کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
مدتهاست که این سؤال ذهنم را درگیر کرده است که درد کجاست؟ چرا اقتصاد نوآوری در ایران دچار چالشهای ناتمام است؟ چرا فضای استارتاپی در ایران، شروع نشده به پایان رسیده است؟ چرا باوجود همه استعدادهایی که داریم، نمیتوانیم خروجیهایی متناسب با آنها داشته باشیم؟
مشکل کجاست؟ آیا مدیران نابلد دولتی و بخشهای رگولاتوری و تنظیمگری مقصر هستند؟ یا بهتر است مشکل را گردن فرهنگ و زیرساختها و فرایندها بیندازیم؟ یا مثلاً با نگاه سیستمی ماجرا را تحلیل کنیم و بگوییم که این مشکل ریشهایتر از این حرفهاست؟
وقتی میخواهیم پدیدهای را بررسی کنیم باید از جنبههای گوناگون به بررسی آن بپردازیم؛ از منظر سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حقوقی. ما نمیتوانیم پدیدهها را به صوت انتزاعی و منفک از موضوعات دیگر در نظر بگیریم. پدیدهها در تعامل پیوسته با هم هستند و هر بخشی به صورت مستقیم و غیرمستقیم به صورت پیوسته در حال تأثیر گذاشتن و تأثیر گرفتن از بخشهای دیگر است.
بنابراین اقتصاد نوآوری در ایران تافته جدابافته از سایر بخشها نیست و برخی تلاشها در سالهای قبل برای دیوار کشیدن دور این بخش هم نهتنها خطا بوده، بلکه آسیبهای غیرقابل جبرانی به اقتصاد ایران زده است. اقتصاد نوآوری را نباید بخش گلخانهای اقتصاد در نظر گرفت؛ بخشی که گوشهای کارهای لوکس و زیبا انجام میدهد و کاری به بقیه جامعه ندارد.
نوآوری وقتی نوآوری است که توسط بخش مهمی از جامعه پذیرفته شود؛ نوآوری زمانی نوآوری است که تکلیفش را با نظم سیاسی مشخص کرده باشد و بهمثابه تهدید در نظر گرفته نشود. نوآوری باید بتواند کیک اقتصاد را بزرگتر کند و در چهارچوبهای حقوقی جایگاه مشخص و روشن خودش را داشته باشد.
اقتصاد نوآوری را نباید محدود به فضاهای خاص در نظر گرفت؛ در سالهای قبل این اشتباه در زمینه بخشR&D یا تحقیق و توسعه صورت گرفت و شرکتها بخشهایی راه انداختند که ظاهراً کارشان تحقیق و توسعه بود. در حالی که تحقیق و توسعه مفهومی نیست که در بخشی جدا و منفک از سایر بخشهای یک کسبوکار رخ دهد.
تحقیق و توسعه فعالیتی مستمر است که باید توسط همه بخشها انجام شود؛ به عبارتی این فعالیتی است که بخشهای گوناگون یک کسبوکار باید به عنوان بخشی از فعالیتهای روزمره خود در نظر بگیرند و برای آن زمان بگذارند. بگذارید اینطور بگوییم که گاهی بهترین دستاوردهای تحقیق و توسعه مربوط به افرادی است که در خط مقدم فعالیت میکنند.
آنهایی که بیرون گود نشستهاند، نمیتوانند برای آنهایی که در میان میدان هستند نسخه بپیچند؛ کارها روی کاغذ بسیار سادهتر از واقعیت است؛ بسیاری از عوامل مزاحم در برنامهریزیها دیده نمیشود، در حالی که برای انجام یک فعالیت ساده گاهی باید به هزاران عامل توجه کرد.
قاعدتاً ذهن انسان توانایی درک همزمان چند اثر را ندارد و همین موضوع باعث میشود پیوسته در فضایی گنگ و مبهم قدم بزنیم. پس دقت کنیم که باید برای آینده برنامهریزی درست داشته باشیم، ولی بدانیم که در بیشتر مواقع کارها آنگونه که انتظار داریم جلو نمیروند.
اگر بخواهم به پرسشی که در این یادداشت کوتاه مطرح کردم خیلی ساده پاسخ دهم، باید بگویم درد اقتصاد نوآوری ایران این است که خودش را تافته جدابافته میداند و متأسفانه نتوانسته با بدنه جامعه ارتباط بگیرد. دقیقاً در بخشهایی که اقتصاد نوآوری توانسته است راه خودش را پیدا کند، مردم هم آن را پذیرفتهاند؛ ولی این درست نیست که چند بخش محدود نماینده کل اقتصاد نوآوری ایران شوند.
اکوسیستم اقتصاد نوآوری ایران بسیار بزرگتر از چند کسبوکار شناختهشده است و در سال ۱۴۰۱ باید زمینه شناختهتر شدن بخشهای زیادی از این اکوسیستم فراهم شود. این فعالیتی است که با توسعه رسانههای حرفهای که بتوانند با مردم صحبت کنند، رخ خواهد داد. امیدوارم بتوانیم در ۱۴۰۱ قدمی هر چند کوچک در زمینه مردمیتر شدن اقتصاد نوآوری ایران برداریم.