کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
تعطیلی کارخانه نوآوری آزادی خبری است که اکنون از زبان هیچیک از اهالی اکوسیستم استارتاپی و نوآوری کشور نمیافتد.
اما واقعاً چه اتفاقی افتاده که امروز کارخانه نوآوری آزادی با چنین چالشی روبروست؟ ماجرا این است که مالک ملک یعنی شرکت «آما» قراردادی پنجساله را با شرکت «همآوا» که قصد ایجاد یک کارخانه نوآوری داشته، به ثبت رسانده و حالا دیگر قصد تمدید آن را ندارد.
سؤالی که این روزها مطرح میشود این است که دستاندرکاران کارخانه نوآوری آزادی چرا برای زمان بعد از اتمام قرارداد هیچگونه برنامهریزی نداشتهاند؟
موضوع مهم دیگری که این روزها مطرح میشود چالشهایی است که به دلیل حکم تخلیه پیش روی کسبوکارها و استارتاپهای فعال در کارخانه نوآوری قرار گرفته است. بسیاری از این کسبوکارها از ایده تا اجرا و در طی روند پیشرفت خود در کارخانه نوآوری حضور داشتهاند و به نظر میرسد حالا قربانی خوشبینی یک ایده درخشان شدهاند.
«کارنگ» با محمود کریمی بهعنوان نخستین مدیرعامل کارخانه نوآوری آزادی گفتوگو کرده و از او در خصوص چالشهای جابهجایی استارتاپها و چرایی نبود برنامه برای بعد از اتمام قرارداد با مالک کارخانه پرسیده است.
چالش اصلی زیرساخت است
محمود کریمی در پاسخ به این سؤال که چالشهای خروج استارتاپها از کارخانه نوآوری چه خواهد بود، پاسخ داد: «چند گروه در کارخانه نوآوری آزادی زندگی میکنند؛ اول شرکتهای رشدیافته مانند علیبابا، دوم مراکز نوآوری مثل دیجینکست و پلنت و ویکست، سوم فضاهای کار اشتراکی نظیر زاویه و هفتوهشت که در هر کدام از اینها تیمهای مختلف کوچک و بزرگی حضور دارند.
فضای سوله پنج و شش هم شامل بخش تولیدی دارویی و اتاق تمیز و امکانات و تجهیزات خاص است. در هر کدام از فضاهای ایجادشده در کارخانه، ذینفعان مختلفی مستقر هستند که میزبان افراد مختلفی از بیرون کارخانه هم میشوند. استارتاپهای حاضر در کارخانه، از منظر اندازههای سازمانی و تعداد اعضای تیم و مقطع عمر و فعالیت خودشان، با تنوع همراه هستند. اولین مسئله هر یک از ایشان، جابهجایی به فضایی است که زیرساختهای کنونی را برای آنها داشته باشد. مسئله بعدی شکلگیری تدریجی روابط بین خود این اعضا با یکدیگر و با بیرون است. عامل پرنمود دیگر، آسیب روانی و تأثیر منفی بر امیدآفرینی به نوگرایی و کسبوکارهای دارای ماهیت استارتاپی است.»
دیگر فضایی با ساختار کارخانه نخواهیم داشت
در ادامه کریمی در خصوص این موضوع که آیا میتوان در جایی دیگر فضایی مانند کارخانه نوآوری داشت یا نه، توضیح داد: «پاسخ بله و خیر میدهم. بله میگویم چون در جایی جدید، با نگاهی نو و بهروز شده و در گذر زمان و نه یکشبه، میشود مشابه چنین فضایی را ایجاد کرد. خیر میگویم؛ چراکه نیاز منجر به شکلگیری کارخانه و روابط جاری شده تا امروز و تجربههای ساختهشده، مثل شکلگیری یک اکوسیستم هستند. شما میتوانید در یک زمین خالی بزرگ ساختمانهایی بسازید که محلهای در آن شکل بگیرد. اما زندگی جاری بین اهالی آن محله را نمیتوانید با جابهجا شدن ساختمانها با خودتان جابهجا کنید.»
کریمی در ادامه درباره فعالیت کسبوکارها و استارتاپها در پارکهای فناوری بیان کرد: «پارکها تنها جایی نیستند که تیمها میتوانند در آن فعالیت کنند. یادآور میشوم که باید موقعیت جغرافیایی کارخانه را هم حتماً لحاظ کنید. با شرایط ترافیکی و زندگی در تهران، موقعیت مکانی کارخانه و شکلگیری آن از سوی بخش غیردولتی، مزیتهایی هستند که نمیشود از آنها چشمپوشی کرد. در صورت واقعاً متوقف شدن فعالیت کارخانه، تیمها پراکنده میشوند و شرکتهای بزرگتر هم در جایی دیگر ادامه زندگی میدهند. آنچه در قالب فضای کارخانه شکل گرفت، تا حدود زیادی از بین میرود.»
شرایط آنگونه که پیشبینی میکردیم پیش نرفت
کارنگ در آخر به طور خاص موضوع ایجاد هزینههای بسیار با وجود علم به قرارداد پنجساله با شرکت «آما» را مطرح میکند؛ کریمی در توضیح این ماجرا گفت: «از روزی که با شرکت «آما» برای گرفتن این فضا مذاکره کردیم و آنچه در قرارداد رسمی هم آمده، میگوید که قرارداد پنجساله است و همچنین ذکر میکند که ایجاد زیرساختهای مورد نیاز باید از سوی «همآوا» انجام پذیرد.
احیای فضای متروکه و دارای ریسکهای زیاد سازهای و مکانیکی و برقی و تأسیساتی، مسئولیت دشواری به نظر میآمد که همآوا با تأیید سهامدار اصلیاش یعنی سرآوا، این ریسک را پذیرفت. امیدهایی به بهبود شرایط و رونق محیط کسبوکار و حتی شانس خریداری شدن ملک وجود داشت که هرچه زمان گذشت، دیدیم که این کار ممکن نخواهد شد. در همآوا برای برنامه توسعه، زمین شرقی یعنی بالای ایستگاه مترو و ملک سابق شوکوپارس که آن سوی کوچه غربی کارخانه است را هم مد نظر داشتیم و مذاکرههایی هم کردیم. اما شرایط آنگونه که پیشبینی میکردیم پیش نرفت.»
او در ادامه خاطرنشان کرد: «نکته دیگر این است که مگر چند گزینه و فضای دیگر در آن زمان در اختیار داشتیم که بتوان چنین ایدهای را در آن اجرا کرد؟ من هنوز نگاههای پرسشگر و پرابهام خیلی از مدیران و بازدیدکنندگان را به خاطر دارم که به ساختمان متروکه آما نگاه میکردند و باور نداشتند که میشود در آن زندگی مشابه آنچه رخ داد را ایجاد کرد. تعدادی از ایشان، جایگاه تصمیمگیری بالایی در کشور داشته و دارند. به سهم خودم از همه کسانی که جسارت و ریسک پذیرش حضور در کارخانه را داشتند و به شکلگیری آن کمک کردند قدردانی میکنم. قصه تکتک سولهها و فضاها و تیمها و افراد اثرگذار بر شکلگیری کارخانه، شایسته ثبت و مرور و تحلیل است و در آنها نکتههای زیادی برای یادگیری وجود دارد. چرا علیبابا به کارخانه آمد؟ چرا زاویه ایجاد شد؟ چرا دیجیکالا مرکز نوآوری خود را آنجا شکل داد؟ چرا هفتوهشت شکل گرفت؟ چرا ویکست متولد شد؟ از این دست پرسشها زیاد میشود طرح کرد.»