کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
سمتوسوی بازارهای فناوری در دنیا طی ماههای اخیر بهشدت نزولی شده است. اوضاع آنقدر خراب شد که عده زیادی خاطرات سال ۲۰۰۱ و فروپاشی سهام شرکتهای داتکام را مرور کردند و گفتند که احتمالاً یک دوره رکود چندساله، آن هم به شکلی جهانی دامن بسیاری از شرکتها و سرمایهگذاران و البته سهامداران فناوری را در دنیا خواهد گرفت. واقعیت این است که بازارهای مالی در دنیا تحت تأثیر متغیرهای کلانتری چون امنیت، غذا، جنگ، تورم و… همیشه واکنشهای فوری از خود نشان میدهند.
سرمایهها تلاش میکنند حتی با علم به سودده بودن پروژههای فناوری در زمانه بحران، به سمت داراییهای مطمئنتر و کلاسیکتر بروند. این یک واکنش طبیعی و حتی میتوان گفت انسانی به زمانه بحران است و بابت آن، نه میتوان سرمایهگذاران و رفتارهای هیجانی (شاید حتی بتوان گفت منطقی) آنها را شماتت کرد و نه بر سر فناوری و شرکتهای نوآور زد که همیشه اولین قربانی بلاها و گرفتاریهای جهانیاند.
اما نکته اساسیتر این است که فارغ از مختصات فعلی جهان که اصلاً نشانههای خوبی از بهبود و درستی آن دیده نمیشود، باید اذعان کرد در سالهای گذشته پول بیحسابوکتابی وارد اقتصاد نوآوری جهان، بهویژه در کشورهایی چون آمریکا شده است؛ پولی که اگرچه یک اکوسیستم بزرگ کسبوکار را شکل داده، اما منتقدان میگویند در بسیاری از موارد فرهنگ غلط کارآفرینی مبتنی بر پولپاشی را ترویج کرده است.
اطلاعات درستی در دست نیست که چقدر از سرمایهگذاران واقعی توانستهاند مسیر موفقیت را در شرکتهای نوآوری تسهیل کنند. گزاره ۹ شکست در برابر یک پیروزی، یکی از گزارههای غلطاندازی بوده که به اسم آن پولها، سرمایهها و ایدههای زیادی حرام و حیفومیل شد.
احتمالاً بعد از بحران کنونی در بازار فناوری، گزارههایی از این دست بیشتر صیقل بخورند و شاید هم از فرهنگ کاری این حوزه رخت بربندند. گزارههایی که در ایران خودمان هم دستاویزی برای سرمایهگذاران زیادی شدهاند تا عدم موفقیت خود را پشت جملات شیکی از این دست پنهان کنند. کارآفرینی، آن هم در فضای نوآوری جز با نقشهراه درست و داشتن اطلاعات از بازار و مسیر پیش رو ممکن نیست.
نمیتوان نقصها و خطاهای بنیانگذاران و سرمایهگذاران را با الگو قرار دادن اکوسیستمهای دیگر زیر فرش کرد و دهان شکستخوردگان را بست تا از دلایل واقعی سقوطها چیزی نگویند. شاید این بحران و تبعات آن فرصت خوبی برای بازپیرایی چنین خطاها و مسیرهایی باشد.