کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
قصه مزرعه میشین از جایی کلید خورد که کرونا باعث شد خواهران عبدلی مدتی به مزرعه روستایشان بازگردند. لمس خاک ماندگارشان کرد. تصمیم گرفتند پیشه خانوادگیشان، یعنی کشاورزی را از سر بگیرند. دست به مزرعه بردند و محصولات را با عشق معرفی کردند. محصولات، ارگانیک و طبیعی بودند و مشتری بسیاری داشتند.
اما مشکل انتقال و رساندن به دست مشتری برای برخی محصولات مثل انجیر وجود داشت. همین هم شد که برخی محصولات مثل انجیر را به شکل مربا عرضه کنند. بهمرور این محصولات بیشتر شد و مخاطبان متنوعتری پیگیر روزمرگیهای مزرعه شدند.
خانواده عبدلی در این مزرعه زندگی میکنند، اما اصل کار بر عهده خواهران عبدلی است. الهه و مهسا اهل رضوانشهر هستند و چند سالی است دوباره به روستایشان بازگشتهاند. الهه عبدلی، خواهر کوچکتر مزرعه است و متولد ۱۳۷۶. معماری خوانده اما بعد از چند سال آن را کنار گذاشته است.
میگوید رشتهای نبوده که آنقدر عشق در آن داشته باشد که بخواهد کارش را هم به سمت آن ببرد. دانشگاهش در شهر دیگری بود و بهمرور با تمام کردن تحصیلش، مهارتهایی را هم کسب کرد و مدتی در تهران مشغول به کار شد. چند سالی از محل زندگیاش دور بود و کرونا او را به خانواده بازگرداند.
در این مدت عشق به هنر را از لابهلای تحصیل در معماری یافته بود و بیشتر به آن پرداخت. عکاسی، طراحی چهره و بسیاری چیزهای دیگر را تجربه کرد. عکاسی در او ریشه کرد. صفحهای هم داشت که عکسهایش را در آن منتشر میکرد. در مدت کرونا به همراه خواهرش مهسا، قدری جدیتر به آن فکر کردند. همین بهانهای شد تا به سمت کشاورزی بروند.
مهسا، خواهر بزرگتر مزرعه است و دانشجوی دکترای محیط زیست. او هم مثل الهه مدتی در شهر دیگری بود، درس میخواند و کار میکرد. کرونا و دورکاری او را به مزرعه بازگرداند. لمس خاک و بودن در مزرعه، او را هم مثل الهه پاگیر مزرعه کرد. خانواده میشین چهار نفره است اما تلاش برای عرضه محصول دست همین دو خواهر است.
کارشان را با بازگشت به مزرعه شروع کردند و عکسها را در صفحه قدیمی اینستاگرام گذاشتند که دست بر قضا بازخوردهای خوبی هم از آن گرفتند. میگویند کشاورزی شغل اجدادیشان است و اجدادشان هم برنج میکاشتند. مزرعه میشین از همینجا کارش را آغاز کرد. پدر مزرعه از قدیم باذوق بود و درختهای مختلفی میکاشت.
عکاسی صفحه میشین هم با تصویر همین دستنشاندههای پدر آغاز شد. اولین محصولشان مربای انجیر بود. قصهاش از اینجا شروع شد که محصولات انجیر باب میل مخاطبان بود و درخواست ارسال میکردند. اما امکان ارسال آن به دلیل تُرش شدن وجود نداشت. برای همین فکری به ذهن خواهران میشین افتاد که انجیر مزرعه را به شکل مربا به دست مخاطب برسانند.
شروع کار بدون سرمایه اولیه
میگویند شاید اگر ابتدای کار سرمایه داشتند، میتوانستند با ظرفهای باب میل خودشان محصولات را ارائه دهند. این را هم اضافه میکنند که زندگی در شهرهای کوچک امکان تنوع در بستهبندی محصول را به آنها نمیدهد. در نهایت مربای انجیر با یک شیشه ساده و مواد اولیهای که در خانه موجود بود، تولید و روانه صفحه اینستاگرام میشین شد.
طعم مربای خانگی و تداعی خاطرات مادربزرگ برای مشتریان در کنار ارگانیک بودن محصولات، آدمهای بیشتری را به سمت میشین کشاند. محصول بعدی ترشی بادمجان شکمپر با محصولات ارگانیک باغ میشین بود. مهسا میگوید سرمایه اصلیشان درختهایی بوده که در مزرعه داشتند. برخی ابزارهای کوچک را گرفتند و دل به مزرعه دادند تا آبادتر شود. حالِ خودشان هم در کنار مزرعه، بهتر شد.
ابتدای کار بستهبندیهایشان خیلی حرفهای نبود و به گفته خودشان بهمرور با افزایش درآمد، بهتر شد. در شهرشان جایی نبود که لوگوی چسبی تولید کند و ناچار میشدند پرینت لوگو در کاغذ گلاسه را با چسب نواری روی آن بچسبانند. به مرور با افزایش درآمد، لوگوی چسبی با تیراژ بالا گرفتند.
حمایت یا پولی در کار نبود و همه چیز از درآمد خود مزرعه انجام میشد. الهه میگوید دلشان نمیخواهد کشاورزی تمام شود. دوست دارند همینجا بمانند و میشین را توسعه دهند. تجربه خانواده را با علم روز ترکیب کردهاند و راههایی برای توسعه کشاورزی در پیش گرفتهاند.
پدر مزرعه همیشه روی صبحانه حساس بود. دختران میشین هم به همین خاطر تصمیم گرفتند محصولات صبحانه را برای فروش ارائه دهند. محصولاتی مثل کرههای گیاهی، ترکیب کره بادام زمینی با عسل یا شکلات، برخی مرباها و برنج پای ثابت محصولات پرطرفدار میشین شدند.
چالشهای اینستاگرام برای مزرعه میشین
مشکل اینستاگرام را تغییر مداوم الگوریتمهای این شبکه میدانند. میگویند اگر سرشان شلوغ باشد، امکان پیش رفتن پابهپای آن را ندارند. هزینه تبلیغات هم برایشان سخت بود. یک بار توسط یکی از مخاطبان برایشان تبلیغ شد و بهیکباره مخاطبان بسیاری وارد صفحه آنها شدند.
خیلیهایشان درخواست محصول تازه میکردند و به این شکل بود که لیست محصولات میشین کاملتر میشد. مهسا میگوید خوبیهای اینستاگرام برایشان بیشتر از بدیهایش بوده و از این طریق دوستان بسیاری پیدا کردهاند. از همین راه بود که کارشناسان گردشگری و افراد دغدغهمند این حوزه را یافتهاند.
کیفیت، اولویت مزرعه است
چیزی که همیشه برایشان مهم بوده، کیفیت محصولات است. میگویند برایشان مهم است که مخاطب بعد از یک بار خرید، دوباره به آنها اعتماد کند. فروششان تا حدودی به ثبات رسیده و مشتریان ثابت دارند. انگار حالا جای خودشان را پیدا کردهاند. میگویند در مسیر خواستههایشان هستند.
برنامههای زیادی برای مزرعه دارند و دوست دارند آدمهای بیشتری به روستاها بازگردند و همه جای ایران رونق بگیرد. الهه میگوید آنقدر روشهای مختلف وجود دارد که اگر کسی علاقه داشته باشد، میتواند مسیرش را پیدا کند و روستای خودش را رونق دهد. مهسا میگوید دوست دارند به همه بگویند که زمینهای کشاورزیشان را نفروشند؛ بمانند، کار کنند و لذت ببرند. دغدغه اصلیشان این است که بگویند میشود محصول ارگانیک تولید و بیشتر از قبل وارد سفرهها کرد.
این دو خواهر مشغول تولید محتوا در حوزه کشاورزی هستند. اینکه چگونه بکارند، مراقبت و در نهایت برداشت کنند. میگویند بخشی از هدف پیج آموزش است. راه ارتباطی اصلیشان با مشتری از طریق اینستاگرام است. برخی که نزدیکتر باشند، میتوانند حضوری محصولاتشان را تحویل بگیرند.