کارنگ، رسانه اقتصاد نوآوری ایران
رسانه اقتصاد نوآوری ایران

تغییر در فونت طرح صیانت!

به هر حال ظاهراً از قابلمه و دیگ و تغار مرکز پژوهش‌ها چیز دندان‌گیری گیر ما ابن‌السبیل‌های مجازی نیاید و به‌زودی واجب‌الزکات جهانی خواهیم شد

1

یادش به‌خیر، یک زمانی هم بود که مردمان این سرزمین بدون نیاز به بوق و کرنا و بیلبورد و زمین مجانی و ماساژ رایگان و هیچ چیز دیگر، چنان فرزندآوری می‌کردند که رستم و گیو و گودرز و افراسیاب هم کرک‌شان می‌ریخت و همان‌طور که آب‌پرتقال و شیرموز برای این غیورمردان گمنام عرصه انسان‌سازی درست می‌کردند، می‌گفتند: «داداش! چطوری می‌خوای شکمشون رو سیر کنی؟» لشکر بچه‌ها هم که… خدا بدهد برکت، خودشان بزرگ می‌شدند. پدر و مادر سر سال فقط یک آمار کلی می‌گرفتند که چیزی کم نشده باشد.

2

حالا اینها را برای چه گفتم؟ یاد آن موقع‌ها افتادم که ده فرزند گرسنه ناهارنخورده سر ظهر از کوچه و بیابان و پشت‌بام و هر سوراخ دیگری که به عقل جن هم نمی‌رسید خودشان را می‌رساندند سر سفره خانه و آش و سوپ و شوربا و اشکنه و هر چیز دیگری را که توی سفره پیدا می‌شد می‌خوردند و دوباره می‌زدند به چاک جعده.

بله، خودمان را می‌گویم. سر سفره وقتی مادر طفلک غذاها را می‌ریخت، بیست جفت چشم کوچولو به دستش بود. آن‌وقت بود که در میان سمفونی قاروقور شکم‌های گرسنه، هر کس از مامان این تقاضا را داشت که سهمیه‌اش را بیشتر بریزد. اما چه چاره که امکانات محدود بود. برای حل این مشکل مادر راهی پیدا کرده بود.

او الکی ملاقه را توی قابلمه می‌کرد، غذا را پر می‌کرد و درست موقعی که ما از دو برابر شدن جیره غذایی‌مان مثل آن حیوان درازگوش زحمتکش کیف می‌کردیم، با مهارت خاصی ملاقه را روی کاسه‌مان می‌گرفت اما آن را دوباره توی قابلمه خالی می‌کرد و می‌گفت: بیا این‌قدر بخور تا بترکی. بله… رفیق بی‌کلکی بود مادر ما.

3

حالا اینها را برای چه گفتم؟ راستش امروز داشتم متن اصلاح‌شده طرح صیانت را می‌خواندم و نمی‌دانم چرا یاد سفره‌مان ‌افتادم.

4

کاسه‌ها را گرفته‌ایم به سمت مسئولان امر و با میلیون‌ها جفت چشم گرسنه منتظریم ببینیم آن عزیزان برایمان چقدر سهمیه اینترنت جهانی می‌ریزند. وقتی هم به جیره‌مان اعتراض می‌کنیم، وزیر و نماینده و رئیس کمیسیون و مدیر کل و مسئول ستاد و کی و کی کاسه‌مان را می‌گیرند و می‌برند الکی مثلاً از توی قابلمه مرکز پژوهش‌های مجلس، برایمان سهم اضافه بگیرند. ملاقه را پر می‌کنند و به کاسه نرسیده، خالی می‌کنند توی قابلمه و می‌گویند: بیا این‌قدر بخور تا بترکی!

5

خب تصدق‌تان شوم، شما یک‌ذره هم ملاحظه حال ما بی‌جنبه‌ها را بکنید. فکر نمی‌کنید با دیدن این حجم تغییر کلمات داخل طرح – دور از جان شما – اوِردُز ‌کنیم و سنکوپ ‌کنیم و سکته بزنیم و بلا سرمان بیاید؟

6

به هر حال ظاهراً از قابلمه و دیگ و تغار مرکز پژوهش‌ها چیز دندان‌گیری گیر ما ابن‌السبیل‌های مجازی نیاید و به‌زودی واجب‌الزکات جهانی خواهیم شد. یعنی این‌طوری که توی دنیا به هم خواهند گفت: شلخته درو کنید تا چیزی هم گیر خوشه‌چین‌های اینترنت‌ندیده بیاید. حالا دیگر مانده به انصاف آن بزرگواران، از انصاف این بزرگواران که چیزی گیرمان نیامد.

7

انتظار ای دوست ما را پیر کرد
هی نیامد، وقتی آمد دیر کرد
واقعاً تغییرها گسترده بود
فونت‌ طرح دوستان تغییر کرد

لینک کوتاه: https://karangweekly.ir/t6ti
نظر شما درباره موضوع

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.