کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
بلوغ، ترس، دخالت و البته رانت
چهار مسئله بزرگ مدیران آینده وزارت ارتباطات و معاونت علمی
مسئله بلوغ:
زیستبوم نوآوری ایران علیرغم عبور از دو دهه تلاش کماکان در دوره کودکی به سر میبرد. کسبوکارهای نوآور ایرانی، هم در رویههای بیزنسی و هم در محصول و سرویسهای خود هنوز مانده تا به جایی برسند که بتوان از آنها به عنوان کسبوکارهایی پخته و بالغ یاد کرد.
اگرچه روی کاغذ بسیاری ممکن است با تکیه برآمار کاربران و فروش و سهم بازار برای خود جایگاههای جاافتاده متصور باشند اما وقتی که بحرانها از راه میرسند میتوان دریافت که چقدر تا رسیدن به نقطهای که بتوان گفت زیستبوم فناوری-نوآوری بالغی داریم فاصله وجود دارد.
نوع نگاه مدیران حوزه نوآوری به این کسبوکارها باید با در نظر گرفتن این متغیر کلیدی باشد که کسبوکارهای نوآور ایران در ابتدای راه هستند. این نه به معنای آدرس دادن برای ادامه برخی حمایتهای اشتباه سالهای گذشته بلکه برای درنظر گرفتن این واقعیت است که توقعهای بیجا و کارکردهای نادرست برای آنها تعریف نکنیم.
مدیرانی که این روزها در حال چانهزنی و رایزنی برای گرفتن صندلیهای اقتصاد نوآوری ایران هستند باید بدانند این اکوسیستم هنوز بسیار شکننده است و خطاهای کوچک میتواند به معنای پایان کار آن باشد. اکوسیستمی که با وجود تلاشهای ارزنده در سالهای گذشته در حوزه راهبری و سیاستگذاری، نتوانسته خود را به یک نقطه امن بقا برساند ممکن است با کارها و اقدامات نسنجیده و تصمیمهای یکَشبه به وضعیتی بغرنج و برگشت ناپذیر بیفتد.
مسئله ترس:
بازیگران جسور این فضا بیش از هر زمان دیگری ترسیدهاند. وضعیت زیرساختهای توسعه نوآوری در ایران که وجود آنها پیشفرض ورود سرمایهگذارها به این فضاست متزلزلاند و از برق تا اینترنت پرسرعت که موتور محرکه کسبوکارها محسوب میشوند با تهدیدها و ابهامات هرروزه مواجهاند.
برای آنها که خود را در قد و قامت مدیریت این فضا میدانند باید روشن کرد که این ترس، یکی از مهمترین عوامل مرگ استارتاپها و کسبوکارهای نوپا در این سالها شده است. کسبوکارهایی که آدمها و بیزنسهای جسور دوروبرشان روز به روز کمتر شده و همین امر آنها را از سرمایهها و منابع مختلف انسانی و کسبوکاری محروم کرده است.
ترس در ادبیات کسبوکاری، مفهومی بهجا و منطقی است و این مدیران آینده هستند که باید متغیرهای هراسزای این فضا را کم و در نهایت از پیش پای کسبوکارها بردارند. وگرنه بدون حضور جسورها و نترسها، نوآوری به همان بخشنامهها و برنامهها و کارگروههای شبهدولتی و خصولتی تقلیل داده خواهد شد. یک مفهوم بیمصرف که تنها خاصیتش پر کردن ساعت کارمندهای ادارات زیردست این مدیران خواهد بود!
مسئله دخالت: یکی از بزرگترین خطاهای این دو دهه در اقتصاد نوآوری که در فضای استارتاپی به شکلی غلیظتر بروز کرد، ترسیم چشماندازهای کسبوکاری برای بازیگران بخش خصوصی بود. زیرپا گذاشتن سادهترین قاعده کسبوکارها به ویژه کسبوکارهای نوآور که اصولا تغییر و انعطاف و پابند نبودن به چشماندازهای بلندمدت بخشی از ذات و هویت آنهاست.
در این سالها مدیران دولتی اهداف و مسیرهایی را برای اکوسیستم نوآوری کشور ترسیم کردهاند که بیش از اینکه کمکی به این فضا کرده باشد دو آفت بزرگ، یکی آمارسازیهای غیرقابلاستناد و دیگری راهبرددهی غلط به کسبوکارهای تازه وارد را به این فضا تحمیل کرده است.
ترسیم چشماندازهای کمی از مشخص کردن تعداد یونیکورنها گرفته تا چشماندازهای کیفی که حتی در شکل بازارهای صادراتی برخی کسبوکارها هم میخواست دخالت داشته باشد لطمات زیادی را به کسبوکارهایی وارد کرده که تلاششان این است با استفاده از اصول و چارچوبهای غیرقطعی برای بقا، تابآوری و رشد بجنگند.
مسئله رانت:
وقتی لیست شرکتهای نوآور و یا استارتاپهای بالغ ایرانی را نگاه بیندازید و بعد آن را مقایسه کنید با حوزهها و بخشهای مختلف اقتصادی کشور مشخص میشود در برخی از این بخشها نهتنها کسبوکار بزرگ یا تاثیرگذاری شکل نگرفته بلکه اصولا ساختارها و چارچوبها و مقررات آن حوزه از اساس اجازه ورود نوآوری کسبوکاری را نداده است. بخشهایی که از قضا تعداد آنها کم نیست و از سلامت تا فینتک و لجستیک را شامل میشود.
حوزههایی که برخی کسبوکارهای قدرقدرت سنتی آن با حمایت رگولاتورهای بیمیل به نوآوری، کوچکترین روزنههای نفوذ ایدهها و کسبوکارهای نوآور به آنها را بستهاند و در یک همدستی تاسفبرانگیز با کلیدواژههایی چون امنیت، سلامت، حساسیت و… میدان امنی از رانت و فساد کسبوکاری را برای خود تدارک دیدهاند.
اگر این روزها وزارتخانههای ارتباطات، اقتصاد، صمت و دیگر حوزههای مدیریتی و سیاستگذاری مرتبط با نوآوری خواهان زیادی دارند باید کاندیدها و مشتاقان این صندلیها، این موارد را روشن و شفاف در برنامههای خود منعکس کنند که برای این چهار معضل بزرگ اقتصاد نوآوری چه برنامهای دارند؟