کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
یادداشتی از رضا قربانی/ ورود سلبریتیها به عرصه تبلیغ توکنهای جعلی و بدون فایده وارد فاز تازهای شده است. هفتههای قبل شاهد این بودیم فردی که سابقه روشن و شفافی ندارد، توسط ملیکا شریفینیا بهعنوان مشاور مالی به مردم معرفی شد.
این فرد با همراهی چهرههای فعال در اینستاگرام گویا رمزارز جعلی ووجک (WOJ) را تبلیغ میکند و به مردم میگوید با خریدن این توکن پولدار میشوند! برای آنهایی که اندک دانشی در زمینه بلاکچین و رمزارزها دارند، مثل روز روشن است که نه پروژههایی که وعده پولدار شدن میدهند، ارتباطی به دنیای بلاکچین و رمزارز دارند و نه آنهایی که سرمایهشان را روانه این سیاهچالهها میکنند در نهایت پولدار میشوند؛ فقط عدهای که از ناآگاهی بقیه سوءاستفاده میکنند، سوار خر مرادشان میشوند و بس!
بیتکوین و اتریوم و رمزارزهای شناختهشده صرفاً دارایی دیجیتال هستند و قواعدی که بر آنها حاکم است، همان قواعدی است که بر همه داراییهای دیگر حاکم است. هرگز نمیتوانیم با خرید یک دارایی یکشبه پولدار شویم؛ مگر اینکه رانت و اطلاعاتی داشته باشیم که دیگران ندارند یا آیندهای را دیده باشیم که دیگران ندیدهاند.
این دیدن آینده درباره بیتکوین ۱۰ سال پیش صادق است؛ زمانی که این فناوری به اندازه امروز مطرح نشده بود، کسانی که فرصت را درک کرده بودند و نه برای پولدار شدن، بلکه برای سهیمشدن در آینده به سراغ این رمزارز رفتند، در سالهای بعد از این قمارشان حسابی سود کردند.
اما امروز که هر کودکی را که میبینیم یا ماین میکند یا خریدوفروش یا در حال فعالیت در بازارهای انافتی است و در حال خریدوفروش زمین در متاورس و ساعتها درباره انافتی و متاورس و دیفای حرف برای گفتن دارد؛ دیگر نمیشود گفت این یک فناوری ناشناخته است. امروز اگر ویتالیک بوترین عطسه کند، بسیاری کیسه درمیآورند تا ذرات عطسه را جمع و انافتی کنند.
در دنیای نوآوری آنهایی که جزء پذیرندگان اولیه محسوب میشوند، هم سودهای بالاتر را میبرند هم ضررهای بزرگتر را. همیشه آنهایی که پذیرنده اولیه یک فناوری یا نوآوری بودهاند، نَبُردهاند، بلکه صدها برابر کسانی که بُردهاند، کسانی را داریم که باختهاند.
دردا که حس جا ماندن حس آزاردهندهای است و زمان کافی برای آموزش و یادگیری هم نداریم و میخواهیم سریع برویم سراغ اصل مطلب. این میشود که حاضریم قمار کنیم و توجیهمان هم معمولاً این است که حالا من پول زیادی وارد نمیکنم. مثلاً یک میلیون تومان میگذارم و اگر فلان توکن صد برابر شد، این یک میلیون تومان میشود صد میلیون تومان.
دقیقاً مشابه کسانی که بهصورت پیوسته بلیتهای لاتاری را میخرند. غافل از اینکه نمیتوانیم حفرههایی را که در خودمان داریم، با شانس و اتکا به بخت پر کنیم. کسانی که در درونشان نیازمند شانس و اقبال هستند، حتی در زمانی که شانس و اقبال هم به آنها رو میکند و به اصطلاح یک کیسه پول از آسمان میرسد هم نمیتوانند از این فرصت آنگونه که باید استفاده کنند. حتماً قصههای کسانی را شنیدهاید که برنده جایزههای بختآزمایی شدهاند و معمولاً بعد از خوشی اولیه دچار انواع ناخوشیها شدهاند.
پولدار شدن چیزی نیست که یکشبه انسان را خوشبخت کند. حتی اگر قرار است پولدار شویم، این موضوع باید به آهستگی رخ دهد و آن هم با انجام کاری که به جامعه ارزش اضافه میکند و به ما حس ارزشمندی میدهد. کسانی که این روزها در اینستاگرام فعالتر از قبل شدهاند، صرفاً از روی شیادی در حال سرکیسهکردن مردمی هستند که از همه جا ناامید شدهاند. اینها بدترین دزدهایی هستند که میشناسیم؛ اینان امید را میدزدند!
هفته گذشته در اوج تعطیلیها و در میانه کنسرت پر زدوخورد و پر از فحش امیر تتلو شاهد رونمایی از توکن CCN بودیم. این توکن که لوگویی شبیه CNN دارد، میخواهد در فضای رسانهای فعالیت کند که از همین الان مشخص است هدف چیست.
کاری به این ندارم که امیر تتلو و تتلیتیها چگونه هستند و این توکن جعلی آنها به کجا میرسد؛ میخواهم بگویم از این به بعد شاهد حضور جدیتر چهرههای توخالی در این عرصه خواهیم بود. کسانی که یادشان هست تقریباً چهار، پنج سال پیش شهرام جزایری در حال رونمایی از شهرامکوین بود که خیلی زود، هم پرونده آن کوین و هم صاحب کوین بسته شد تا ببینیم بار دیگر این فرد از کجا سبز میشود.
وقتی در سالهای گذشته شاهد این بودیم که فلان مشاور طلاق و ازدواج مشاور استارتاپی شد و در اکوسیستم استارتاپی درباره شیوههای موفقیت استارتاپها داد سخن داد! یا مثلاً همین شهرام جزایری که وقتی گفت میخواهد شهرامکوین بدهد، بیرون بسیاری با آبوتاب از آن صحبت کردند؛ وقتی فلان چهره معروف اینستاگرامی تبدیل به مشاور روانشناسی شد و توصیههای بیمارگونه داد؛ وقتی کسی که دچار اضافهوزن شدید بود به مشاور تغذیه تبدیل شد نه آینه عبرت؛ وقتی همه اینها را دیدیم، صرفاً لبخندی زدیم، پس این منطق روزگار است؛ آنهایی که میخواهند به هر شیوه روی خط باشند، همیشه زودتر از حاکمان و مردم قدرت نوآوری را درک میکنند. آنها مدام روی طول موجها شنا میکنند و میدانند به هر قیمتی شده باید روی خط باشند.
خلاصه اینکه سالهایی را که صرف یادگیری بلاکچین و دنیای توزیعشده کردم، به من آموخت که هیچ اعتمادی به هیچ کسی نیست! این به معنای این نیست که همه کلاهبردار هستند، بلکه به این معناست که هیچ کاری از هیچ کسی بعید نیست!
حتی من که نگارنده این یادداشت هستم هم به دور از خطا نیستم که برای گناه نکرده و حرف نزده بارها در محکمه شبکههای اجتماعی بارها مورد عنایت دوستان سایبری قرار گرفتم. نمیگویم به من اعتماد کنید یا توکنها و کوینهایی را که من معرفی میکنم (که جز توکنهای شناختهشده تاکنون از هیچ توکن و کوینی نگفتهام)، میگویم در این دنیا کسی معصوم و دور از خطا نیست.
همه ممکن است خطا کنند؛ آگاهانه یا ناآگاهانه. مهم این است که بعد از اشتباه چه رفتاری انجام میدهیم. در این دنیای توزیعشده کسی پیامبر و به دور از گناه نیست؛ حتی ساتوشی ناکاموتو و ویتالیک بوترین بزرگ!
پس تمرکزمان را بگذاریم روی آموزش پیوسته خودمان و دوروبریهایمان. بنای بلاکچین بر بیاعتمادی است و ما اگر نمیدانیم و نمیشناسیم، نباید به چیزی و کسی اعتماد کنیم. به همین خاطر اگر فکر میکنیم درباره توکن تتلو به اندازه کافی میدانیم و مطمئن هستیم که آمده که ما را خوشبخت کند، سرمایهمان را در این توکن بگذاریم.
جهنم و ضرر! ولی من نه به این فرد اعتماد دارم و نه به دوروبریهایش و نه به توکنهایش. اما شما مجبور نیستید به حرف من گوش کنید. در این جهان کسی قابل اعتماد نیست.