کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
رشد و گسترش هوش مصنوعی و حوزههای کاربردی آنچنان شتابان بوده که هر روز درباره آن میشنویم و با کاربردهای گوناگون آن روبهرو میشویم. روشن است که هوش مصنوعی یکی از پدیدههای اثرگذار در هزاره سوم است که راه رسوخ در همه ارکان زندگی بشری را پیدا کرده. این پدیده در چند دهه گذشته رشده کرده و در مسیری قرار گرفته که خواه، ناخواه به بخشی از زندگی روزمره تبدیل میشود.
زمان بر مشکلات چیره میشود
ما در سالهای اخیر در نحوه کدنویسی برای هوش مصنوعی هوشمندتر نشدهایم، پس چه چیزی تغییر کرده؟ به نظر میرسد محدودیت بنیادین در ذخیرهسازی رایانهها که ۳۰ سال پیش ما را عقب نگه میداشت، از بین رفته است.
قانون مور که تخمین میزند حافظه و سرعت رایانهها هر سال دو برابر میشود، سرانجام در بسیاری موارد از نیازهای ما پیشی گرفت و «دیپ بلو» اینگونه توانست در سال ۱۹۹۷ کاسپاروف را شکست دهد و گوگل با «آلفاگو» در سال ۲۰۱۷ بر Ke Jei قهرمان چینی Go غلبه کرد.
ما تواناییهای هوش مصنوعی را به سطح قدرت محاسباتی (سرعت ذخیرهسازی و پردازش رایانه) فعلی خود اشباع میکنیم و سپس منتظر میمانیم تا قانون مور دوباره فرا برسد.
هوش مصنوعی فراگیر شده
ما در دوره کلاندادهها زندگی میکنیم؛ دورانی که ظرفیت گردآوری حجم عظیمی از اطلاعات را داریم که پردازش آن برای یک شخص بسیار دشوار است. پیش از این بهکارگیری هوش مصنوعی در چندین صنعت مانند فناوری، بانکداری، بازاریابی و سرگرمی بسیار پربار بوده، حتی اگر الگوریتمها پیشرفت چندانی نداشته باشند.
کلانداده و محاسبات عظیم بهسادگی اجازه میدهد تا هوشمصنوعی با این نیروی بیرحمانه یاد بگیرد. شاید شواهدی از کند شدن قانون مور بروز کند، اما افزایش دادهها هیچ امکانی را از دست نداده است. پیشرفتها در علوم رایانه، ریاضیات یا علوم اعصاب همگی به عنوان دستاوردهای بالقوه از سقف قانون مور عمل میکنند.
آینده
برای آینده باید در انتظار چه چیزی بود؟ به نظر میرسد زبان هوش مصنوعی رویداد بزرگ بعدی در این زمینه است که در واقع در حال انجام است. بسیاری به یاد ندارند آخرین باری که با یک شرکت تماس گرفته و مستقیماً با یک انسان صحبت کردهاند، چه وقت بوده، این روزها حتی ماشینها به کاربران زنگ میزنند!
میتوان تعامل با یک سیستم خبره را در یک مکالمه روان متصور شد یا اینکه مکالمهای به دو زبان مختلف در زمان واقعی ترجمه شود. همچنین میتوانیم (محافظهکارانه) انتظار داشته باشیم که پر شدن جادهها با اتومبیلهای خودران در ۲۰ سال آینده رخ دهد.
هدف درازمدت هوش عمومی است، یعنی ماشینی که در همه کارها از تواناییهای شناختی انسان پیشی میگیرد. این ادامه مسیر ربات حساسی است که ما به دیدن آن در فیلمها عادت کردهایم. گرچه عملی شدن آن در ۵۰ سال آینده غیرقابل تصور است؛ حتی اگر توانایی پیادهسازی آن وجود داشته باشد، پرسشهای اخلاقی مانعی برای به ثمر نشستن چنین برنامهای است.
وقتی زمان آن فرا برسد، (گرچه بهتر است پیش از آنکه زمانش برسد) درباره راهبردها و اخلاق ماشین گفتوگوهای جدی داشته باشیم، این دو موضوع اساساً مسائلی انسانی است؛ اما در حال حاضر اجازه میدهیم هوش مصنوعی به طور پیوسته و دیوانهوار در جامعه بهبود یابد.