/
/
چرا برخی مدیران سالانه ۱ دلار حقوق می‌گیرند؟

چرا برخی مدیران سالانه ۱ دلار حقوق می‌گیرند؟

بررسی درآمد و استراتژی‌های مالی مدیران ارشد شرکت‌های بزرگ

در دنیای مدرن کسب‌وکار، مدیران عامل شرکت‌های بزرگ اغلب به‌عنوان نماد موفقیت و ثروت شناخته می‌شوند. با این حال، میزان حقوق دریافتی آن‌ها به‌صورت سنتی تعریف‌شده، تنها بخش کوچکی از تصویر مالی آن‌ها را نشان می‌دهد. با بررسی داده‌های موجود می‌توان به تفاوت‌های قابل‌توجه در ساختارهای درآمدی مدیران عامل پی برد. این گزارش با تمرکز بر اطلاعات ارائه‌شده از مدیران عامل شرکت‌هایی مانند انویدیا، اپل، مایکروسافت، استارباکس، پاپ‌مارت، گوگل، متا، تسلا، اسپیس‌اکس و بلکستون، به تحلیل این موضوع می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه برخی از ثروتمندترین افراد جهان با دریافت حقوق نمادین یا صفر، از روش‌های جایگزین برای افزایش ثروت خود استفاده می‌کنند.

جنسن هوانگ، مدیرعامل انویدیا، با حقوق سالانه ۴۹ میلیون دلار، یکی از افرادی است که درآمد قابل‌توجهی از طریق حقوق رسمی خود دریافت می‌کند. این رقم نشان‌دهنده جایگاه بالای او در صنعتی است که به سرعت در حال رشد است، به‌ویژه با افزایش تقاضا برای تراشه‌های هوش مصنوعی. در مقابل تیم کوک، مدیرعامل اپل، با حقوق ۷۴ میلیون دلار در سال نشان می‌دهد که شرکت‌های فناوری بزرگ چگونه با ترکیب حقوق و مزایای دیگر، جبران خدمات را مدیریت می‌کنند. ساتیا نادلا، مدیرعامل مایکروسافت، با درآمد ۷۹ میلیون دلار در سال، نیز در همین مسیر قرار دارد و الگویی مشابه در میان مدیران ارشد فناوری را به نمایش می‌گذارد. این ارقام نشان می‌دهند که حقوق پایه همچنان بخشی مهم از درآمد برخی مدیران است، اما این تنها بخش داستان نیست.

از سوی دیگر، بریان نیکول، مدیرعامل استارباکس، با حقوق ۱.۶ میلیون دلار در سال، و وانگ نینگ، مدیرعامل پاپ‌مارت، با ۴۶۰ هزار دلار، نشان‌دهنده طیفی متفاوت از درآمد هستند. این ارقام ممکن است در مقایسه با همتایان فناوری‌شان کمتر به نظر برسند، اما نشان‌دهنده این واقعیت است که اندازه شرکت و صنعت آن بر ساختار جبران خدمات تأثیر می‌گذارد. سوندار پیچای، مدیرعامل گوگل، با ۱۰.۷ میلیون دلار در سال نیز در این طیف قرار می‌گیرد و نشان می‌دهد که حتی در شرکت‌های عظیم فناوری، حقوق پایه می‌تواند متغیر باشد.

با این حال، آنچه این گزارش را برجسته می‌کند، رویکرد برخی مدیران عامل به دریافت حقوق نمادین است. مارک زاکربرگ، مدیرعامل متا، با دریافت ۱ دلار در سال، و ایلان ماسک، مدیرعامل تسلا و اسپیس‌اکس، با حقوق صفر دلار، نمونه‌های بارزی از این استراتژی هستند. این تصمیم به ظاهر عجیب، بخشی از یک برنامه مالی پیچیده‌تر است. برخی از ثروتمندترین افراد جهان ترجیح می‌دهند به‌صورت رسمی هر ماه فقط یک دلار حقوق بگیرند، زیرا این کار به دلیل نرخ بالای مالیات بر حقوق، برایشان سودآورتر است. به جای حقوق بالا، آن‌ها از مزایای غیرقابل‌مالیاتی مانند سهام، پاداش‌ها، پروازها، وعده‌های غذایی و سایر اشکال جبران خدمات استفاده می‌کنند. استیون شوارتزمن، مدیرعامل بلکستون، با حقوق پایه ۸۴ میلیون دلار و ۹۱۶ میلیون دلار سود سهام، نمونه‌ای افراطی از این رویکرد است که نشان می‌دهد چگونه مالکیت و سودهای غیرمستقیم می‌توانند درآمد را به سطحی فراتر از حقوق پایه برسانند.

این تنوع درآمدی ریشه در سیستم‌های مالیاتی و ساختارهای جبران خدمات دارد. حقوق‌های بالا اغلب با بالاترین نرخ ممکن مالیات می‌شوند، بنابراین میلیاردرها از دریافت حقوق بالا خودداری می‌کنند و به‌جای آن، از راه‌هایی مانند سهام و گزینه‌های سهام بهره می‌برند که مشمول مالیات کمتری هستند. این استراتژی نه‌تنها از بار مالیاتی می‌کاهد، بلکه آن‌ها را قادر می‌سازد تا با موفقیت شرکتشان، ارزش دارایی‌هایشان به‌طور تصاعدی افزایش یابد. برای مثال، ایلان ماسک، با وجود حقوق صفر دلار، به لطف سهام تسلا، یکی از ثروتمندترین افراد جهان است. این موضوع نشان‌دهنده این واقعیت است که ثروت واقعی این مدیران در ترازنامه‌های شخصی آن‌ها نهفته است، نه در حقوق ماهانه‌شان.

این روش‌ها همچنین بحث‌هایی درباره عدالت و نابرابری درآمدی به راه انداخته است. در حالی که حقوق‌های بالا برای برخی مدیران ممکن است به‌عنوان پاداشی برای عملکردشان توجیه شود، استراتژی‌های مبتنی بر سهام و سود سهام نشان می‌دهد که ثروت در دستان افراد معدودی متمرکز شده است. این تمرکز ثروت، به‌ویژه در شرکت‌های فناوری که ارزش بازارشان به میلیاردها دلار می‌رسد، سؤالاتی درباره توزیع عادلانه منابع و تأثیر آن بر اقتصاد جهانی مطرح می‌کند. از سوی دیگر، می‌توان استدلال کرد که این مدیران با پذیرش ریسک‌های بزرگ و هدایت شرکت‌ها به موفقیت‌های عظیم، شایستگی این سطح از جبران خدمات را دارند.

از منظر عملی، این استراتژی‌ها برای شرکت‌ها نیز فوایدی دارد. با ارائه سهام به‌جای حقوق نقدی، شرکت‌ها می‌توانند نقدینگی خود را حفظ کنند و در عین حال، مدیران را به موفقیت بلندمدت متعهد نگه دارند. این رویکرد، به‌ویژه در شرکت‌های نوپا یا در حال رشد، می‌تواند انگیزه‌ای برای نوآوری و افزایش ارزش سهام باشد. با این حال، این سیستم می‌تواند برای کارمندان عادی که به حقوق ثابت وابسته هستند، ناعادلانه به نظر برسد، زیرا آن‌ها از این مزایای غیرمستقیم بی‌بهره‌اند.

تحلیل داده‌ها همچنین نشان می‌دهد که صنعت و اندازه شرکت نقش مهمی در تعیین ساختار جبران خدمات دارد. شرکت‌های فناوری مانند گوگل، مایکروسافت و اپل، که در صدر بازارهای جهانی قرار دارند، حقوق‌های بالاتری ارائه می‌دهند، در حالی که شرکت‌هایی مانند پاپ‌مارت، که در مقیاس کوچک‌تری عمل می‌کنند، ارقام کمتری را در بر می‌گیرند. این تفاوت‌ها می‌تواند به فرهنگ سازمانی، استراتژی‌های رشد و حتی سیاست‌های منطقه‌ای نیز مربوط باشد. برای مثال، شرکت‌های آمریکایی اغلب از مدل‌های مبتنی بر سهام استفاده می‌کنند، در حالی که شرکت‌های آسیایی ممکن است به حقوق نقدی بیشتر وابسته باشند.

یکی از جنبه‌های جالب این موضوع، تأثیر روان‌شناختی این استراتژی‌هاست. دریافت حقوق نمادین مانند ۱ دلار یا صفر دلار، می‌تواند تصویر عمومی مدیران را به‌عنوان افرادی متواضع یا متعهد به موفقیت شرکتشان تقویت کند. این موضوع در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی به‌خوبی منعکس شده و گاهی به‌عنوان یک تاکتیک روابط‌عمومی نیز تفسیر می‌شود. با این حال، واقعیت این است که این مدیران از طریق دارایی‌هایشان، ثروتی به مراتب بیشتر از حقوق‌های سنتی به دست می‌آورند، که این موضوع بحث‌هایی درباره شفافیت و مسئولیت‌پذیری را به دنبال دارد.

در پایان، ساختارهای جبران خدمات مدیران عامل فراتر از یک حقوق ساده است و به یک اکوسیستم مالی پیچیده تبدیل شده است. از حقوق‌های چند میلیون دلاری گرفته تا استراتژی‌های مبتنی بر سهام و سود سهام، این سیستم نشان‌دهنده تغییر پارادایم در نحوه ارزش‌گذاری و جبران خدمات در دنیای کسب‌وکار است. با ادامه رشد شرکت‌های فناوری و افزایش تمرکز ثروت، این موضوع احتمالاً همچنان در مرکز توجهات باقی خواهد ماند و نیاز به بازنگری در قوانین مالیاتی و سیاست‌های جبران خدمات را برجسته‌تر خواهد کرد. درک این تنوع درآمدی نه‌تنها به ما کمک می‌کند تا تصویر بهتری از اقتصاد جهانی داشته باشیم، بلکه می‌تواند راهنمایی برای اصلاحات آینده در این حوزه باشد.

نمایش لینک کوتاه
کپی لینک کوتاه: https://karangweekly.ir/fvx6 کپی شد

مطلب قبلی

مطلب بعدی

مطالب پیشنهادی

ارسال یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شماره جدید هفته‌نامه کارنگ​

پربازدید‌ترین