کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
با شنیدن کلمه حمایت چه چیزی در ذهن شما نقش میبندد؟ کمکی برای گذراندن یک مشکل یا بحران، به فردی که به حمایت نیاز دارد؟ یا ایجاد یک چرخه برای کسانی که نیاز به توانمند شدن، جهت گذران هرروزه بحرانهای پیش رو دارند؟
بنیادهای خیریه و مجموعههای کمکرسانی اغلب چند قدم اول از مسیر حمایت واقعی را با نیازمندان طی میکنند، اما ما کسبوکاری را معرفی میکنیم که در قدمهای انتهایی کمک به نیازمندان ایستاده و مکمل بسیار محکمی برای چرخه خیررسانی و توانمندسازی است.
«شادیکار» فروشگاه آنلاین برای فروش محصولات تولیدشده توسط مددجویان جمعیت امام علی را مریم عنبرستانی بنیان گذاشته است. این زن سی ساله، هر چند از ۱۸ سالگی در زمینه تئاتر فعالیت داشته، اما به دلیل کار در شرکتهای مختلف در دوران دانشجویی، مدلهای مختلف فروش را تجربه کرده است. او در همان سالهای تحصیل، با فعالیتهای این گروه آشنا شده و ریشه کسبوکار او به فعالیتهای فرهنگی و هنری برمیگردد که به صورت داوطلبانه در این جمعیت انجام میداده است.
چه اتفاقی افتاد که به فکر راهاندازی این کسبوکار افتادید؟
بعد از فارغالتحصیلی بسیار علاقه داشتم که ثمره درس و تجربههای دوران دانشجویی را به بهترین نحو برداشت کنم. اگرچه آنچنان که باید با اقتصاد و نظریههایش انس نگرفته بودم، اما ترکیب نگاهی که اقتصاد در من ساخته بود، تجربه و علاقهام به حوزه فروش و تصویر زنان سرپرست خانواری که در جمعیت با آنان آشنا شده بودم، همواره در سرم میچرخید تا اینکه به این فکر افتادم که اگر ما برای این افراد یک سایت فروش داشته باشیم تا محصولات دستساز مددجویان در آن سایت به فروش برسد، اتفاق خوبی است.
ایده را با اعضا در میان گذاشتم و از آن استقبال شد. از سال ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۷ به زیرساختهای کار پرداختیم و کار را در سال ۱۳۹۷ آغاز کردیم. اگرچه من در ابتدا فقط ایده داشتم و هیچ دانش و تجربهای در راهاندازی سایت و فروش محصولات بهصورت اینترنتی نداشتم، ولی با مشورت و تشویق همسرم، روزبه اسماعیلی که در این امر تجربه داشت، قدم اول را برداشتیم.
شادیکار دقیقاً چه میکند؟
شادیکار یک کسبوکار اجتماعی است که محصولات خانههای اشتغال جمعیت را به فروش میرساند و فروشگاه رسمی اینترنتی این جمعیت است. نام کسبوکار اجتماعی را برای این برگزیدهایم چون سرمایهگذاران، سود و سهم مادی در ازای مشارکت کسب نمیکنند و نهایتاً به اندازه آورده خود، برداشت میکنند و سود حاصله برای توسعه کسبوکار هزینه میشود.
کانال اصلی فروش ما سایت است، ولی در اینستاگرام و دیجیکالا و باسلام و سایر پلتفرمهای فروش نیز فعالیم. اجناسی که به فروش میرسد در خانههای اشتغال سراسر ایران توسط زنان سرپرست خانوار تولید میشود و وظیفه فروش و توزیع با شادیکار است.
از سمت دیگر ایجاد یک شغل پارهوقت برای داوطلبان جمعیت نیز مشوق ما برای راهاندازی این چرخه فروش و عرضه بود و خدا را شکر اکنون چه در بخش طراحی و پشتیبانی سایت و چه انبارداری و توزیع داوطلبان زیادی فعال هستند.
به نظر خودتان چه وجه تمایزی بین شما و سایر فعالان این حوزه وجود دارد؟
تمایز اصلی ما جامعه هدف تأمینکنندگان و عرضهکنندگان محصول است. محصولاتی که در شادیکار به فروش میرسد، توسط زنان سرپرست خانوار که عموماً از افراد آسیبدیده اجتماع (مانند اعتیاد و فقر) هستند، تولید میشود و این فروش و درآمد جنبه مددکاری کار ما را بالا میبرد. از سمت دیگر تا جایی که ممکن باشد در تمام چرخه تأمین و عرضه از افراد تحت پوشش استفاده میکنیم تا علاوه بر گردش کار، انتقال تجربه و آموزش کار به افراد دیگر نیز اتفاق بیفتد.
سختیها و لذتهای مسیر کاریتان تا امروز چه بوده است؟
اصلیترین مشکل من این بود که بر خلاف تجربه و علاقه در بحث فروش، هیچ علم و تجربهای در زمینه فروش آنلاین نداشتم، از سایت و کدنویسی هیچچیزی نمیدانستم، اما چون احساس میکردم این کار باید انجام شود، اراده کرده بودم که استقامت کنم. پس در قدم اول مشورت کردم و از باتجربهها کمک خواستم، همین امر باعث شد با همفکری همسرم از نیما اسماعیلی کمک بگیریم تا نقشهراه درست را پیش ببریم.
اما کمکم طی مسیر، مشکلات عیان شد. از فرایندهای تأمین گرفته تا انبارداری، بستهبندی، ارسال، پشتیبانی و… . برای هر کدام از این مشکلات سعی کردم با مشورت فرد متخصص، بهترین راه را بیابم و با قدمهای کوچک پیش رفتیم. اما شیرینی و لذت مسیر برایم بسیار انرژیزاست.
من از فروش تکتک محصولات سایت لذت میبرم و میدانم چندین برابر این انگیزه و انرژی نصیب تولیدکننده اصلی میشود و این بسیار خوشایند است، اما لذت صدچندان وقتی است که میبینم خانم یا گروهی از خانمها بهصورت مستمر و مداوم محصول تولید میکنند. این اتفاق برای همه ما بسیار خوشحالکننده است و حس میکنیم چرخی را میچرخانیم و مداوم به افرادی کمک میکنیم.
چه چشماندازی برای این کار دارید؟
ما دوست داریم دامنه فعالیتمان بسیار گسترده شود و بیش از پیش مناطق محروم را تحت پوشش قرار دهیم، در حقیقت هر چقدر گسترده شویم، به افراد و زندگیهای بیشتری کمک میکنیم و موجب دیدهشدن و ثمر دادن تلاش افرادی که در مناطق دورافتاده هستند، شدهایم. ما دوست داریم ویترینی به اندازه ایران برای دیدهشدن، شناختهشدن و فروش محصولات دستساز افراد نیازمند حمایت باشیم. این امر علاوه بر درآمد بیشتر موجب تقویت اعتمادبهنفس زنان تحت پوشش میشود و همین اعتمادبهنفس باعث ایجاد کسبوکارهای دیگر و شاید کارآفرینیهای بزرگ شود.
برای رسیدن به این چشمانداز چه موانعی بر سر راه خود میبینید؟
مانع فعلی و اصلی ما نیروی انسانی است، چون منابع انسانی ما از داوطلبان هستند و ما هنوز به حدی از درآمد نرسیدهایم که بتوانیم برای چندین نیرو حقوق ثابت در نظر بگیریم. بهطور کلی کار کردن با نیروی داوطلب باعث میشود تعریف وظایف، تقسیم و تحویل کار، نظم و جدیت لازم یک کسبوکار را نداشته باشد و این امر برنامهریزی را کمی سخت میکند. گردش سریع نیروی داوطلب نیز فرایند آموزش کار را سخت میکند.
بهعنوان یک مدیر کسبوکار چه چالشی در مسیر کار داشتید؟
در قدمهای اول ذهنم من را متوقف میکرد، حس میکردم که بسیاری از کارهای فرایند، مثل انبار یا ارسال یا بستهبندی، مردانه است. اما قدمبهقدم پیش رفتم و دیدم بخش زیادی از این ترسها به خاطر تفکر من در جهت مردانه و زنانهکردن کارهاست؛ وگرنه از پس کارها تا حدود خوبی برمیآیم. البته همراهی همسرم در مسیر این تغییر نگرش بسیار مؤثر بود.
و دو نکته مهم آموختم؛ اول اینکه به افراد کاربلد اعتماد کنم و اجازه دهم بخشهایی از کار توسط افراد دیگر انجام شود. دوم اینکه فهمیدم ریزبینیهای زنانه و ظرافت انجام برخی کارها، توسط خانمها موجب تکمیل و بهبود کار میشود و ما نباید از بیان نظرات و اعمال تواناییهای خود، هراس داشته باشیم. اتفاقاً این نقطه قوت ماست.