کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
آمارها را که مرور میکنیم، متوجه افزایش سهم کارگران فعال در بخش اقتصاد دیجیتالی در اکثر کشورها میشویم. برای نمونه، تا پایان سال ۲۰۱۹، یک نفر از هر ده کارگر بریتانیایی، زندگی خود را بر مبنای فعالیت در اقتصاد گیگ میگذراند و آمارها در آمریکا از سهم ۸ درصدی کارگران فعال در بخش اقتصاد گیگ حکایت میکنند. بهتازگی پژوهشی نیز در مورد کشورهای آفریقایی صورت گرفته که نشان میدهد حدود ۳/۱ درصد از بزرگسالان آفریقایی در اقتصاد گیگ فعال هستند.
همزمان با افزایش کمی شمار افراد فعال در اقتصاد گیگ، نباید از یاد برد که مشاغل این حوزه لزوما از کیفیت بالایی برخوردار نیستند. سیستم و ساختار این پلتفرمها به نحوی طراحی شده است که خروجی نامطلوبی برای شمار زیادی از کارگران به دنبال دارد؛ کسانی که از پایین بودن دستمزدها، نامشخص بودن آنها، بیثباتی کاری، شرایط کاری سخت و خطرناک و تبعیضهای گسترده رنج میبرند.
شرکتهای صاحب این نرمافزارها با عمومیت یافتن این مشکلات، از زیر بار مسئولیت شانه خالی کرده و خود را میانجی و وسیله معرفی کردهاند، نه مسبب اصلی این مشکلات.
در ادامه پیشنهادهای مارک گراهام، نویسنده کتاب «اقتصاد گیگ؛ معرفی انتقادی» را برای عادلانهتر کردن وضعیت در این نوع نظم اقتصادی مرور خواهیم کرد.
شفافیت
ما باید در مورد ماهیت اقتصاد گیگ به طور شفافتری اطلاعرسانی کنیم. کاربران، سرمایهگذاران، کارگران و قانونگذاران باید در مورد ماهیت این مشاغل آگاهتر باشند و بدانند که این مشاغل ممکن است از استانداردهای کار شایسته فاصله داشته باشد. برای چنین اطلاعرسانیهایی میتوان از ظرفیتهای تکنولوژی بهره گرفت. اگر به سایت کار منصفانه (fairwork) سر بزنید، در آنجا با شاخصهای کار شایسته و شرایط منصفانه آشنا خواهید شد و میتوانید وضعیت شغلی خود را ارزیابی کنید. چنین فضاهایی برای مقایسه پلتفرمهای مختلف با یکدیگر هم مناسب هستند. به این ترتیب شاید بتوان کارفرمایان را راضی کرد که برای از دست ندادن جایگاه خود در بازار کار، شرایط منصفانهتری را پیشنهاد دهند.
مسئولیت و پاسخگویی
بسیاری از شرکتهای فعال در این حوزه در این زمینه نقایص جدی دارند. آنها خود را غولهای فناوری میدانند؛ غولهایی که خود را از قانونگذاری، مسئولیت قانونگذاری و پاسخگویی به کارگرانشان مبرا میدانند. اما واقعیت این است که کارگران این شرکتها نیازمند قراردادهای قانونی هستند. باید قراردادهای کاری جدیدی را تنظیم کرد یا از قوانین موجود بهره گرفت؛ اگر این غولهای فناوری خود را بخشی از صنایع غذا و حملونقل بدانند.
چانهزنی جمعی
تغییرات واقعی زمانی ممکن خواهد شد که افراد و کارگران بتوانند به جای مذاکرات فردی، به صورت جمعی با کارفرمایان خود وارد گفتوگو و مذاکره شوند. کارگران فعال در بخش اقتصاد گیگ، فاقد هر نوع اتحادیه و صنف هستند که باعث میشود مجبور شوند به صورت انفرادی با کارفرمایان و مدیران خود روبهرو شوند. گویی شرایط جوری تنظیم شده که کارگران را رقیب یکدیگر تعریف میکند. اما همه میدانیم که آنها تنها در صورتی نتیجه خواهند گرفت که به صورت جمعی در مورد مزایا و شرایط کاری خود چانهزنی کنند.
مالکیت دموکراتیک
این سؤال را باید پاسخ داد که آیا واقعا خواهان این هستیم که تعداد معدودی ابرشرکت خصوصی مالکیت همهچیز را در دست داشته باشند و تصمیمگیریهای اساسی را اتخاذ کنند؟ یا ترجیح میدهیم که سیستمهای بومی با مدیریت دموکراتیک داشته باشیم؟ قطعا نمیتوان به گذشته بازگشت و زندگی بدون پلتفرمها غیرممکن است، اما شاید بتوان مدیریت از بالا به پایین آنها را تغییر داد. فرض کنید کارگران در انتخاب استراتژیها و مدیران سهم داشته باشند و در مورد وضعیت قراردادهای کاری نظر خود را آزادانه اعلام کنند. چنین روندی قطعا به بهبود خدمات ارائهشده توسط پلتفرمها منجر خواهد شد. شاید در این صورت شعارهای شرکتهایی مانند اوبر در راستای «طراحی سیستمهایی برای زندگی روزمره شما» عملیتر شود و واقعیتر به نظر برسد.