کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
یکی از ویژگیهای خلقت که در گونههای مختلف موجودات مشترک است، مهربانی است. ممکن است شدت یا نحوه بروزش متفاوت باشد، اما هدف یکی است؛ «گسترش حس نوعدوستی و محکمکردن رشتههای ارتباطی». نکته ظریف در تفاوتی است که مهربانی با خوببودن مصلحتی دارد.
در موضع مهربانی غالباً به این موضوع نمیاندیشیم که فردی که روبهرویمان ایستاده، کیست؟ صرفاً به او به چشم انسانی مینگریم که به حمایت نیاز دارد. در مهربانی منتظر پاسخ نمیمانیم، اگرچه قدردانی از طرف مقابل همیشه باعث بالا رفتن انگیزه میشود، اما برای شخص مهربان، ارائه کمک داوطلبانه به همنوع، فارغ از جنس، رنگ، نژاد و… ارزشمند است. در مهربانی هیچ مصلحتی نیست، درست مانند بارش باران.
در دنیای پرمشغله امروزی فراموش کردهایم که با خودمان مهربان باشیم و گاه مشاهده میشود که رفتارهای خودشیفتهوار به غلط با مهربانی اشتباه گرفته میشوند! اما چرا نمیتوانیم مهربان باشیم؟
اسارت در کارکردهای ذهن: در یادداشتهای قبلی بسیار به تبیین کارکردهای ذهن پرداختیم. هدف اصلی همه آنها «محافظت از بقای من» است. مصلحتاندیشی، قضاوتکردن، ارزیابی، سنجش و… همگی جزء کارکردهای ذهن هستند که در قالب مرور اتفاقات گذشته یا ترساندن ما از آینده هویدا میشوند.
عاقلانه است که قبل از هر اقدامی بیندیشیم، اما توقف بیش از اندازه در این مرحله مشکلساز است؛ همان لحظهای که ترس تکرار تجربههای مشابه قبلی یا ترس از نتایج غیرقابل پیشبینی دستان ارادهمان برای مهربانی را میبندد. اینگونه به نظر میرسد هرچه ذهنیتر باشیم، از مهربانی فاصله میگیریم، پس چه کنیم تا غرق بازیهای ذهنی نشویم؟
تلاش برای زیستن در لحظه حال یکی از راهکارهای اساسی است. زیستن هوشیارانه هم تمرینی است برای مهربانی. یعنی اجازه ندهم لذت نهفته در لحظه اکنون در پس دلواپسی دیروز و فردا ناپدید شود. اینکه با وجود تمامی نقصها و ناکامیها باز هم مهربانانه خودم را دوست بدارم و در تجربه تمامی رنجهایم با خودم همراه باشم.
نگاه منفعتطلبانه: هرگاه منفعت شخص یا گروهی خاص در اولویت قرار بگیرد، نباید انتظار مشاهده رفتار مهربانانه را از آن جمع داشت. منفعتطلبی یعنی «من مهمتر از بقیه هستم و به دلایل نامعلوم، برآوردهشدن نیازهای من باید در اولویت قرار گیرد و هر سود و دستاوردی فقط متعلق به من است»!
از شما میپرسم: آیا در این وضعیت جایی برای مهربانی باقی میماند؟ شاید مهربانی یک ویژگی ساده انسانی است، اما از منظر علم روانشناسی، یک ظرفیت وسیع روانی است. مهربانی یعنی ساحت روان من علاوه بر پذیرش کامل خودم با تمام پستیوبلندیها، توانایی پذیرش دیگری را نیز دارد. پس میتوان اینگونه باور داشت که تمرین شفقتورزی هم مسیری است برای تجربهکردن مهربانی.
تعصب: یکی دیگر از موانع مهربانی، تعصب است. اگر همیشه بر درستی جمله «حق با من است» اصرار داریم، هرگز نمیتوانیم مزه مهربانی را بچشیم، تعصب چشم دلمان را به روی درک حقیقت میبندد و انگار در سرزمینی که غیر از خودمان ساکنان دیگری ندارد، محصور میکند. در وضعیت تعصب، در باور خودمان، به دیگری این اجازه را به هیچعنوان نمیدهیم که شاید حقی داشته باشد؛ بنابراین اگر در جایگاه تعصب ایستادهایم، بدیهی به نظر میرسد بتوانیم مهربان باشیم.
تقریباً بیشتر ما از شرایط موجود شکایت داریم، اما تعداد معدودی از ما خودمان را در برابر این رویداد مسئول میدانیم و تلاشی برای گسترش فرهنگ مهربانی نمیکنیم. مهربان باشیم.