کارنگ، رسانه اقتصاد نوآوری ایران
رسانه اقتصاد نوآوری ایران

تجربه صنعت مالی درباره آینده هوش مصنوعی چه می‌گوید؟

صنعت مالی همیشه مانند قناری در معدن زغال سنگ برای سایر بخش‌های اقتصاد بوده و تجربه این صنعت برای آینده‌ای که هوش مصنوعی بر آن چیره شده، دلگرم‌کننده و در همان حال هشداردهنده است

هوش مصنوعی با صنایع و مشاغل چه خواهد کرد؟ صنعت مالی پیش‌نمایش آن را در برابر ما قرار می‌دهد، جایی که دیرزمانی است برپایه داده‌ها و الگوریتم‌ها کار می‌کند و همیشه در برابر فناوری‌های جدید مانند قناری معدن زغال سنگ رفتار کرده است. پیشینه کارها در امور مالی نشان می‌دهد که گرچه هوش مصنوعی برخی از صنایع را دگرگون می‌کند (در پاره‌ای موارد با شتاب فراوان) و به ویژه برای بازیگران بزرگ‌تر سودمند است، اما شاید ساختار کلان را در جایگاهی بهتر قرار ندهد.

افزایش بی‌سابقه نگاه‌ها به هوش مصنوعی (AI) این پرسش را برای بسیاری ایجاد کرده که آینده‌ای که هوش مصنوعی بر آن چنبره زده چگونه خواهد بود؟ آیا هوش مصنوعی صنایع را دگرگون خواهد کرد؟ اگر چنین است، آنها را دموکراتیک یا متمرکز‌تر خواهد کرد؟ نتایجی بهتر به دست می‌دهد یا بدتر؟ می‌توان رشته بنیادین پاسخ‌ها را در دنیای مالی یافت که در دهه گذشته با آن چیزی دگرگون شده که نیروهای حرکت‌ساز هوش مصنوعی است: گسترش محاسبات قدرتمندتر و داده‌های انبوه.


تجربه‌ای دلگرم‌کننده اما هشداردهنده


تجربه امور مالی برای آینده‌ای که هوش مصنوعی بر آن چیره شده، دلگرم‌کننده و در همان حال هشدار دهنده است؛ و نشان می‌دهد که هوش مصنوعی برخی (و نه همه) صنایع را دگرگون خواهد کرد، برای بازیگران بزرگ بیش‌ترین سودمندی را خواهد داشت، و شاید در همان حال که بازیگران را هوشمندتر می‌سازد، جهان را گنگ‌تر کند.

از آنجا که کار بنیادین در بازارهای مالی پرداش اطلاعات است، آزمایشگاهی مناسب برای بررسی توان کارکرد هوش مصنوعی است. جای شگفتی نیست که سازمان‌های مالی برای رقابت بهتر و پیشتازی در صنعت خود هرگونه سرمایه‌گذاری هنگفت در فناوری و داده‌ها را بیش از دیگران انجام می‌دهند. البته شاید تجربه صنعت مالی در این زمینه نتواند دامنه مدل‌های زبانی بزرگ جدیدتر که امسال شگفت‌زده کرده را روشن کند. اما پویایی رقابتی دگرگونی‌های حوزه مالی در دهه گذشته سرنخ‌هایی از آنچه با ارزان‌تر و فراگیرتر شدن هوش مصنوعی در بسیاری از صنایع رخ می‌دهد را آشکار می‌سازد. گذشته از اینکه نسخه‌های جدیدتر هوش مصنوعی چگونه کار می‌کنند، صنعت مالی همیشه مانند قناری در معدن زغال سنگ برای سایر بخش‌های اقتصاد خواهد بود.


هوش مصنوعی و صندوق‌های سرمایه‌‌گذاری


نخست، روشن است که هوش مصنوعی می‌تواند پویایی صنعت را بسیار شتابان دگرگون سازد. با نگاهی به صنعت مدیریت دارایی در ۱۵ سال گذشته، شاهد دو دگرگونی مهم بوده‌ایم که می‌توان آن را در چیرگی روزافزون فناوری و داده رهگیری کرد. یکی، صنعت صندوق‌های سرمایه‌گذاری متقابل که شاهد افزایش شمار مدیران صندوق‌های غیرفعال (مدیرانی که در شاخص‌هایی بدون تحلیل سرمایه‌گذاری می‌کنند) و کاهش مدیران صندوق‌های فعال (انتخاب‌کنندگان سهام) بوده است.

این دگرگونی شتابان بوده زیرا داده‌ها و فناوری سرمایه‌گذاری غیرفعال را رقابتی‌تر کرده و دستیابی به لبه‌های اطلاعاتی برای مدیران فعال را دشوارتر ساخته است. تنها در هشت سال گذشته نسبت دارایی‌هایی که به صورت غیرفعال مدیریت می‌شوند به دارایی‌های که مدیریت فعال دارند از ۰.۶ به ۱.۲ افزایش یافته است که تغییری چشمگیر در سهم بازار است. توانایی مدیران صندوق‌های فعال برای استخراج کارمزدهای بزرگ (بیش از یک درصد از دارایی‌های تحت مدیریت) در این روند اثر پذیرفته، چرا که مدیران صندوق‌های غیرفعال توانایی خود را در نزدیک کردن بسیاری از راهبردهای مدیریت فعال صندوق به یک دهم بهای تمام شده نشان دادند.

نکته دیگر آنکه صنعت صندوق‌های تأمین (Hedge Fund) با چیره شدن به رشد سرمایه‌گذاری کمّی بر راهبردهای سنتی دگرگون شده است. به نظر می‌رسد توان تجزیه و تحلیل شتابان انبوه داده‌ها و ایجاد راهبردهای کوتاه‌مدت موجب شکست تحلیل‌های کندتر و ژرفی شده که به شکل سنتی به سرمایه‌گذاری بلند و کوتاه می‌انجامید. چنین روندی در کارهای مالی نشان می‌دهد، آینده‌ای که هوش مصنوعی بر آن چیره شود در کوتاه‌مدت برندگان و بازندگان بزرگی می‌سازد.


همه چیز با شتابی که پیش‌بینی شده تغییر نمی‌کند


تجربه دنیای مالی در همین حال نشان می‌دهد همه چیز با شتابی که پیش‌بینی شده تغییر نمی‌کند. در حالی که دنیای پرنوسان تجارت مالی با درهم‌آمیختگی اطلاعات اقتصاد کلان، گرایش‌ها، و داده‌های شرکتی به سرعت تغییر کرده، دنیای کم نوسان مدیریت ثروت و وام‌دهی به شکلی چشمگیر تغییراتی اندک داشته.

به نظر می‌رسد توانایی پیش‌بینی شده مشاوران روباتیک برای اثرگذاری بر سازمان‌های بزرگ مشاوره مالی متوقف شده و شاید روند آن وارونه شود. گویا برای مشتریان امور مالی انسان‌ها گزینه‌ بهتری هستند. همچنین وام‌دهی به همان اندازه که پیش بینی می‌شد برپایه هوش مصنوعی دگرگون نشده و وام‌دهندگانی که برپایه هوش مصنوعی کار می‌کنند با مشکلاتی چشمگیر روبه‌رو شده‌اند. ممکن است مقدار رو به افزایش داده‌ها برای پردازش جایگاه اعتباری افراد و کسب‌وکارها در این حوزه به همان اندازه بازارهای مالی سودمند نباشد.

گویا قدرت هوش مصنوعی در دگرگون کردن پویایی صنعت با ماهیت مشکلات در حال حل شدن اطلاعات، پیوند خورده است. بازارهای مالی با مشکل اطلاعاتی چند جانبه‌ روبه‌رو و نیازمند حجم عظیمی از داده‌ها و توان محاسباتی هستند. ممکن است زمینه‌هایی با ویژگی‌های مشابه مانند طراحی دارو آماده دگرگونی برپایه هوش مصنوعی باشند، اما شاید بسیاری از زمینه‌های دیگر از جمله خدمات و تولید پیوندی مشابه با هوش مصنوعی نداشته و بیشتر به مدیریت ثروت یا وام دادن شبیه باشند.


خدمات برپایه ارتباط انسانی دست نخورده باقی می‌مانند


تجربه صنعت مالی نشان می‌دهد که خدماتی که برپایه ارتباط انسانی است در جایی که داده‌های فراوان در دسترس نیست و تغییرات شتابان رخ می‌دهد، در دنیای هوش مصنوعی دست نخورده بمانند. این نکته را روشن کنیم که هوش مصنوعی هنوز هم می‌تواند با بهبود تصمیم‌گیری بسیار اثرگذار باشد، اما احتمال بیش‌تر آن است که این اثرگذاری نه دگرگون‌ساز بلکه افزایشی باشد (همانند مدیریت ثروت و وام‌دهی.)

نگاه به حوزه مالی نیز کمک می‌کند تا بفهمیم آیا هوش مصنوعی باعث دموکراتیک‌تر یا متمرکزتر شدن خواهد شد. پاسخ این مورد ابهام کم‌تری دارد. آنجا که هوش مصنوعی نقش محوری داشته (مانند بازارهای مالی) اندازه و سرعت عامل کلیدی موفقیت هستند. با چیرگی فناوری و داده‌ها، برندگان همچنان برنده می‌مانند و توانایی سرمایه گذاری در فناوری و داده‌ها اساسی‌ترین عامل برتری است.

تجربه صنعت مالی درباره خوب بودن هوش مصنوعی برای انسان چه می‌گوید؟ در این مورد تجربه دنیای مالی هشداردهنده است. جایگزین کردن مدیرانی که برای اندکی عملکرد بیش‌تر مبالغی هنگفت دریافت می‌کردند، یک تغییر مثبت و شایسته تشویق است، در همین حال به نظر نمی‌رسد که بازارهای مالی وظیفه اصلی پردازش اطلاعات را چندان بهتر انجام دهند و شاید بدتر هم بشوند.

افزایش سرمایه‌گذارانی که به شکل خودخواسته اطلاعات را نادیده می‌گیرند (سرمایه‌گذاران منفعل) یا درباره آن دسته از اطلاعات که با شتاب تغییر می‌کنند (مقادیر اندک) وسواس دارند، به معنای نادیده گرفتن دشواری کار پردازش اطلاعاتی است که دارای تغییرات اندک، مبهم و ویژه شرکت‌ها هستند.

با چیره شدن داده‌ها و محاسبات ممکن است صنایع به داده‌های دقیقی که با شتاب در حال تغییر هستند تکیه کنند؛مانند قیمت سهام، داده‌های زمان حقیقی هزینه‌ها در کارت اعتباری. در همین حال می‌توان داده‌های نرم‌تر (مانند چشم‌انداز آینده شرکت‌ها، کیفیت مدیریت، پیامدهای دراز‌مدت راهبردهای قیمت‌گذاری) را حتی اگر برای بازار مهم هستند، کاهش داد و زیر فرمان درآورد.


نگرانی درباره فراگیر شدن هوش مصنوعی


نکته پایانی نگرانی درباره فراگیر شدن است. توانایی تجزیه و تحلیل داده‌های دقیق برپایه روش‌های بدون ساختار را انسان هدایت نمی‌کند و ویژگی هوش مصنوعی است که نویدبخش تغییر در جهان در زمینه‌های بسیار مانند بازارهای مالی است. اما ممکن است این تغییر محدود به تنظیمات در جاهایی باشد که داده‌ها فراوان و با شتاب در حال تغییر هستند.

علاوه بر این بزرگ‌ترین شرکت‌هایی که توانایی سرمایه‌گذاری در قدرت محاسباتی و داده‌ها برای ایجاد راهبردهای متمایز را دارند برندگان این روند هستند. و شاید در کوتاه‌مدت به توانایی در نظر گرفتن داده‌های نرم‌تر پاداشی کم‌تر داده شود، حتی اگر در نهایت همان چیزی باشد که بیشترین اهمیت را دارد.

آیا بازارهای مالی درمی‌یابند چگونه بر شگفتی‌های هوش مصنوعی سرمایه‌گذاری کنند و موارد بنیادین را نادیده نگیرند؟ به نظر می‌رسد تعادل کنونی بازار مالی ناشی از آن است که بازیگران بزرگی که خدمات کالایی ارزان عرضه می‌کنند بر آن چیره شده‌اند، اما این بازار پردازش اطلاعات نرم‌تر را نادیده می‌گیرد.

چالش دنیای فین‌تک، و شاید همه ما، این است که به یاد داشته باشیم دشوارترین پرسش‌هایی که پیش روی مدیران و رهبران است را داده‌های دقیق تعیین نمی‌کنند. چه چیزی به شرکت من امکان می‌دهد در ۱۰ سال کامیاب شود؟ چگونه می توانم سرمایه را به کارآمدترین شکل برای نوآوری و ساخت محصول و خدماتی به‌کار بگیرم که به شکلی بهتر در خدمت مشتریان‌مان باشد؟ داده‌های دقیق در این تصمیم‌گیری‌ها نقش خواهند داشت اما شاید به شکل کامل تعیین‌کننده نباشد.

این تصمیمات نیازمند باور و ابتکار هستند. همان‌گونه که توانایی استفاده از داده‌های دقیق به وسیله هوش مصنوعی ارزان و کارآمدتر می‌شود، اهمیت قضاوت‌ها فزونی می‌یابد. آگاهی به اولویت چنین پرسش‌های انسانی، کارآمدی هوش مصنوعی را کم‌رنگ نمی‌کند بلکه نشان می‌دهد که هوش مصنوعی تنها یک فناوری است و بزرگ‌ترین پاداش‌های مدیران و سرمایه‌گذاران در این تلاش‌های بنیادین انسانی نهفته است.

لینک کوتاه: https://karangweekly.ir/mm9i
منبع harvard business review
نظر شما درباره موضوع

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.