کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
«محور توسعه فناوری و انسان دانشمند است و اگر روی اینها سرمایهگذاری کنیم به توسعه میرسیم.» این جملات را یکی از استادان دانشگاه به نقل از مرحوم میرمصطفی عالینسب بازگو میکند. عالینسب را بسیاری از ما با محصولات کارخانهاش از جمله سماور و چراغهای نفتی میشناسیم؛ اما آن تولیدات محصول منش و اندیشهای بوده که راهبرد کلان اقتصاد و کسبوکار کشور را برای خود و دیگران در اینگونه جملات بیان میکرده است.
میرمصطفی عالینسب آنگونه که از پیشوند «میر» در نامش پیداست، زاده خانوادهای آذری بود. اما این خانواده اهل تبریز مدتی را ساکن عراق بودند و میرمصطفی در همان دوره و در سال 1298 در کاظمین به دنیا آمد. پدر خانواده کربلایی حسین پس از بازگشت به میهن به فروش چای مشغول بود، ولی هنگامی که میرمصطفی تنها 13 سال داشت، از دنیا رفت. پس از درگذشت کربلایی حسین، اداره خانواده را عالیه خانم در دست گرفت که زنی مدیر بود. اما میرمصطفی ناگزیر بود برای کمک به مخارج خانواده کارکند و از اینرو کارهای حسابداری را برای کسبه بازار انجام میداد. مصطفی در سال 1316 برای شرکت در دورههای آموزش حسابداری به تهران رفت تا شیوه جدید حسابداری را بیاموزد و همزمان فراگیری زبانهای انگلیسی و فرانسه را هم دنبال کرد. در همین دوره توانست وارد بخش حسابداری شرکت «اتفاق» شود که واردکننده لوازم چینی و بلور بود. او توانست بهسرعت جایگاه رئیس حسابداری شرکت را به دست بیاورد. میرمصطفی در همین روزها مشغول گذراندن دورههای عالی حسابداری و بازرگانی در مرکز وابسته بازرگانی آلمان شد و توانایی خود را در این زمینه توسعه داد. آموزشهای نظری درهای تازهای به روی او باز کرد، از جمله آنکه مطالعه روی مکاتب اقتصادی را آغاز کرد و آن را با بررسی وضعیت اقتصادی مناطق گوناگون کشور درهم آمیخت. وی در این کار چنان دقت و پشتکاری را در پیش گرفت که توانست برای 19 هزار روستای کشور پرونده ویژه تشکیل دهد. این بررسیها سالها بعد دستمایه بسیاری از برنامهریزیها و تصمیمات خرد و کلان کشور شد.
روزهای سخت جنگ جهانی
بروز جنگ جهانی و حواشی آن سالهای پس از 1320 را برای میرمصطفی و کل کشور با دشواری همراه کرد. او بهناچار به تبریز برگشت تا کسبوکار خودش را ایجاد کند، اما کشمکشهای سیاسی و تسلط حزب دموکرات بر شهر تبریز بار دیگر او را راهی تهران کرد. با تجربهای که از کار در شرکت اتفاق به دست آورده بود، از سال 1328 مشغول تجارت چینی و بلور شد و اندکاندک کار خود را در بازار توسعه داد. اینک در سالهای پایانی دهه 20 تیمچه حاجبالدوله در بازار بزرگ تهران، حجره بزرگی را به نام میرمصطفی داشت که کسبوکار پررونق فروش چینی و بلور را انجام میداد. این کسبوکار برای وی که در آستانه 30 سالگی بود، اعتبار و قدرت مالی خوبی را فراهم آورد.
در روزهایی که کشور شرایط پس از جنگ جهانی و محدودیتهای ناشی از آن را سپری میکرد، بازارهای غیررسمی برای تبادل سهام کارخانهها شکل گرفته بود. در آن زمان هنوز بورس تشکیل نشده بود و فعالیت در این بازار بسیار مبهم و مخاطرهآمیز بود. دانش مالی و تیزبینی میرمصطفی در این زمان به کمک وی آمد که تحلیلهای دقیق و پیشبینیهای درستی را ارائه کند و تبدیل به یکی از چهرههای مشهور در این زمینه شود. یکی از دیدگاههایش آن بود که وضعیت رونق بازار سهام پس از جنگ ادامه پیدا نمیکند. این پیشبینی بعدها واقعیت یافت و بسیاری از سهامداران با واردات آزاد کالا زیان کرده یا سرمایه خود را از دست دادند، اما اعتماد فعالان اقتصادی به میرمصطفی به عنوان فردی آگاه افزایش یافت.
در همین سالها گرایشهای سیاسی و اعتقادی وی چنان بود که تمایل به ادامه کار بازرگانی نداشت تا آنجا که این تاجر موفق از سال 1328 برای تمدید کارت بازرگانی خود اقدام نکرد و تلاش برای افزایش توان اقتصادی کشور را دنبال کرد. در این دوره که با روی کار آمدن دولت مصدق همزمان بود، میرمصطفی به گروه 25 نفره مشاوران اقتصادی دولت پیوست و همین پیوند تاجر پیشین را وارد کار تولید کرد.
صنعتگری در دولت مصدق
فروش نفت پس از ملی شدن صنعت نفت و تحریم کشور با دشواری همراه بود. دولت مصدق به دنبال افزایش بهرهبرداری همگانی از محصول پالایشگاه بود. در حالی که محصولات نفتسوز مانند چراغهای خوراکپزی والور از کشور انگلستان وارد میشد، شورای اقتصادی در جستوجوی صنعتگرانی بود که محصولات نفتسوز تولید کنند. در چنین روزهایی میرمصطفی با سرمایه شخصی وارد میدان تولید سماور و اجاق خوراکپزی نفتی شد. به گفته خودش: «وقتی به مهمترین بنگاههای تولیدی کشور مراجعه کردیم، مشخص شد پیشرفتهترین دستگاههای پرس موجود در کشور دستگاههایی بود که قادر به تولید محصولاتی در حد قوطی و اکس شفق بود و این به معنای آن بود که نه سطح دانش فنی موجود در ایران و نه سطح ماشینآلات موجود در کشورمان امکان تولید داخلی سماور و اجاق نفتی را فراهم نمیکرد. ضمن آنکه ریسک سرمایهگذاری در این زمینه هم به اندازهای بالا بود که نمیشد از کسی توقع ورود به چنین صحنهای را داشت.» اما وی کار تولید را شروع و نشان «عالینسب» را روی نخستین سماورهای نفتی ایران حک کرد.
ورود این محصول به بازار در زمانی که مردم برای پختوپز از منقل و اجاقهای گلی استفاده میکردند و گروه اندکی به چراغهای وارداتی دسترسی داشتند، شرایط جدیدی را برای مردم کشور فراهم کرد. میرمصطفی بیش از آنکه یک تاجر یا تولیدکننده باشد، دیدگاههای روشنی درباره روندهای اقتصادی داشت و چشمانداز ورود محصولات گازسوز به زندگی روزمره را در نظر داشت، به همین دلیل در آن زمان کارخانه خود را با نام «صنایع نفتسوز و گازسوز عالینسب» ثبت کرد.
تولید ملی و ثبت اختراع
کارخانه عالینسب و محصولاتش به نماد تولید ملی تبدیل و به دستور مصدق دو عدد سماور این کارخانه به صورت نمادین در مدخل کاخ نخستوزیر نصب شد و وی یک نمونه از آن را در دفتر کارش قرار داد. بنابراین پس از کودتا علیه دولت مصدق، تعطیلی کارخانه به نشانه اعتراض چنان اثرگذار بود که زاهدی، رهبر کودتا، او را احضار و بازجویی کرد. پس از چندی میرمصطفی کارخانه را بازگشود و در کنار آن کارخانه دیگری را هم برای تولید کارتن ایجاد کرد. آن دوره از فعالیت عالینسب در کارخانه منجر به ثبت پنج اختراع به نام خودش شد.
میرمصطفی عالینسب پس از این دوره بیش از تولید درگیر فعالیتهای سیاسی و اجتماعی شد و پس از سال 1357 ارتباط نزدیکی با دولت برقرار کرد و بهویژه نقش پررنگی در نگهداشتن ثبات اقتصادی دوران جنگ تحمیلی داشت و تا سال 1384 که از دنیا رفت، در حوزههای گوناگون اقتصادی اثرگذار بود.