کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
ماجرا از حضور همایون شجریان روی صفحه بیتماشاچی شروع شد. ایرانسل در روزهای تعطیلی تماشاخانهها، کنسرتهای آنلاینی را تدارک دید تا با پخش از پلتفرم لنز، علاقهمندان موسیقی را به صحنههایی که بیش از یک سال از آن دور مانده بودند، نزدیک کند. نزدیک به اندازه فاصله چشم تا صفحه نمایش خانگی.
گرچه همایون شجریان اولین کسی نبود که برای برگزاری کنسرت آنلاین پیشقدم شد، اما نام آشنا و درخشان او وقتی روی تبلیغات محیطی گسترده ایرانسل نشست، همهچیز را از پیشبینی ایرانسل نیز فراتر برد و لنز را از دسترس بسیاری از بینندگان کنسرتها خارج کرد.
حجت اشرفزاده، وحید تاج، سالار عقیلی و در آخر شهرام ناظری، دیگر خوانندگانی بودند که همراه با گروه موسیقیشان در مقابل دوربینهای ایرانسل نشستند و صحنه تالارهای بزرگ را به خانه علاقهمندان موسیقی آوردند. نوآوری ایرانسل وقتی با نام محبوبترینها همراه و از پشتوانه تبلیغات گسترده بهرهمند شد، بخشی از انتظارات علاقهمندان موسیقی را برآورده کرد.
با وجود همه تلاشهای صورتگرفته، محدودیتهای رسانهها در نمایش همه ابعاد این اجرا نشان میدهد که همدست شدن هنر، نوآوری، رسانهها و تبلیغات، همیشه همهچیز نیست. نام بزرگی مثل ایرانسل با دست و دلبازیاش در به راه انداختن کمپینهای اینچنینی، بخشی از فاصله دوستداران موسیقی با صاحبان صحنه را از میان برداشت، اما پایبندی به اصول شبه صداوسیمایی در نمایش صحنه، مرز جدیدی را میان مخاطبان کنسرتها و موسیقی ایرانی ایجاد کرد. مرزی که خود را در پرشهای مکرر و دوری عامدانه دوربین از سازها نشان میداد.
حمایت ایرانسل از کنسرت آنلاین شهرام ناظری، آن هم بعد از سالها دوری او از اجراهای داخلی زنده، بدون تردید ارزشمند است. اما وقتی نوآوری دست به دست موسیقی میدهد و کنسرتهای بزرگ را به خانهها میکشاند، هیچچیز به اندازه شبیهسازی موقعیتی که مخاطب در اجراهای زنده تجربه میکرده، لذت تماشای این رویداد را تکمیل نمیکند. دوستیِ در عین دوری رسانهها با موسیقی، حاصلی جز آزار مخاطب در نمایش یک رویداد طولانی ندارد.
دوربینی که با سازها میانهای ندارد و تنها از فاصله بسیار دور نمایش آنها را برمیتابد، نمیتواند واسطه خوبی میان تماشاگران و صحنه کنسرتها باشد.