کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
شاید در نخستین دقایقی که ماجرای یک کارخانه بزرگ شکلاتسازی را مرور میکنید، به یاد صحنههای فیلم «چارلی و کارخانه شکلاتسازی» بیفتید. اما چه از همه آن صحنههای فانتزی فیلم فقط رودخانه شکلات را به یاد داشته باشید، چه خنده غریب صاحب غیرمعمول کارخانه یا شخصیت مظلوم و نحیف پسربچه عاشق شکلات در خاطرتان مانده باشد، در نمونه ایرانی یک کارخانه شکلاتسازی از این خبرها نیست. گرچه اگر اهل خیالپردازی و ساختن تصاویر ذهنی باشید، شاید بتوانید مالک کارخانه آناتا را در دوران کودکی و در جنبوجوش کارگاه قندریزی پدرش تجسم و فکر کنید این همان چارلی فیلم کارخانه شکلاتسازی است؛ جستوجوگر و کنجکاو با دنیایی سرشار از آرزوهای بلند.
اولین قدم: تولید شکرپنیر
کارگاه کوچک قندریزی خانواده سالک نجات در یکی از خیابانهای قدیمی تبریز را باید زادگاه کارخانه آناتا و گروه صنعتی نجاتی دانست. این کارگاه قندریزی که به کار تولید کلهقند از شکر سفید مشغول بود، رقبا و نمونههای مشابه بسیاری در تبریز داشت. کارگاه که به صورت خانوادگی توسط محسن سالک و پسرش اداره میشد، برای تنوع بخشیدن به کسبوکار، درگیر یک کارگاه شیرینیپزی نیز بود که محصول خود را به سایر تولیدکنندگان عرضه میکرد. اما پدر و پسر برای توسعه کار خود درگیر تولید شیرینی معروف به شکرپنیر هم شده بودند که با استقبال مردم تبریز روبهرو شد و بازاری فراتر از آن شهر نیز پیدا کرد.
استقبال از شکرپنیر در شهرهای کشور به ویژه شمال و شمالغرب، خانواده را به فکر گسترش کار و تولید محصولات جدید انداخت. این کار با رقابت شدیدی که در کار قندریزی وجود داشت، اقدامی منطقی بود. اقدام برای گسترش کار با اظهار علاقه نوه حاج محسن به مشارکت بیشتر در کار تولید همراه بود. علی که پیشتر با سودای مشارکت در کار تولید، در پایان تحصیلات ابتدایی قصد ترک تحصیل را داشت، با گذشت چند سال و پایان دبیرستان آماده ورود به کار بود. از سوی دیگر خانواده هم در اندیشه تولید محصولات جدید و گسترش کسبوکار بود. بنابراین سال 1331 با ورود علی به کارگاه، روند توسعه محصولات شروع شد. کارگاه خانواده سالک در آن زمان علاوه بر قندریزی به کار تولید آبنبات هم مشغول بود. اما علی در فکر تبدیل کارگاه سنتی به یک واحد صنعتی با تولید انبوه و قابل عرضه به صورت گسترده بود.
وقتی کارگاه جدید تأسیس میشود
کار توسعه با خرید محل جدید و تأسیس کارگاهی بزرگ شروع شد. کارگاه جدید در جاده ائلگلی تبریز میزبان خط تولید آبنبات شد. آبنباتهایی که تا پیش از آن در کارگاه قدیمی تولید میشد، در محل جدید با نصب نخستین دستگاههای صنعتی به شکلی مدرن در مسیر تولید قرار گرفت. حالا در میانه دهه 40 آنها میتوانستند آبنبات و تافی را به شکل صنعتی تولید و به بازار عرضه کنند. اما اشتیاق به گسترش کار و صنعتی کردن تولید در آن سالها که دلارهای نفتی میل به خرید و مصرف را افزایش داده بود، بیشتر از هر زمانی شعلهور بود.
به این ترتیب از سال 1346 خانواده سالک توانست گامهای نخستین را برای دگرگونی از یک تولیدکننده خرد و سنتی به صنعتگر بردارد. این روند که تا سال 1351 ادامه داشت، از آن سال شتاب بیشتری گرفت و خانواده شروع به ایجاد شبکه توزیع و فروش نیز کرد. محصولات آنها دیگر نهتنها در تبریز بلکه در سایر شهرهای کشور هم عرضه میشد و آنها توانستند یک فروشگاه ویژه عرضه محصول خود را هم در تبریز تأسیس کنند.
صادرات به کشورهای همجوار
در همین دوره بود که کارخانهای برای تولید بیسکوییت و ویفر پایهگذاری کردند. همزمان با راهاندازی خط تولید بیسکوییت، برنامه سراسری تغذیه رایگان در مدارس هم شروع شد. به این ترتیب بازار بزرگ و جدیدی برای محصولات کارخانه فراهم شد که در کنار آن فرصت تبلیغاتی مناسبی هم به دست آمده بود. این شرایط به آنها امکان تولید محصولات جدیدتر را هم داد. در کنار آن برنامه گسترش بازار بهخوبی پیش میرفت و تنها سه سال پس از آغاز تولید مکانیزه بیسکوییت و ویفر، آنها توانستند محصولات خود را به بازار کشورهای همجوار نیز صادر کنند.
در فاصله سالهای 1353 تا 1362 و با رشد فعالیتهای کارخانه، تصمیم به تأسیس گروه صنعتی گرفتند که همه کارهای پیشین و جدید را در خود جای دهد. به این ترتیب مسیر مناسبی برای پشتیبانی و هدایت کارها بدون درهمریختگی فراهم شد. پس از آن بود که خط تولید بزرگ شکلات را تهیه و کار با آن را آغاز کردند و اولین گروه از تولیدات بیسکوییت و ویفر با مارک آناتا به بازار عرضه شد.
در آن دوره کارگاه قندریزى، کارگاه تولید آبنبات و تافى در کنار خط تولید بیسکوییت و ویفر مشغول به کار بود. حالا با معرفی نشان تجاری آناتا آنها ناگزیر بودند ضمن حفظ برنامه گسترش خود، روی محصولات نوین و گرفتن سهم مناسب بازار تمرکز کنند و به این دلیل کارگاه قندریزى را از مجموعه گروه صنعتى جدا و ماشینآلات تولید آبنبات و تافى را از کارگاه ائلگلى به محل کارخانه منتقل کردند.
همگام با دگرگونیهای جهانی
از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۸ که همزمان با جنگ تحمیلی بود، خانواده تمرکز خود را روی توسعه نشان تجاری آناتا گذاشت، گرچه به دلیل شرایط ویژهای که برقرار بود توسعه چشمگیری رخ نداد. پایان جنگ تحمیلی با پیوستن فرزندان علی به کسبوکار خانوادگی همزمان شد و آنها برنامه توسعه و تنوع محصولات را در کنار گسترش بازار و تلاش برای صادرات آغاز کردند. تجربه صادرات که پیش از آن منحصر به کشورهای همجوار بود و مثلا در افغانستان از طریق ارتباط با شرکت متعلق به یکی از دوستان علی انجام میشد، اینک در شکلی نوین دنبال شد و از سال 1377 رشدی چشمگیر یافت.
حضور در بازارهای دیگر به آنها آموخت که باید محصولات جدیدتری را تولید کنند، محصول را در بستهبندی مناسب مشتری هر بازار عرضه کنند و فرصت معرفی خود را از طریق نمایشگاههای تخصصی و بینالمللی از دست ندهند. به این ترتیب توانستند محصولات خود را به بیش از 60 کشور صادر کنند و در همین حال وارد فروش برخط (آنلاین) بر بستر اینترنت هم شدند.
نگاه گذرا به شکلگیری کارخانه آناتا و روند دگرگونی آن از یک کارگاه کوچک سنتی به یک تولیدکننده بزرگ، نمونه موفقی از کسبوکار رو به رشد خانوادگی را نشان میدهد. ورود هر نسل جدید خانواده به چرخه فعالیتها موجب ارتقای زیرساختها و بهسازی روندها شده و آنان توانستهاند از یک سو در فراز و نشیبهای کشور خود را حفظ کنند و از سوی دیگر با جریان دگرگونیهای جهانی نیز همگام شوند.