کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
من جز اینکه یک کسبوکار سوزندوزی را مدیریت میکنم، ۱۲ سال است کارمند دولتم و در واحد شبکه کار میکنم. تا به مشکل برمیخورم، آقایان به من میگویند بیخود وارد این حوزه شدهای. زمانی که به من حق پروژه میدهند، با وجود اینکه مدیر پروژه هستم و چهار نیرو دارم، کارمندانم از من دریافتی بیشتری دارند، چون مرد هستند. وقتی اعتراض میکنم میگویند آنها هزینه زندگی دارند، اما شما خانم هستید. با اینکه من هم مانند یک آقا کار میکنم و تا روز قبل از زایمانم در اداره سر کار بودم.
بعد از اداره پسرم را از مهدکودک میبرم به کارگاه سوزندوزی و ساعت ۱۰ شب که بچه را میخوابانم و کارهای خانه را میکنم، تازه پشت سیستم مینشینم که به کسبوکار شخصیام برسم. به عنوان یک زن برای اینکه در جامعه موفق باشم، همیشه جنگیدهام. در حال حاضر در کسبوکار سوزندوزیام، کسانی که در سیستانوبلوچستان با من کار میکنند، همه زن هستند و کلا در این کسبوکار هیچ نیروی کار مردی وجود ندارد.
یک مدت با گروههایی در آمریکا و کانادا کار میکردیم که اینها فقط شرکتهایی را تبلیغ میکردند و با آنها کار میکردند که نیروهایشان همه زن بودند. خاطرم هست که پرسیدم چرا فقط از این شرکتها حمایت میکنید؟ گفتند برای اینکه گروههایی که تماما خانم هستند، رشد سختتری را تجربه میکنند. یعنی این فضا فقط در ایران نیست. واقعا هم همین است. مثلا من میخواستم برای انباری و کارگاه قرارداد ببندم، آقایی که در حومه شهر بود، گفت من فقط با آقا قرارداد میبندم نه خانم.
من خیلی از این مشکلات داشتم و همیشه جنگیدهام؛ هفت سال در سوزندوزی و ۱۲ سال در اداره. اما معتقدم همه خانمها نمیتوانند بجنگند. شاید زنی ایدههای بسیار جدیدی داشته باشد، اما جنگیدن بلد نباشد. ما که اینجا هستیم، باید محیط و شرایطی را ایجاد کنیم تا دیگر خانمها هم بتوانند وارد کار شوند. خانمهایی در این کارگاه سوزندوزی فعالند که تا زمانی که با من کار نکرده بودند، اجازه نداشتند درب منزل خودشان را باز کنند. اما الان مسئولیت دارند و من به آنها یاد میدهم که مدیر باشند، اعتمادبهنفس داشته باشند و دستشان در جیب خودشان باشد و توسریخور بقیه نباشند.
تمام ما که بلد هستیم بجنگیم، بنابراین در مقابل دیگر زنانی که میخواهند وارد این عرصه شوند، وظایفی داریم. خوب است کارگروههایی تشکیل شود که وظیفهشان باز کردن راه برای بقیه است. زنان قدرتمند زیادی در این نشست دور هم جمع شدند. این افراد میتوانند آموزشدهنده دیگران باشند. متأسفانه ما زنان چندان پشت هم نیستیم و سخت شبکهسازی میکنیم. باید فکری به حال این موضوع بکنیم.