کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
بانکها که فعالانی کلیدی در گردش چرخ صنایع هستند، یکی دو دهه اخیر را با تهدید جدی از طرف جایگزینهای احتمالی خود مواجه شدهاند. ورود بازیگران جدید و چابک به صنعت مالی گاهی به آیندهای بدون حضور بانکها تعبیر میشود.
اکونومیست در پروندهای که اردیبهشتماه امسال درباره آینده بانکداری منتشر کرد، ضمن اشاره به اهمیت نقش بانکها در اقتصاد و ارتباط تنگاتنگ موضوع پول با حاکمیت از نشانههای کمرنگ شدن بانکها در کسبوکارها و پررنگ شدن نقش پلتفرمها در ارائه خدمات مالی و تقابل میان این دو میگوید.
در ادامه در بخشی مفصل به ظهور ارزهای دیجیتال بانکهای مرکزی که در اینجا به آنها گاوکوین میگوید، در مقابل رمزارزها میپردازد و از تأثیری حرف میزند که این پولها بر دسترسی و سهولت استفاده از پول و باقی ماندن سلطه بانکها در رگولاتوری مالی و پولی دارند.
تصور دنیایی بدون بانک
مسافران متروی نیویورک زمانی که از خروجی ایستگاه گرندسنترال خارج میشوند، از زیر سایه شعبه «پارک اونیوی» بانک جیپی مورگان چیس رد میشوند. بانک «مورگان استنلی» بر فراز «تایم اسکوئر» سایه افکنده و بنک آو آمریکا بر فراز «پارک بریانت». در لندن آسمان شهر و منطقه «کاناری وارف»، در انحصار برجهایی با شکلهای غریب متعلق به مؤسسات مالی و بانکهاست. در سنگاپور از دفاتر طبقات بالای بانک «استاندارد چارترد» و پشتبام «بانک یونایتد اوورسیز» تمام شهر را میتوان دید.
سلطه فیزیکی بانکها نشانهای از اهمیت آنها در زندگی امروز بشر است. با این وجود دورنمای جهانی بدون بانک را میتوان در آینده تصور کرد. بیش از هر زمان دیگری نقش بانک زیر سایه تهدید فناوریهای نو، بازارهای سرمایه و حتی بخش دولتی قرار گرفته است. مدیران بانکهای مرکزی بهعینه مشاهده کردهاند که غولهای فناوری میتوانند سامانههای پرداختی ایجاد کنند که هم سریعتر و هم ساده است و بهراحتی میتوانند جای تراکنشهای بانکی را بگیرند.
رگولاتوری مالی و پولی تا پیش از این از طریق بانکها انجام میشد. اگر این مکانیسم از دست برود، بانکها مجبور به خلق ارزهای دیجیتال بانک مرکزی خواهند شد. از آنجا که فناوری بسیاری از صنایع را متحول کرده، اثرش بر بانکداری ممکن است مشابه دیگر کسبوکارهای غیرچابک و کند باشد که با شرکتهای فناوری سریع و پرشتاب جایگزین میشوند، اما پول و بانک را نمیتوان با تاکسی و روزنامه مقایسه کرد. پول و بانک رابط میان حکومت و اقتصاد هستند.
با همه این احوال باز هم میتوان آیندهای را تصور کرد که در آن بانکها نقش کوچکتری بازی کنند یا حتی اساسا نقشی نداشته باشند. با پیشرفت فناوری میتوان تصور کرد که پول دیجیتال و سپردهها توسط بانکهای مرکزی تأمین شوند، تراکنشهای مالی را شرکتهای فناور انجام دهند و اعتبار از طریق بازارهای سرمایه تأمین شود.
چرا بانکهای زیادی در سیلیکونولی پیدا نمیشوند؟
در سیلیکونولی جای خالی بانکها بهوضوح قابل مشاهده است، اما چرا شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر تا این حد رونق گرفتند؟ وامدهندگان عاشق وثیقه هستند؛ وقتی یک وامدهنده وامی را پرداخت میکند، نسبت به بازپرداخت آن نگران است و تلاش میکند یک ملک ارزشمند را در صورت عدم بازپرداخت به عنوان وثیقه نزد خود نگه دارد.
اما کسبوکارهایی که داراییهای نامشهود تولید میکنند، چنین وثایقی ندارند.شرکتهای نرمافزاری آمریکایی معمولا فقط 10 درصد از کل داراییهایشان از طریق بدهی ایجاد شده است، در حالی که برای رستورانها رقم بدهی به 95 درصد از کل داراییهایشان میرسد. شرکتهای فناوریمحور معمولا روی سرمایهگذاری بذری و سرمایهگذاری خطرپذیر حساب باز میکنند. این تفاوت را نمیتوان فقط به دلیل فقدان تقاضا توضیح داد. شرکتهای فناوریمحور هم اگر میتوانستند دوست داشتند که وام بگیرند.
«گرگ بکر» مدیر بانک سیلیکون ولی در سانتاکلارا از معدود وامدهندگانی است که بدون تضمین، وام پرداخت میکند. او میگوید: «ما گهگاه با شرایطی مواجه شدهایم که یک نرمافزار ابتدا ارزش داشته، اما صنعت به صورتی متحول شده که ارزش آن نرمافزار کاملا از بین رفته است. دستیابی به این داراییها برای بانکهای سنتی بسیار مشکلتر و پیچیدهتر است.» بیشتر بانکها به اندازه کافی منعطف نیستند.
پایان بانکها؛ خوب یا بد؟
سؤال اصلی این است که آیا چنین دنیایی مطلوب است یا نه. بانکها ایرادهای زیادی دارند. مجموعه بزرگی از جمعیت فاقد دسترسی به بانک اساسا فقیرتر از آن هستند که به خدمات بانکی دسترسی داشته باشند. بانکها خیلی کُند و بسیار گران هستند و بخش اعظم درآمد آنها از طریق شرکتداری و کارمزد است تا از خدمات معمول بانکی.
بیدقتی در بانکداری میتواند باعث ایجاد «چرخههای رونق و رکود» شود که به اقتصاد آسیب میزند. بنابراین به حاشیه کشانده شدن بانکها تنها یک رهایی از قیدی است که حاصل فناوری است. جهان بدون بانک میتواند مشکلات زیادی ایجاد کند.
امروز بانکهای مرکزی نقش کمی در اقتصاد دارند و نقش بانکها پررنگتر است، چراکه حدود ۹۰ درصد تأمین پول وسیع (اسکناس، مسکوک و سپردههای دیداری) در اختیار سپردههای بانکی است و فقط بخش کوچکی از آن در بانکهای مرکزی به عنوان ذخیره قانونی وجود دارد. درصورتیکه بانکها از این ذخیره بخواهند استفاده کنند، خطراتی رخ میدهد.
هنوز هم اقتصاددانان درباره اینکه چرا بریتانیا نخستین کشوری بود که وارد انقلاب صنعتی شد، اختلاف نظر دارند اما بهسادگی و با مطالعه نوشته باگیت میتوان نتیجه گرفت که فرایند پیچیده تبدیل سپردههای عاطل و باطل به موتور سرمایه، نقش بسزایی در صنعتی شدن این کشور داشت. سؤال این است که اگر قرار باشد بانکهای مرکزی نقش بزرگتری بازی کنند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ شاید آنها بتوانند عملا از توزیع وام اجتناب کنند، اما خیلی سخت است که تصور کنیم از دخالت در بازارهای اعتباری پرهیز کنند.
ارزهای دیجیتال بانکهای مرکزی و بسترهای پرداخت خصوصی میتوانند کل قدرت را در انحصار یک یا دو نهاد قرار دهند. این انحصار قدرت باعث میشود دولتها و تعداد کمی از افراد قدرتمند دادهها و اطلاعات بسیار ارزشمند شهروندان یک منطقه را در اختیار داشته باشند. انحصاری که نهادها را بهشدت آسیبپذیرتر میکند.
یک حمله سایبری به سیستم مالی آمریکا که بتواند جیپی مورگان چیس را برای مدتی تعطیل کند، مشکل بسیار بزرگی است. اما چنین حمله بالقوهای به ساختار ارز دیجیتال خزانهداری کل میتواند فاجعهبار باشد. در عین حال این احتمال وجود دارد که پول به اهرمی برای کنترل جامعه بدل شود. اسکناس قابل پیگیری و رهگیری نیست، اما پول دیجیتال رد پای خود را بر جای میگذارد.
قدرت در دست شرکتهای فناوری
نفوذ شرکتهای فناوری غیربانکی در صنعت مالی روزبهروز در حال افزایش است. شرکتهای فناوری با پلتفرمهایشان در حال تبدیل شدن به ارائهدهندگان اصلی خدمات مالی هستند. اغلب آنها در ابتدا فقط خدمات روزانهای را به مردم ارائه میدادند و در مرحله بعد برای سهولت انتقال مالی در این پلتفرمها، سرویسهای مالیشان را راهاندازی کردهاند مانند علیپی و ویچتپی در چین.
آنتگروپ که بازوی مالی علیبابا است، با این نیاز متولد شد که خریداران در وبسایت علیبابا یک روش امن پرداخت نداشتند. در ابتدا علیپی فقط یک حساب امانی (اسکرو اکانت) و واسط میان خریداران و فروشندگان بود، اما خیلی زود به اپلیکیشن پرداخت تبدیل شد که اکنون بیش از یک میلیارد کاربر فعال دارد.
با این حال این پلتفرمهای مالی نمیتوانند هر خدمتی را که بانک میدهد، ارائه بدهند، چون اجازه این کار را ندارند. مزیت یک بانک در سپردهگیری است، حتی اگر نداند به چه کسی باید وام بدهد. از آن طرف مزیت شرکتهای فناوری در این است که آنها میدانند به چه کسی وام دهند، حتی اگر منابع مالی آن را نداشته باشند.
بنابراین پلتفرمهای خدمات مالی تصمیم گرفتهاند مجوز بانک بگیرند. گرب که با ارزش حدود ۴۰ میلیارد دلار در شرف عرضه عمومی است، مجوز بانکی کسب کرده است. اگر بقیه پلتفرمها هم در این مسیر گام بردارند، احتمالا همچنان بانکها در قلب سیستم مالی باقی بمانند. این بار اما بزرگترین بازیگران گرب، آنت و مرکادو پاگو خواهند بود، نه اچاسبیسی و دیبیاس یا سانتاندر.
با این حال اکثر شرکتهای فناوری راهی خلاف دریافت مجوز را انتخاب کردهاند. آنها تمرکزشان را روی کسبوکاری با هزینه پایینتر گذاشتهاند. بانکداری فعالیتی با رگولاتوری سنگین و نیاز به سرمایهای هنگفت در دنیا حدود سه تریلیون دلار درآمد کسب کرده است، آن هم با نسبت بازگشت سرمایه حدود 5، 6 درصدی. پرداخت و توزیع کالا که کسبوکار شرکتهای فناوری است، حدود 5/2 تریلیون دلار درآمد داشته ولی با نسبت بازگشت سرمایه ۲۰ درصدی.
ارزهای دیجیتال دولتی در راهند
ارزهای دیجیتال بانک مرکزی نسخه دیجیتال پول نقد یا همان پولهای فیزیکی هستند که بانکهای مرکزی منتشر میکنند. طراحیشان در بیشتر کشورها شبیه پلتفرمهای آنلاین موجود است، اما یک تفاوت دارند؛ پولی که در قالب ارز دیجیتال بانک مرکزی نگهداری میشود، معادل سپردهای نزد بانک مرکزی است.
در چین بیش از صد هزار نفر اپلیکیشن موبایلی آزمایشی را دانلود کردهاند که به آنها امکان خرجکردن هدیههای کوچک دولتی در قالب پول نقد دیجیتال یا «یوان الکترونیکی» را میدهد. مسئولان اروپایی نیز قصد دارند تا سال 2025 یوروی دیجیتال را عرضه کنند. بانک انگلستان و خزانهداری بریتانیا هم نوزدهم آوریل گروه ویژهای را برای بررسی این ایده تشکیل دادند. در آمریکا نیز فدرالرزرو در حال بررسی این موضوع است.
تا همین اواخر مفهوم ارز دیجیتال بانک مرکزی برای کاربرد خرد ایدهای جذاب اما غیرکاربردی بود که فقط در حیطه نظرات اقتصاددانان خیالپرداز و خوشبین جای داشت، اما «ژان پیر لاندو»، معاون سابق بانک مرکزی فرانسه، میگوید: «طی فقط دو سال شاهد تغییر چشمگیری در تفکر و نظر مردم و مسئولان نسبت به پول بودهایم. دوره نزدیکی را (در زمان صلح و غیربحرانی) به یاد نمیآورم که نظر افراد نسبت به پول اینچنین تغییر کرده باشد.»
چرا این تغییر ایجاد شد؟ آقای لاندو معتقد است عامل ایجاد این تغییر «زنگ خطری بود که لیبرا به صدا درآورد». با راهاندازی لیبرا شهروندان میتوانستند از ارزهایی استفاده کنند که بانکهای مرکزی هیچ کنترلی روی آنها نداشتند. مراجع رگولاتوری مطابق انتظار در برابر این ایده مقاومت کردند.
حال لیبرا در قالب جدیدی با عنوان «دیم» ارائه شده که پشتوانهای با نسبت یکبهیک از ارزهای جهانی مثل دلار یا یورو را دارد. دیم هنوز عرضه نشده، اما به گفته لاندو «حتی اگر این پروژه هیچوقت اجرایی نشود، باز هم تغییر چشمگیری در جهان ایجاد کرده است.»
گاوکوینها (همان ارزهای دیجیتال دولتی) میتوانند هزینههای عملیاتی صنعت مالی جهان را که برای هر انسان روی زمین معادل بیش از ۳۵۰ دلار در سال است، کاهش دهند. در این صورت میشود منابع پولی را در دسترس یک میلیارد و 700 میلیون نفری قرار داد که حساب بانکی ندارند.
ارزهای دیجیتال دولتی میتوانند با ایجاد امکان پرداختهای آنی دولت به شهروندان و کاهش نرخ بهره به زیر صفر، جعبهابزار دولتها را بزرگتر و مجهزتر کنند و مشخص است که ابزار پرداختِ رایگان، امن، آنی و جهانی، کاربران عادی را جذب میکند.
جمعبندی
بانکها گرچه نقش کمرنگی در برخی عرصهها همچون تأمین مالی استارتاپهای سیلیکونولی دارند اما این به معنی حذف کامل آنها نیست. بانکها همیشه تمایل به سرمایهگذاری در بخشهای کمریسکتری همچون ملک، طلا، بورس و کسبوکارهای جاافتاده داشتهاند و سرمایهگذاری نکردن آنها در استارتاپها نشانه جدیدی نیست.
در عوض این ویسیها هستند که همانطور که از نامشان پیداست، تمایل به سرمایهگذاری در استارتاپها دارند که ریسک بالایی دارد. اما این ویسیها خود منابعشان را از جایی تأمین میکنند که نامش بانک است.
شرکتهای فناوری که خدمات مالی ارائه میدهند، در نهایت میتوانند مکمل بانکها باشند. آنها خدماتی را ارائه میدهند که بانکها قادر به ارائه آن نیستند و در عوض بانکها میتوانند خدماتی بدهند که این شرکتها اجازه آن را ندارند.
از طرف دیگر بانکها کسبوکارهای بزرگی در دنیا هستند که بخش مهمی از مشتریان شرکتهای فناوری را شکل میدهند. بنابراین چرا باید کسبوکاری همچون آمازون که بخش عمده سرویس زیرساخت آن به بانکها داده میشود، در پی حذف این مشتریان فربه خود باشد؟ بیلفروشی سختتر است یا معدنکاوی؟
از سوی دیگر دولتها با عرضه گاوکوینها به بقای بانکها کمک میکنند. اما این شکلهای جدید پول احتمالا یک تغییر اساسی در بانکداری خواهند داد که آن دگرگونی ماهیت و فلسفه بانکداری است.