«بیتپین» صرافی رمزارزی است که مدت زیادی از آغاز به فعالیت آن نمیگذرد اما طی همین مدت از پیشبینیهای امیرحسین مردانی، مدیرعامل آن نیز پیشی گرفته و به گفته مردانی جایگاه ممتازی از نظر حجم بازار گرفته است.
او معتقد است در آینده نزدیک چالشهای کسبوکارها با رگولاتور پابرجا خواهد بود ولی در طولانیمدت، رگولاتور چارهای جز هماهنگ کردن خود با کسبوکارها و ایجاد چارچوبهای منطقی نخواهد داشت، زیرا ورود به این حوزه مانند اینترنت، یک باید است.
لطفاً در مورد فعالیت بیتپین توضیح دهید. این کسبوکار را از کجا شروع کردید؟
بیتپین کسبوکاری است که از دل یکی از صندوقهای سرمایهگذاری یکی از شرکتهای بزرگ ایران در حوزه فناوری به وجود آمد و اواخر سال 1398 فعالیت خود را آغاز کرد. ابتدا در حوزه مشاوره سرمایهگذاری و پروژه بلاکچینی فعال بود و از بهمنماه 1399 تاکنون بیش از 500 هزار کاربر جذب کرده است.
استراتژی شما برای رسیدن به این موفقیت چه بوده است؟
استراتژی ما تمرکز بر خواستههای مشتریان از نظر محصول، سرویسدهی، تجربه کاربری و پاسخ فوری به این خواسته بوده است. ما توانستهایم بهخوبی نیازهای مشتریان را درک کنیم و آنها را بشنویم و آنچه را که میخواستند در خط محصول، سرویس و تجربه کاربری عرضه کنیم.
اگر بخواهید از سالهایی که در این حوزه فعالیت داشتهاید، یک جمعبندی ارائه کنید، به چه تغییر و تحولاتی اشاره میکنید؟ بازیگران از لحاظ کمی و کیفی چه تغییری کردهاند؟
در این چند سال از لحاظ کمی بازیگران زیادی وارد شدهاند، اما از لحاظ کیفی، بازیگر چندان خاصی به بازار اضافه نشده است. این حوزه به گونهای است که هرچه در آن جلوتر میرویم و فضای قانونی آن جدیتر و چارچوبهای آن مشخصتر میشود، بازیگران و سرمایهگذاران بزرگتری پا به این عرصه میگذارند و در نتیجه رقابت جدیتر میشود.
بازار بهشدت بزرگ است و من پیشبینی میکنم در آینده رقبای سرسختتر و شرکتهای بزرگ به این حوزه بیایند که این اتفاق قطعاً رقابت را دشوارتر خواهد کرد.
به نظر شما چالش اصلی رمزارزها در ایران چیست؟
در حال حاضر، چالش اصلی موضوع رگولاتوری و زیرساختهای قانونی و عملیاتی در حوزه رمزارز و بلاکچین در ایران است. چالش بعدی هم موضوع تحریم است. ما به خاطر تحریمها نمیتوانیم از سرویسهای زیرساختی در حوزههای فنی و مالی از سرویسدهندههای جهانی استفاده کنیم و این باعث میشود از رقبای خارجیمان عقب بمانیم.
گفتید چالش اصلی موضوع رگولاتوری است؛ به نظر شما کدام نهادها برای رگولهکردن این فضا مناسبترند و میتوانند نقش بهتری در این راستا ایفا کنند؟
به نظر میرسد رگولاتوری این حوزه، بینبخشی و بینوزارتخانهای باشد. به نظرم لازم است کمیسیون مشترکی از وزارتخانههای مختلف تشکیل شود تا بتوان این حوزه را رگولاتوری کرد، اما اگر بگوییم قرار است یک نهاد مستقیماً مسئول رگولاتوری این حوزه باشد، قطعاً آن نهاد وزارت اقتصاد و دارایی خواهد بود، زیرا رمزارزها یک کلاس دارایی جدید هستند. اگر این نهاد مسئول شود و بتواند سایر نهادها را با خود همراه کند، به نظر میرسد اتفاقات خوبی رخ دهد.
پیشبینی شما برای آینده کوتاهمدت و بلندمدت این فضا در ایران چیست؟
به نظر من در کوتاهمدت چالشهایی که به آنها اشاره کردم، پابرجا خواهند ماند و شاید بدتر هم بشود. ممکن است شاهد نوسانات رفتاری زیادی از سوی رگولاتور باشیم و نتوانیم پیشبینی کنیم که چه اتفاقاتی برای کسبوکارها خواهد افتاد.
اما به نظر من چون این تکنولوژی یک «باید» است، در بلندمدت حاکمیت، خود را با این حوزه همراه میکند؛ زیرا استفاده از آن در تمام دنیا از جمله ایران یک امر معمول مثل اینترنت میشود. در این زمان قطعاً چارچوبهای قانونی و نحوه استفاده از آن ایجاد خواهد شد. پیشبینیام برای آینده دور این است که کسبوکارها بدون هیچ مانعی فعالیت خواهند داشت.
این روزها حتی در اقتصادهای آزاد شاهد برخی محدودیتها و رگولاتوریهای سخت برای حوزه رمزارزها هستیم. به نظر کمی عجیب میرسد که در این کشورها که نگاه بازی به نوآوری دارند هم این نگرانیها وجود دارد. فکر میکنید دلیل مواجهه برخی کشورها با حوزه رمزارزها با چارچوبهای سختگیرانه چیست؟
نکته اینجاست که این پارادایم شیفت اقتصادی است. حتی طرفداران تجارت جهانی و اقتصاد آزاد هم بخش عمدهای از منفعت را برای خود میخواهند، اما بلاکچین و رمزارز به معنای واقعی اقتصاد اشتراکی هستند و این یعنی فرصت ورود برای همه به یک اندازه و برابر است، اما در اقتصاد آزاد، فرصت برابر برای همه وجود ندارد.
برای همین میبینیم با پروژهای مثل لیبرا که فیسبوک راهاندازی میکند، مخالفت میشود، چون لیبرا یک کشور با دو میلیارد جمعیت است و اگر بخواهد ارز خود را داشته باشد، به کشوری تبدیل میشود که هیچ نیازی به آمریکا نخواهد داشت؛ زیرا ارز و کاربران خود را دارد و در آنجا اتفاقات عجیب و جدی خواهد افتاد.
یا حتی کاری که بیتکوین کرده است؛ در شبکه بیتکوین هر کسی میتواند یک بانکدار باشد و این اتفاق برای هر کسی که به برق دسترسی داشته باشد، امکانپذیر است. این رویداد نوعی انقلاب است.
طبیعی است برخیها نگران باشند اما باید به نگرانیها با استدلال و گفتگو پاسخ داد و مسیر نوآوری را بهخصوص در کشوری چون ایران هموار کرد تا از مواهب آن بیبهره نباشیم. نباید فراموش کرد کشوری چون ایران میتواند با وضعیت تحریمها و فشارهای بینالمللی از فرصت رمزارزها استفادههای زیادی بکند.
پس باید مراقب باشیم سیاستگذار داخلی راه برخی از این کشورها را نرود. کشوری که در مراودات بینالمللی خود هیچ مشکلی ندارد یک جور دیگر درباره رمزارزها تصمیم میگیرد که ممکن است نگاه کردن از روی دست آن به هیچ وجه به نفع منافع ملی ما نباشد!
شما معتقدید رگولهکردن حوزه بلاکچین متفاوت از حوزههای دیگر است، چون یک موضوع جدید و در حال نمو است و بهسختی میتوان برای یک تکنولوژی که دائماً در حال تغییر است، قانونی وضع کرد. راهکار شما برای این مسئله چیست؟
بلاکچین را با این شیوه فعلی که ما راجع به آن فکر میکنیم، نمیتوان بهصورت سنتی تنظیمگری کرد. باید بلاکچین را پذیرفت و با آن همزیستی مسالمتآمیز داشت؛ زیرا یک پارادایم شیفت در حال وقوع است و در این پارادایم شیفت اقتصادی ما باید ببینیم که آینده از آن کیست؟
در دنیا عدهای از اقتصاددانان طرفدار اقتصاد سنتی هستند و عدهای دیگر طرفدار اقتصاد نوینی که بلاکچین به وجود آورده است. این جنگ تا 10 سال آینده ادامه دارد. از نظر من اقتصاد غیرمتمرکز برنده این بازی خواهد بود. وقتی اقتصاد در حال پارادایم شیفت است، نوع مقرراتگذاری و زبانی که در این اقتصاد به کار میرود هم باید دچار پارادایم شیفت شود تا ما بتوانیم در آن چارچوب، پارادایم اقتصادی را راحتتر درک کنیم و برای آن قواعد بگذاریم.