکلدهی بود.
برنزکاران روش گرم کردن فلز در یک بوته روی آتش قوی و ریختن آن در قالبهای ساده سفالی یا سنگی برای ساختن سر تبر یا سرنیزه یا اشکال جامد دیگر را از مسگران و زرگران گرفتند. آنها برای ساخت ظروف توخالی یا مجسمهسازی از شیوهای استفاده کردند که به نام Cire Perdue شناخته میشود. در این روش، شکلی که باید قالبگیری شود با موم پوشیده میشود و در خاک رس قرار میگیرد، سپس موم ذوب و تخلیه میشود تا حفرهای باقی بماند که فلز مذاب در آن ریخته میشود.
برنز تبدیل به مهمترین ماده در تمدنهای اولیه شد و ترتیبات دقیقی برای تضمین عرضه مداوم آن شکل گرفت. در درههای رودخانههای آبرفتی که تمدن در آنجا توسعه یافت، فلز کمیاب بود و بنابراین باید وارد میشد؛ این نیاز به ایجاد روابط تجاری پیچیده و عملیات معدنی در فواصلی بسیار دور از سکونتگاهها منجر شد. کمبود عرضه قلع در سرتاسر خاورمیانه مشکلی ویژه ایجاد کرد، تمدنهای عصر مفرغ مجبور شدند بسیار فراتر از مرزهای خود برای یافتن منابع فلزی به جستوجو بپردازند و در این فرایند دانش و هنرهای متمدن بهتدریج در امتداد مسیرهای تجاری در حال توسعه مدیترانه به سمت غرب منتقل شد.
انتقال از فناوری نوسنگی به تمدنهای نحستین به جز آنچه درباره فلزات بود، به شکلی تدریجی رخ داد؛ گرچه مهارتهای تخصصی و روشهای ساخت به طور کلی افزایش یافت و در شیوههای ساخت افزایش عظیمی در اندازه تشکیلات اقتصادی وجود داشت. در فناوری نیرو هیچ نوآوری بزرگی وجود نداشت، اما پیشرفتهای مهمی در ساخت کورهها برای پاسخ به نیازهای فلزکاران و سفالگران و صنعتگران جدید مانند شیشهگران انجام شد.
همچنین کشتی بادبانی شکلی قطعی به خود گرفت و از وسیلهای با بادبان کوچک که در کمان آن نصب شده بود و تنها برای حرکت در مقابل باد غالب بر رودخانه نیل مناسب بود، به سمت کشتی اقیانوسپیمای مهم سلسلههای بعدی مصر با بادبان مستطیلی شکل در میان کشتیها پیش رفت.
کشتیهای مصری و فنیقی از این نوع میتوانستند پیش از وزش باد و در عرض باد حرکت کنند، اما ناگزیر بودند برای حرکت به سوی باد به نیروی انسانی متوسل شوند. با این وجود آنها شاهکارهای قابل توجه دریانوردی را خلق کردند، در طول مدیترانه قایقرانی کردند و حتی از میان ستونهای هرکول به سوی اقیانوس اطلس حرکت کردند.

آبیاری
در مقایسه با روشهای نوسنگی، روشهای تولید غذا نیز پیشرفتهای زیادی نشان دادند، از جمله یک نوآوری برجسته در شکل آبیاری سامانیافته. تمدنهای مصر و بینالنهرین بهشدت به دو سامانه رودخانهای بزرگ نیل و دجله – فرات وابسته بودند که هر دو با سیلابهای سالانه زمین را سیراب میکردند و با آبرفتهای غنی که باقی میگذاشتند، زمین را جوان نگه میداشتند.
رود نیل هر تابستان پرآب میشد و تمدنهای ساخته شده در دره آن، روشهای آبیاری حوضهای را خیلی زود آموختند تا پس از فروکش رودخانه و تا زمانی که ممکن است، آبِ سیلاب را به عقب برگردانتد تا خاک غنیشده بتواند قبل از سیل محصول به بار آورد.
در دره دجله – فرات، مشکل آبیاری پیچیدهتر بود، زیرا سیلابها شدیدتر و کمتر قابل پیشبینی بود و زودتر از سیلهای رود نیل رخ میداد که به سمت شمال جریان دارد. آنها همچنین آبرفت بیشتری را حمل میکردند که میتوانست کانالهای آبیاری را خفه کند. وظیفه مهندسان آبیاری سومری این بود که در ماههای تابستان آب را از رودخانهها هدایت و در بخشهای کوچک در مزارع توزیع کنند.
سامانه سومری در نهایت از بین رفت، زیرا به گردآمدن نمک در خاک و در نتیجه از دست دادن باروری انجامید. با این حال هر دو سامانه به درجه بالایی از کنترل اجتماعی وابسته بودند و لازمه آنها مهارت در اندازهگیری و تعیین زمین و یک روند قانونی پیچیده برای تضمین عدالت در توزیع آب، این پدیده گرانبها بود. علاوه بر این هر دو سامانه به مهندسی پیچیده در ساخت آببندها و خاکریزها، کانالها و قناتها (با کششهای طولانی در زیر زمین برای جلوگیری از تلفات ناشی از تبخیر) و استفاده از وسایل بالابرنده آب وابسته بودند.

تولید شهری
صنعت تولید در تمدنهای نخستین بر محصولاتی مانند سفال، روغن و لوازم آرایشی متمرکز بود که پیش از معرفی فلزات در مسیرهای تجاری نخستین به گردش درآمده بودند. اینها تبدیل به کالاهایی شدند که در مقابل فلزات معامله میشد. در کار سفال، چرخ سفالگر به طور گسترده برای چرخاندن گل رس و رسیدن به شکل دلخواه به کار رفت، اما شیوه قدیمیتر ساختن گلدان با دست از رولهای سفالی برای برخی موارد مورد استفاده قرار گرفت. شکلهای مختلف پرس برای تولید روغن ساخته شد.
حیوانات بارکش هنوز وسیله اصلی حملونقل زمینی بودند. وسیله نقلیه چرخدار بهآرامی توسعه یافت تا نیازهای متفاوت کشاورزی، تجارت و جنگ را برآورده کند. در دسته دوم ارابه به عنوان یک سلاح ظاهر شد، حتی اگر کاربرد آن به دلیل دشواری مداوم مهار اسب محدود بود. همچنین فناوری نظامی به ساخت صفحات فلزی برای زره منجر شد.