کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
یکی از نخستین بانکهایی که در سال ۱۶۹۵ اقدام به انتشار اسکناس کرد، بانک انگلستان بود. در سال ۱۶۶۱ نیز بانک استکهلم (Stockholms Banco) اسکناسی با اعتبار کوتاهمدت منتشر کرد. اسکناسها ابتدا بهصورت دستنوشته در قالب سپرده یا قرض صادر میشدند و بانک تعهد میکرد که در صورت درخواست صاحب اسکناس ارزش آن را پرداخت کند. اسکناسهای چاپی استانداردشده با ارزش ۲۰ تا ۱۰۰۰ پوند تا سال ۱۷۴۵ در دسترس قرار گرفت و اسکناسهای کامل که دیگر نیاز به نوشتن نام صاحب اسکناس و امضای چند صندوقدار روی آن نبود، نخستینبار در سال ۱۸۵۵ عرضه شد.
افزایش شمار بانکها
دامنه خدمات بانکها در قرن ۱۸ افزایش یافت و کارهایی از جمله تسهیلات تسویهحساب، سرمایهگذاریهای بلندمدت، چکها و پذیرش اضافهبرداشت در این دوره معرفی شد. چک از سال ۱۶۰۰ در انگلستان مورد استفاده بود و بانکها کار تسویهحساب را با ارسال مستقیم پیک به بانک صادرکننده انجام میدادند.
حدود سال ۱۷۷۰ آنها روندی برای ارتباط در یک مکان مرکزی آغاز کردند و در سال ۱۸۰۰ فضایی ویژه بهعنوان خانه تسویه بانکداران ایجاد شد. روشی که اتاق تسویه لندن (London clearing house) به کار گرفت، شامل پرداخت نقدی هر بانک به یک بازرس و سپس پرداخت نقدی توسط بازرس در پایان هر روز بود. همچنین نخستینبار تسهیلات اضافهبرداشت در سال ۱۷۲۸ از سوی رویالبانک اسکاتلند (Royal Bank of Scotland) راهاندازی شد.

انقلاب صنعتی و رشد تجارت بینالمللی موجب افزایش شمار بانکها، بهویژه در لندن شد. در همان زمان گونههای جدیدی از فعالیتهای مالی دامنه بانکداری را گسترش داد. خانوادههای تاجر-بانکدار درگیر همهچیز از پذیرهنویسی اوراق قرضه تا دریافت وامهای خارجی بودند. این «بانکهای تجاری» جدید به رشد تجارت کمک کردند و از چیرگی نوپدید انگلستان در کشتیرانی دریایی سود بردند. خانوادههای مهاجر «روچیلد» (Rotschild) و «بارینگ» (Baring) در اواخر قرن هجدهم پایهگذار بانکداری تجاری در لندن شده و در قرن پس از آن بر بانکداری جهان چیره شدند.
واسطه پرداخت قبوض دیون
در سال ۱۷۹۷ آنگاه که انگلستان در معرض خطر جنگ قرار داشت، پرداختهای نقدی از سوی بانک انگلستان به تعلیق درآمد که انگیزه بزرگی برای بانکداری کشوری بود. پس از آنکه تعداد انگشتشماری فرانسوی در «پمبروکشایر» (Pembrikshire) فرود آمدند، بر وحشت همگانی افزوده شد و اندکی پس از این رخداد پارلمان به بانک انگلستان و سایر بانکداران کشور اجازه انتشار اسکناسهایی با ارزش کم داد.
همزمان با آنچه در اروپا رخ میداد، در سوی دیگر جهان نیز نخستین بانک از گونهای که واسطه پرداخت قبوض دیون ارائهشده از سوی بانکهای دیگر بود، به نام «Rishengchang» در حدود سال ۱۸۲۳ در «Pingyao» ایجاد شد. این شیوه مالی خصوصی در زمان سلسله «چینگ» از سوی بازرگانان «شانژی» (Shanxi) به کار رفته بود. برخی بانکهای بزرگ از اینگونه شعب در روسیه، مغولستان و ژاپن داشتند که تجارت بینالمللی را تسهیل میکرد.

منطقه مرکزی شانژی در طول قرن نوزدهم به مرکز مالی چین تبدیل شد. پس از برافتادن سلسله چینگ مراکز مالی اندکاندک به شانگهای منتقل و بانکهای مدرن به شیوه غربی رشد کردند. امروزه هنگکنگ، پکن، شانگهای و شنژن مراکز مالی چین را شکل دادهاند. همچنین دولت «میجی» ژاپن در سال ۱۸۶۸ تلاش کرد نظام بانکی کارآمدی تدوین کند و این کار تا سال ۱۸۸۱ ادامه یافت. آنها از الگوهای فرانسوی تقلید کردند. در سالهای ابتدایی دوره میجی استفاده از ماشینآلات واردشده از بریتانیا در ضرابخانه امپراتوری آغاز شد.
توسعه بانک مرکزی
بانک آمستردام که به الگویی برای عملکرد یک بانک در مبادلات پولی تبدیل شده بود، توسعه بانکهای مرکزی را آغاز کرد. در سال ۱۶۶۸ بانک مرکزی اولیه به نام «Sveriges Riksbank» ایجاد شد که عمری کوتاه داشت. در انگلستان دهه ۱۶۹۰ هنگامی که بودجه عمومی درگیر کسری شد، آنها ناگزیر به همکاری با فرانسه برای تأمین منابع مالی مورد نیاز بودند. اعتبار دولت ویلیام سوم در لندن چنان کم بود که دریافت یک میلیون و ۲۰۰ هزار پوند (با بهره هشت درصد) مورد نظر دولت به کاری ناممکن تبدیل شد. در همین زمان بانک انگلستان دسترسی انحصاری به ترازهای دولتی داشت و تنها شرکت با مسئولیت محدود بود که اجازه انتشار اسکناس را دریافت کرد.
الگوی ایجاد بانک انگلستان که بسیاری از بانکهای مرکزی مدرن بر آن پایه استوار شده، توسط «چارلز مونتاگو»، نخستین «ارل» (عنوانی اشرافی) از هالیفاکس در سال ۱۶۹۴ پیشنهاد شد. این طرح سه سال پیشتر نیز از سوی «ویلیام پترسون» پیشنهاد شده بود، اما عملی نشد.
بانکها در ابتدا ساختار خصوصی داشتند، اما با نزدیکشدن به پایان قرن هجدهم به شکلی فزاینده در جایگاه دولتی با مسئولیت مدنی برای پاسداشت سلامت سامانه مالی قرار گرفتند. بحران ارزی سال ۱۷۹۷ که ناشی از خروج هراسان سپردهگذاران از بانک در انگلستان بود، به تعلیق تبدیل اسکناسها منجر شد و پرداخت به قالب سکه درآمد. پس از آن بانکها متهم به کاهش ارزش برابری پول بهدلیل انتشار بیش از اندازه اسکناس شدند که نشان داد بانکها را کارگزار دولت میبینند.
تا نیمه قرن نوزدهم بانکهای تجاری میتوانستند اسکناسهای خودشان را منتشر کنند. بسیاری تصویب قانون منشور بانک در سال ۱۸۴۴ را خاستگاه بانک مرکزی میدانند. بر اساس قانون ۱۸۴۴ در بریتانیا، «bullionism» (نظریهای که بر پایه آن ثروت با مقدار مشخصی از فلز ارزشمند تعریف میشود) نهادینه شد و نسبتی بین ذخایر طلای بانک انگلستان و اسکناسهایی که بانک میتوانست منتشر کند، برقرار شد. این قانون همچنین محدودیتهای شدیدی برای صدور اسکناس از سوی بانکهای کشور برقرار کرد.
در بسیاری از کشورهای اروپایی در قرن نوزدهم بانکهای مرکزی ایجاد شدند. دومین جنگ انقلاب فرانسه به ایجاد بانک مرکزی فرانسه (Banque de France) در سال ۱۸۰۰ منجر شد تا تأمین مالی عمومی جنگ را سامان دهد. کنگره ایالات متحده با تصویب قانونی در سال ۱۹۱۳ بانک مرکزی (فدرالرزرو) را در این کشور ایجاد کرد. استرالیا نخستین بانک مرکزی خود را در سال ۱۹۲۰ و کلمبیا در سال ۱۹۲۳، مکزیک و شیلی نیز در سال ۱۹۲۵ ایجاد کردند.
کانادا و نیوزیلند در پی رکود بزرگ در سال ۱۹۳۴ اقدام به ایجاد بانک مرکزی کردند و به دنبال آنها برزیل که تا سال ۱۹۳۵ دارای بانک مرکزی مستقل نبود، در سال ۱۹۴۵ گام در این راه گذاشت و بانک مرکزی خود را ۲۰ سال پس از آن ایجاد کرد. کشورهای آفریقایی و آسیایی نیز پس از کسب استقلال دستبهکار ایجاد بانک مرکزی یا اتحادیههای پولی شدند.