در یک سلسله گفتوگو و با نزدیک شدن به دومین رویداد تخصصی زیرساخت دیجیتال ایران که در ۱۶ دی ماه ۱۴۰۴ برگزار خواهد شد، با فعالان و کارشناسان حوزه سختافزار و زیرساخت دیجیتال، به بررسی چالشها و فرصتهای کشور پرداختهایم. در اولین گفتوگو با رامین آذری درباره مهمترین نیازهای فعالان این حوزه، تغییرات نیازهای سختافزاری در دهه گذشته و اهمیت زیرساخت دیجیتال برای توسعه اقتصاد و صنایع مختلف، به ویژه کشاورزی گفتوگو کردیم. آذری معتقد است که محدودیت دسترسی به فناوریهای نوین، ضعف حکمرانی، ناپایداری انرژی و نبود استانداردهای ملی، بزرگترین موانع توسعه زیرساخت دیجیتال کشور هستند و تنها با سیاستگذاری هوشمند و نقش فعال بخش خصوصی میتوان جهش واقعی در اقتصاد دیجیتال و تحول صنایع ایجاد کرد.
جناب آذری با توجه به تجربهای که در سالهای گذشته در حوزه زیرساخت و تامین داشتهاید، فکر میکنید مهمترین نیازی که فعالان حوزه زیرساخت دیجیتال کشور باید روی آن تمرکز کنند و باید به آن پاسخ دهند، از نگاه مجموع تجربههای شما چیست؟
اگر بخواهم مهمترین نیاز را بیان کنم، فکر میکنم نبود برنامهریزی بلندمدت از سوی نهادهای حاکمیتی است. ما دائماً با تغییرات روزمره قوانین، تغییر سیاستها و مسائل مشابه مواجه هستیم. این موضوع باعث شده که در دسترسی به فناوریهای نوین محدودیت داشته باشیم. به دلیل تحریمها، سرمایهگذاریهای بلندمدت ریسک بالایی دارند و تغییرات مداوم، تصمیمگیری را دشوار میکند. در زمینه پهنای باند بینالملل نیز سیاستها به گونهای نیست که ما را به درستی هدایت کنند. در بسیاری از حوزهها، استاندارد ملی تدوین نشده و بعضاً استانداردهای موجود با یکدیگر مغایرت دارند. این وضعیت باعث میشود ورود به این حوزه پرریسک باشد، سودآوری با سایر حوزهها قابل مقایسه نباشد و نرخ مهاجرت بالا باشد. علاوه بر این، با توجه به اجرای نهچندان موفق کلود در کشور، شکاف عمیقی در نیروی متخصص حوزه کلود و امنیت سایبری داریم. به نظر من، بخش قابل توجهی از این مسائل با یک سیاستگذاری درست قابل رفع است یا حداقل میتوان از شرایط پرریسک فعلی خارج شد.
اگر بخواهید فضایی که در آن کار کردهاید را به چند دوره یا دسته تقسیمبندی کنید، تغییر نیازهای حوزه سختافزار در ۱۰-۱۵ سال گذشته چگونه بوده است؟ برای مثال، در یک دوره، واردکننده تجهیزات مورد نیاز مصرفکنندهها بودیم و پیسیها و مادربردها بسیار افزایش یافت. بعد نیاز کسبوکارها مطرح شد و سپس نیازهای حاکمیت شامل زیرساختهای استورج و پردازش. اکنون نیز بحث نیازهای هوش مصنوعی مطرح است. اگر خودتان بخواهید دستهبندی کنید، چه دورههایی از تغییر نیازها در حوزه سختافزار را میتوانید نام ببرید؟
میتوانم این دستهها را در قالب یک جمله بیان کنم، چون این دورهها خیلی گسسته و قدمت زیادی ندارند. ولی میتوان گفت که زیرساخت دیجیتال امروز دیگر فقط با نبود دسترسی به سختافزار یا مشکلات اینترنت مواجه نیست. مسائل اصلی امروز عبارتند از: محدودیت دسترسی به فناوریهای نوین، ضعف حکمرانی، ناپایداری انرژی، نبود استانداردها و تنظیمگری ضعیف در این حوزه. این پنج یا شش مورد در حال حاضر مانع از آن شدهاند که اقتصاد دیجیتال جهش لازم را داشته باشد. هرچند در همه بخشها کار انجام میشود، اما این اقدامات هماهنگ و همراستا نیستند و هرکدام به سمت خود حرکت میکنند. اگر این انرژیها تجمیع و به صورت هدفمند هدایت شوند، میتوانند ما را از شرایط فعلی خارج کنند. بنابراین این پنج یا شش عامل طی ده سال گذشته بیشترین تأثیر را بر حوزه زیرساخت دیجیتال گذاشتهاند.
یک سوالی که مطرح میشود این است که اصولاً چرا این حوزه اهمیت دارد؟ گاهی موضوع را تقلیل میدهند و میگویند «فقط صحبت از چند سرور و هارد است». چه اتفاقی قرار است بیفتد؟ چه فناوریای قرار است توسعه یابد؟ به نظر میرسد اهمیت این حوزه به درستی نه از سوی سیاستگذاران و نه از سوی سایر بخشهای اقتصاد دیجیتال، اعم از صنفی یا توسعه سیستمی، درک نشده است. گاهی فعالان این حوزه احساس میکنند به اندازهای که انرژی صرف مسائلی مثل فیلتر شدن یک سایت با تعداد کاربران محدود میشود، روی بهروزرسانی و تأمین سختافزارهای نوین انرژی صرف نمیشود و دغدغه آنها بسیار کمتر است. بخشی از این مشکل نیز کمکاری فعالان صنف است که نتوانستهاند اهمیت موضوع را برای ذینفعان، نه فقط حاکمیت، بلکه مصرفکنندگان و شرکتهای بزرگ تجارت الکترونیک منتقل کنند. چرا شما فکر میکنید زیرساخت دیجیتال و تأمین سختافزار مورد نیاز اقتصاد دیجیتال باید در کشور جدی گرفته شود؟
اگر به گزارشهای معاونتی سازمان فناوری اطلاعات رجوع کنیم که کارش راهاندازی دولت الکترونیک است و سالانه گزارش میدهد، متوجه میشویم چه تعداد سرویس در بدنه حاکمیت شناسایی شده، چه میزان از آنها به سمت الکترونیکی شدن پیش رفته و چقدر باقی مانده است. بر اساس این گزارشها، حدود ۷۰ درصد خدمات دولت اکنون روی بستر الکترونیک ارائه میشوند. برای مثال، اگر شما به سازمان ثبت، پلیس +۱۰ یا دفتر خدمات الکترونیک شهر مراجعه کنید و معاملهای بخواهید انجام دهید، اگر یکی از این سازمانها سرویس پایدار نداشته باشد، فرآیند متوقف میشود. نتیجه این است که سیستم کند عمل میکند و هر کسی که بخواهد کمکاری خود را توجیه کند، میگوید «سیستم کند است». دلیل کندی سیستم عدم سرویسدهی مناسب است، که ممکن است به دلیل مشکلات سختافزاری، اینترنت یا دیتا سنتر باشد. با این حال که ۷۰ درصد خدمات دولت روی زیرساخت دیجیتال ارائه میشود و این زیرساخت دچار مشکل است، برخی اهمیت آن را جدی نمیگیرند. برای مثال، سازمانهایی که به تحریمها حساس نیستند، برای تأمین تجهیزات مورد نیاز خود مناقصه میگذارند، اما شرکتهایی که میخواهند این تجهیزات را فراهم کنند، مجبور میشوند قوانین را دور بزنند تا کالا را تأمین کنند. نتیجه این میشود که سرویسها به درستی ارائه نمیشوند. نگاه ما نباید محدود به سرویسهای آیتی باشد، چون آیتی صرفاً یک بازار نیست بلکه موتور محرک صنایع دیگر است. در کشاورزی و سایر صنایع، آیتی تحولات بزرگی ایجاد کرده است. تحریمها و عقبماندگی از فناوریهای نوین یا عدم پرداختن به این حوزهها باعث محدود شدن توان رقابتی کشور میشود. اگر دسترسی به این زیرساختها و فناوریها فراهم شود، امکان جهش واقعی وجود دارد. زیرساخت دیجیتال فقط دیتا سنتر یا پهنای باند بینالملل نیست، بلکه گستردهتر است و در بسیاری از بخشها هنوز ایجاد نشده است. اگر وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات نگاه جامع و هدفمندی به این موضوع داشته باشد، میتوان فصل جدیدی از شکوفایی در کشور ایجاد کرد.
سوال آخر این است که آینده حوزه زیرساخت دیجیتال را با توجه به حوزه فعالیت خودتان، که هم در کشاورزی و هم در زیرساخت فعالیت میکنید و تکنولوژیها را دنبال میکنید، در سطح جهان و منطقه چگونه میبینید؟ با دست فرمان فعلی، چه اتفاقی برای زیرساخت دیجیتال کشور خواهد افتاد؟ پارسال در رویداد زیرساخت دیجیتال، کلیدواژهای که زیاد روی آن مانور داده شد این بود که حدود ۷۰-۸۰ درصد زیرساخت فرسوده است و جالب این که چند ماه بعد خاموشیهای برق رخ داد. آینده با دست فرمان فعلی و تغییرات لازم در حوزه زیرساخت دیجیتال کشور، به ویژه از سمت بخش خصوصی، چگونه خواهد بود؟ چه تغییر رویکرد و ذهنیتی باید در بخش خصوصی ایجاد شود و چشمانداز فضای بینالملل چگونه است؟
من حدود ۲۵ سال در حوزه فناوری اطلاعات و حدود ۲۰ سال در حوزه کشاورزی سابقه کار دارم. وقتی تصمیم گرفتم تمرکز خود را روی کشاورزی بگذارم، ابتدا فکر میکردم باید از آیتی خداحافظی کنم، اما وقتی بررسی کردم چه فناوریهایی از حوزه آیتی میتواند در کشاورزی استفاده شود، متوجه شدم آیتی ظرفیت بسیار زیادی برای کمک به کشاورزی دارد. چند نمونه از این فناوریها وجود دارد که میتوان روی آنها کار کرد و بازار ایجاد کرد. در پاسخ به سوال شما، باید بگویم که من خوشبین هستم. دلیل خوشبینی این است که هنوز توان تبدیل تهدیدها به فرصت وجود دارد. برای مثال، اکنون در حال تدوین استاندارد ملی مراکز داده هستیم و آخرین نسخه استاندارد جهانی را به استاندارد ملی تبدیل میکنیم. میتوانیم از تجربیات کشورهای دیگر استفاده کنیم و متخصصین داخلی و خارج کشور نیز میتوانند کمک کنند. بخش خصوصی هم میتواند با کنار گذاشتن سیاسیکاری و تمرکز واقعی روی کار، مسیر پیشرفت را ادامه دهد و نتایج ملموس ایجاد کند. در ایران نیز ظرفیتهای فراوانی برای شکوفایی فناوری اطلاعات و اقتصاد دیجیتال در صنایع مختلف وجود دارد. اگر به نمایشگاهها نگاه کنید، میبینید که فناوریهای نوین مبتنی بر آیتی در کشور عرضه میشوند و آخرین تکنولوژیهای روز وارد میشوند. بنابراین با وجود مشکلات، خوشبین هستم و معتقدم میتوان مسیر پیشرفت را ادامه داد. در حوزه بازار فناوری اطلاعات، اگر فعالان آیتی نگاه خود را از صرفاً فناوری اطلاعات به صنایع مختلف گسترش دهند، پیشرفت بیشتری امکانپذیر است. برای مثال، در کشاورزی، باغها برای محافظت از خود در برابر آفات و بلایای طبیعی بیمه میشوند. با استفاده از تصویربرداری و الگوریتمها، میزان محصول و خسارت پس از واقعه شناسایی و آنالیز میشود. همچنین، با تصویربرداری پهپادی و تحلیل وضعیت برگها و آفات، میتوان زمان و حجم سموم را بهینه کرد، مصرف سم را کاهش داد و اثربخشی را افزایش داد. به طور کلی، آیتی میتواند زندگی کشاورزان، که بخش بزرگی از جامعه و شغل اصلی کشور هستند، را متحول کند. اما شرکتهایی که در این حوزه سرمایهگذاری میکنند هنوز بسیار کم هستند. امیدوارم این مسیر فراهم شود و بتوانیم به دستاوردهای بزرگی برسیم.