کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
یادداشتی از رضا قربانی/ همین ابتدا بگویم که لونا کاملاً سقوط نکرده است، هرچند احتمال اینکه طرحهای نجات مدیران این شبکه بتواند آنها را از برزخی که گرفتار آن شدهاند، نجات دهد هم کم است. بنابراین این نوشته با این فرض نوشته شده که پروژه لونای یک و دو شکست خورده است و امروز درباره پروژهای حرف میزنیم که اسکم نیست، ولی نتوانسته به ادعاهایی که کرده، جامه عمل بپوشاند.
در این یادداشت کوتاه میخواهیم ابعاد گوناگون پروژهای را بررسی کنیم که تا همین چند وقت پیش جزء پروژههای محبوب بود و مو لای درز آن نمیرفت. در این یادداشت هم به این نمیپردازیم که چه شد که چنین شد؛ صرفاً میخواهیم به روزهای پس از فاجعه نگاهی بیندازیم.
پروژه لونا قرار نبود شکست بخورد؛ حتی قویترین تحلیلگران هم تصور نمیکردند که طی یک شب این پروژه نابود شود. حتی در زمانی که شاهد سقوط ۹۰ درصدی بودیم، برخی اینفلوئنسرها اعلام کردند که الان زمان خرید است.
وقتی طی چند روز بعد بسیاری از آنهایی که در کف، خریده بودند، در ضرر ۹۰ درصدی بودند، این گزاره برجسته شد که لزوماً بعد از هر سقوط، صعودی در کار نیست. اگر با این تصور که رمزارزی سقوط کرده و اکنون زمان خرید است و چشمبسته بخواهیم رمزارزی را بخریم، اشتباه مطلق است.
نه تحلیل تکنیکال و نه تحلیل بنیادی و نه حتی تحلیلهای مبتنی بر احساسات نمیتوانند به ما بگویند که یک دارایی دقیقاً تا کجا سقوط میکند. روی کاغذ همه میخواهند در کف بخرند و در سقف بفروشند. منتها نکتهای که فراموش میشود این است که بیش از ۹۰ درصد معاملهگران خلاف این گزاره بدیهی عمل میکنند.
بیشتر معاملهگران در قیمتهای بالا میخرند و در قیمتهای پایین میفروشند. حتی معاملهگران حرفهای هم از این آفت در امان نیستند. معاملهگری که ادعا میکند همیشه در تمام معاملههایش در سود است و همیشه در بهترین نقاط ورود و خروج معاملاتش را انجام میدهد، دروغ میگوید.
چیزی که حتی معاملهگران موفق از آن نمیگویند، عامل شانس و تصادف است. بسیاری از کسانی که در یک موضوع سرمایهگذاری میکنند و به موفقیت میرسند، در لحظاتی شانس میآورند که هرگز به آن اشاره نمیکنند. بازار رمزارزها بازار پرریسکی است و مدیریت ریسک در این فضا هم نمیتواند چاره درمان همه دردها باشد.
سرزنش و خودخوری رفتار معمول همه آنهایی است که داراییشان صفر میشود. متأسفانه برخی از اطرافیان افراد هم نسبت به آنها رویه نامناسبی را در پیش میگیرند. ما هرگز نباید در زمانهایی که در این موقعیتها قرار میگیریم، خودمان را نابود کنیم. ریسک بخش جداییناپذیر سرمایهگذاری است و ما نمیتوانیم آن را نادیده بگیریم.
ریسک سقوط یک پروژه شناختهشده مانند شبکه ترا چیزی است که باید آن را در نظر میگرفتیم. به همین خاطر است که همیشه گفتهام که ریسک صفر شدن پروژههای بزرگ و شناختهشده مانند بیتکوین و اتریوم هم وجود دارد. این احتمال ممکن است برای بیتکوین و اتریوم کمتر باشد، ولی وجود دارد.
سقوط شبکه ترا و لونا ما را در زمینه استیبلکوینها هوشیارتر از قبل کرد. دقت کنیم که نهادهای رگولاتوری جهان روی استیبلکوینها حساسیت بیشتری نسبت به توکنها و کوینهای دیگر دارند. استیبلکوینهایی مانند تتر ریسکهای خود را دارند و برای ما ایرانیها ریسک مضاعف دارند.
پروژههای دیگر استیبلکوینی هم مسائل خاص خودشان را دارند و نمیتوانیم آنها را نادیده بگیریم. با سقوط لونا حساسیتها روی استیبلکوینهای الگوریتمی حتی نسبت به قبل هم بیشتر میشود و اکنون به بسیاری از پروژهها باید با دیده شک و تردید جدیتری نگریست.
این سقوطها و این ریسکها اگر یکی پس از دیگری اتفاق بیفتند، به چه معنایی است؟ آیا این به معنای پایان کریپتو است؟ آیا باید به دوران خاموشی رمزارزها سلام کنیم؟ معتقدم بلاکچین و رمزارزها دریچهای را باز کردهاند که ما برای لحظاتی هم که شده، آن سوی پرچینها را دیدهایم.
حالا میدانیم که میشود در دنیایی که اعتماد گوهر نایابی است، بدون اعتماد کردن، اعتماد خلق کرد. دانستن همین موضوع کافی است که خودمان را وابسته به یک توکن و پروژه خاص نکنیم. آنچه اهمیت دارد، دنیایی است که رمزارزها و بلاکچین نوید آن را دادهاند.
گیرم همه پروژههای بلاکچینی زمین بخورند؛ آنچه زمین نمیخورد، دیدگاهی است که ما به جهان پس از بلاکچین پیدا کردهایم. بنابراین قرار نیست خودمان را به رمزارزهای امروز گره بزنیم. ما میدانیم که دنیا میتواند به گونه دیگری باشد و هر شکستی درسهایی دارد برای ساختن جهان به شیوه مناسبتر.
نه شکست لونا و نه شکستهای دیگر، هیچکدام به معنای شکست تغییری که شروع شده، نیست؛ منتها این شکستها نشان میدهد که حتماً باید دیدگاههایمان را اصلاح کنیم و با دقت بیشتری روندها را دنبال کنیم. برای آنهایی که دوست دارند پیشرو باشند، بیش از بقیه لازم است که وقت و انرژی برای درک تغییرات بگذارند.
دنیای کریپتو دنیای جذابی است؛ ولی به همان اندازه که جذاب است، ریسک نیز دارد و عبور سلامت از این مهلکه ممکن نیست؛ مگر با آموزش و یادگیری پیوسته. خطاها و شکستها هم بهترین منبع برای یادگیری هستند.