کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
تاب برنامههای نوآوری و دگرگونهایی که در این زمینه رخ میدهد، در کنار دشواریهایی که گریبانگیر کسبوکارهای کشور است، زمان و زمینه بررسی مناسب روندها و نتایج آنها را از بین برده است. اما نگاهی به آنچه که در کمتر از یک دهه پیش در زیستبوم نوآوری آلمان و آمریکا مطرح بوده، دیدگاه روشنتری را برای مدیران و فعالان این حوزه ایجاد میکند. بررسی موارد مطرحشده در مقالهای که با شرایط فعلی حاکم بر زیستبوم نوآوری این دو کشور و وضعیت داخلی ما آموزههای خوبی به همراه دارد.
فعلا آلمان برنده است
با خواندن سرخط خبرها ممکن است این دیدگاه را به دست بیاورید که بیشترین پرسوجو درباره میزان پیروزی در نوآوری و رشد در آمریکا رخ میدهد یا چین بایستی مدال طلا بگیرد. حقیقت آن است که آلمان بهسادگی برنده این مسابقه است. آلمان در زمینه نوآوری در حوزههای متنوعی مانند سامانههای انرژی پایدار، فناوری زیستمولکولی، لیزر و مهندسی نرمافزارهای کاربردی بهتر کار کرده است. در واقع ایالات متحده آمریکا برای آموختن از آلمان در زمینه نوآوری سودمند انجمن فرانهوفر، یک اتاق فکر درباره علوم کاربردی را تشویق کرد تا (پس از سال 2010) دستکم هفت مؤسسه را در آمریکا ایجاد کند.
حقیقت آن است که آمریکاییها در اختراعات خوب کار میکنند. آمریکا دارای تخصصیترین سامانه سرمایهگذاری روی طرحهای انقلابی است و نتایج خیرهکنندهای از گوگل تا فیسبوک و توییتر را به بارآورده. اما پژوهشهای مکرر نشان داده که داستانسرایی درباره آنکه آمریکا در نوآوری انقلابی بهتر از سایر کشورهاست، گزارهای نادرست است. همانگونه که آلمان در زمینه بیشتر فناوریهای انقلابی به خوبی آمریکاست.
رشد پایدار اشتغال و تولید
آنچه که اهمیت بیشتری دارد این است که آلمان در زمینه سازگار کردن نوآوری با صنعت و عرضه گسترده آن در بخشهای گوناگون تجاری بهتر عمل میکند. تعداد بسیاری از نوآوریهای آلمان روی تزریق محصولات و فرایندها با طرحها و قابلیتهای جدید یا بازسازی بخشهای قدیمی و راکد به بخشهایی نو و چالاک متمرکز است. سبک نوآوری در آلمان بیانگر قدرت تولید آنهاست. به عنوان نمونه بسیاری – و اگر نگوییم بیشتر – محصولات چینی که خریداری میکنیم، توسط ماشینآلات شرکتهای فعال آلمانی ساخته شدهاند. این نشان میدهد زیرساخت صنعتی آلمان همانند آمریکا تخریب نشده است. آلمان در حفظ رشد پایدار اشتغال و تولید بهتر عمل کرده و در همین حال درآمد واقعی شهروندانش افزایش یافته و حتی در میزان دستمزدها و مزایا در موقعیتی بهتر از آمریکا قرار دارد. بخش تولید در آلمان در سال 2010 معادل 66 درصد را به خود اختصاص داده که 22 درصد از نیروی کار را در خود داشته و 21 درصد تولید ناخالص داخلی را از آن خود کرده است. در انتها باید اشاره کرد که تولیدکنندگان آلمانی به میزان قابل توجهی به رشد اشتغال و افزایش واقعی سطح درآمدها کمک کردهاند.
در نقطه مقابل در آمریکا تعداد کمتر و کمتری از افراد در مشاغل وابسته به صنایع میانی مشغول به کار شدهاند. این مقدار در سال 2010 زیر 11 درصد از اشتغال نیروی کار را در بر گرفته و تولیدکنندگان 13 درصد از تولید ناخالص داخلی را بر عهده داشتهاند. در این کشور نابرابری در حال گسترش است و نابرابری کشوری دستمزدها رو به بدتر شدن گذاشته است.
چند نکته مهم
در این زمینه سه عامل اثرگذار هستند:
اول اینکه آلمانها دریافتهاند در شرایط حاضر (آغاز دهه دوم قرن) نوآوری به جای تمرکز روی بخش فناوریهای سطح بالا باید منجر به تولیدی گسترده شود. در نتیجه آلمان نهتنها به دنبال ساختن صنایع نو بلکه به دنبال تزریق طرحها و فناوریهای نو به صنایع موجود است. به عنوان نمونه میتوان به چگونگی بروز فناوری و نوآوری در محصولات شرکت BMW در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات توجه کرد یا اینکه چگونه بهترین برنامهنویسان نرمافزار برای کار وارد شرکت بنز میشوند. در نقطه مقابل آمریکا اجازه میدهد صنایع قدیمی به جای بازسازی شدن با فناوریهای جدید و نوآورانه از بین بروند. در نتیجه صنایع منسجم و سالم جای خود را به سلوهای مجزا میدهند. یک دانشجوی دکترای علوم رایانه در این کشور هرگز به فکر یافتن شغل در صنعت خودروسازی و صنایع وابسته به آن نیست.
نکته دوم آن است که آلمان شبکهای از مؤسسات عمومی دارد که به شرکتها برای بازترکیب و بهسازی طرحها کمک میکند. به بیان دیگر در این کشور نوآوری با اختراع خاتمه نمییابد. مؤسسه فرانهوفر که از برخی حمایتهای دولتی بهرهمند است، طرحهای نو را با روشهای جدید وارد بازار میکند. آنها شکاف بین پژوهش و برنامههای روزمره شرکتهای کوچک و متوسط را پر میکنند. در آمریکا آزمایشگاههای بل همین کار را در حوزه ارتباطات راه دور انجام میداد، اما هماکنون مؤسسه فرانهوفر همین کار را در مقیاس بزرگتر در همه بخشهای صنعت آلمان انجام میدهد.
سومین مسئله این است که نیروی کار آلمان پیوسته آموزش میبیند که آنها را قادر میکند جدیدترین نوآوریها را به متنوعترین شکل برای تولید و بهبود تولید و خدماتی به کار گیرند که مشتریان حاضر به پرداخت بالاترین قیمت برای آن هستند. اگر قرار به خرید بهترین محصولات برای آشپزخانه یا گاراژ خود باشید و بودجه کافی در اختیارتان باشد، چه مقدار از فضا را با محصولات آلمانی پر میکنید که تولید شرکتهایی چون میله، بوش، بی. ام. دبلیو و آئودی است؟
رفاه برای همه
آلمان بهگونهای فعال این موارد را با ایجاد چرخه ارزش بین آنها مدیریت میکند. در آلمان نوآوری با هدف تقویت نیروی کار و بهبود تولید انجام میشود. در آمریکا تمرکز روی فناوریهایی است که کارکنان مزاحم و نیازمند به دریافت دستمزد را کاهش دهد یا حذف کند. نوآوری در آلمان منجر به خلق و پایدار کردن مشاغل خوب در گستره دستاوردهای تحصیلی کارکنان میشود. نوآوری در آمریکا در بهترین حالت خود منجر به ایجاد فرصت شغلی در آمازون یا فروشگاه اپل خواهد شد.
هدف از نوآوری تولید خدمات اینترنتی بسیار محبوب نیست، بلکه برای حفظ بهرهوری و رشد اشتغال به منظور اطمینان از افزایش درآمد واقعی انجام میشود. سیاستها باید به گونهای تنظیم شود که با حضور مؤسسات غیردولتی مانند فرانهوفر، راه ورود اختراعات نوآورانه از آزمایشگاهها به بازار هموار شود. لازم است آموزش مهارتها به یک فعالیت مادامالعمر تبدیل شود تا کارکنانی با آموزشهای گوناگون بتوانند استفاده از فناوریهای جدید برای افزایش بهرهوری را بیاموزند.