
خالق چیزهای ریز!\گفتوگو با ریحانه فراهانی، خالق برند ناحیلا
ریحانه فراهانی، خالق برند ناحیلا از داستان مینیاتورهایش و چرایی روی آوردن به این
هنر و کسبوکار میگوید
دهه شصتیها بهتر یادشان است؛ زمانی کارتونی تماشا میکردیم به نام خالهریزه که قاشق کوچکی همیشه همراهش بود. تکانش میداد و خالهریزه را یکباره کوچک و کوچکتر میکرد. اولین بار که نگاهم به محصولات ناحیلا افتاد، یاد خالهریزه افتادم. محصولات این برند اما دنیایی از چیزهای کوچک بود. چیزهایی کوچک با جزئیاتی کامل و دقیق. خانههایی که گاهی در خیالمان فکر میکنیم اگر داشتیم، میتوانستیم به هرکجایش سرک بکشیم. ناحیلا یکی از همین رؤیاهایمان را واقعی کرده است.
ناحیلا برند ساخت چیزهای کوچک یا همان مینیاتوری است. خالق آن ریحانه فراهانیِ 26 ساله است که مهندسی پزشکی خوانده و از بچگی به دنبال خلق کردن بوده است. میگوید از کودکی به دنبال زمان خالی میگشت تا کاردستی درست کند و از زمانی به بعد، به چیزهای کوچک علاقهمند شد. 15 سالش بود که کمدش را جایی برای خلق چیزهای کوچک کرد. اتاقی که همه چیزهای مینیاتوری را در خود داشت. بهمرور برای این اتاق کوچک، چیزهایی را درست میکرد. در درس حرفهوفن باید با ارهمویی تخت درست میکردند و ریحانه از همانجا تختی کوچک برای اتاقِ کمدی درست کرد. طی دوسال بعدش، وسایل دیگری را به آن مجموعه اضافه کرد. از همانجا علاقه به چیزهای کوچک در او قوت بیشتری گرفت.
کمکم یاد گرفت جستوجوی بیشتری در اینترنت کند و با نمونه خانههای مینیاتوری آشنا شود. متوجه شد که ژاپنیها خالق چیزهای کوچک و مینیاتوری هستند. دوست داشت همه چیزش را میفروخت، سفری به ژاپن میکرد و یکی از آن خانهها را برای خودش به ایران میآورد. البته با هنر بیگانه نبود و تا زمان دانشجویی به واسطه نواختن ویولون، تدریس میکرد. از همان ابتدا دل در گروی سبک کلاسیک داشت و مینیاتور، این علاقهاش را تقویت میکرد.
ریحانه دخترخالهای داشت که روی زندگی و علاقه او تأثیرگذار بود. میگوید علاقه این دوست دوران بچگیاش به چیزهای کوچک، روی شکلگیری ناحیلا اثر گذاشت. چند سال بعد هم همین دخترخاله تصویری از عروسکهای پارچهای به نام تیلدا که فقط دو چشم داشتند، برایش فرستاد تا دوباره عشق به چیزهای کوچک در او قوت بگیرد. ریحانه پیج این عروسکها را بالا و پایین میکرد و خیال و رؤیای خودش را در آنها میدید.

خلق برند با آزمون و خطا
تصمیم گرفت دست به چرخخیاطی شود. رفت بازار تا پارچه بخرد اما هنوز ایدهای برای کارش نداشت. پارچه خرید و تلاش کرد اولین عروسک مینیاتوری را بسازد. اولین عروسکی که ساخت، به دلیل انتخاب اشتباه پارچه، خیلی ترسناک شده بود. تازه متوجه شد چه باید کند و دوباره به قصد خرید پارچه به بازار رفت.
او هیچ وقت آموزش ندیده و با آزمون و خطا مسیرش را پیدا کرده است. ریحانه با سیممفتول اسکلت بدنی برای عروسکها ساخت. بهمرور از آشنایان سفارش گرفت و سفارشهایش بیشتر و بیشتر شد. تصمیم گرفت صفحهای در اینستاگرام ایجاد کند و کارهایش را به نمایش بگذارد. تیرماه 1396 ناحیلا رسماً وارد اینستاگرام شد. اول فقط تصویر عروسکهای مینیاتوریاش را میگذاشت اما پس از مدتی تصمیم گرفت دست این عروسکها، وسایل میناتوری مثل یک دوربین قرار دهد. اولین دوربین مینیاتوری را با خمیر گلچینی درست کرد. ابتدا سبک فانتزی در کارهایش داشت و کمکم این کارها به واقعیت و سبک رئال نزدیکتر شدند.

تصویرسازی مشتری!
ابتدای کار مشتری چندانی نداشت. قیمت محصولاتش هم بالا بود، زیرا معتقد بود این هزینه زحمتی است که برای هر قسمت از ساخت وسایل کشیده است. دلش نمیآمد قیمت کمتری روی محصولاتش بگذارد. بهمرور شروع کرد به بستهبندی محصولات برای مشتریهایی که نداشت! تصور میکرد مشتری دارد و عکسی از این بستهها در اینستاگرام میگذاشت.
تصویرسازی کار خودش را کرد و کمی بعد اولین سفارش جدی را از اینستاگرام دریافت کرد. از همان زمان سفارشها بیشتر شد. پس از چندی کنار عروسکها، برخی چیزهای کوچک مثل لیوان و گربه اضافه کرد و مجموعهاش بزرگتر شد. ریحانه در سال 1397 تصمیم گرفت چوب را هم وارد کارهایش کند. یک پیانوی مینیاتوری چوبی ساخت و توانمندی خودش را در حوزه مینیاتور بیشتر باور کرد. زمانی که از قصه برندش میگفت، دو ماه بود که سفارشی نگرفته بود و خودش را برای اولین کارگاه آموزشی آماده میکرد.

حمایت خانواده
او لابهلای صحبت از کارهای قدیمیاش، میگوید باوری که پدر و مادرش به کار او داشتند، قدرت زیادی به او داد تا جلو برود و ناامید نشود. سال 1399 تصمیم گرفت کارگاه بگیرد. سفارشها بیشتر شده بود و برخی هم سفارش یک مجموعه به او میدادند. سرمایهای نداشت و قیمت جاهایی که برای کارگاه میدید، بسیار بالا بود. میگوید در توییتر متنی نوشت و از خواستهاش برای کارگاه گفت. به یکباره یک پیشنهاد با قیمت مناسب برای کارگاه در همان توییتر دریافت کرد. میز و تجهیزات برای کارگاه گرفت، زیرا همیشه آرزو داشت کارگاهی پر از ابزار داشته باشد. همین که وارد کارگاه شد، یک سفارش بزرگ برای ساخت گرفت؛ آزمایشگاهی مینیاتوری با جزئیات بسیار. همیشه میخواست به خودش ثابت کند از هنرمندان ژاپنی چیزی کم ندارد و این فرصت مناسبی بود.
سفارش بعدی، بزرگتر بود؛ خانهای مینیاتوری با جزئیات کامل. چیزی که همواره آرزوی ساختنش را داشت. نُه ماه تمام روی این خانه مینیاتوری کار کرد و در خلال ساخت آن خانه، تجربیات جدیدی به دست آورد. بعد از این پروژه تصمیم گرفت کارش را توسعه دهد و مقدمات برگزاری یک کارگاه آموزشی را فراهم کند.

مینیاتور، یک کار جدی است
ریحانه همکاریهای تبلیغاتی هم داشته و تاکنون با شرکتهایی مثل سنایچ کار کرده است. او معتقد است کارهای مینیاتوری امکان استفاده در تبلیغات و استاپموشن را دارند و نباید به دید یک کار صرفاً تفریحی یا فانتزی به آن نگاه کرد. به اعتقاد خالق ناحیلا، هنوز هم این هنر برای بسیاری ناشناخته است، در حالی که از این هنر برای ساخت بسیاری انیمیشنها از جمله عروس مردگان و فرار مرغی استفاده شده و فریم به فریم از این مینیاتورها تصویر گرفتهاند.

سختیهای کار
او قسمت سخت کارش را نبود آموزش درست ساخت چیزهای مینیاتوری در ایران میداند. میگوید در سه سال اول هیچ ابزاری نداشت و همه کارهایش را با دست درست میکرد. همین هم در آهسته شدن سرعت پیشرفت ناحیلا تأثیر داشت. مهمترین سختی اما، چالشهایی است که بیشتر کسبوکارهای اینستاگرامی با آن مواجه هستند و از عدم اطمینانشان به پایداری این پلتفرم در ایران حرف میزنند.
خالق ناحیلا مثل بسیاری از کسبوکارهای اینستاگرامی دیگر، از محدود یا بسته شدن این پلتفرم در ایران هراس دارد. معتقد است که این عدم اطمینان باعث ترس برندها میشود و آینده را برایشان غیرشفاف میکند. با این حال، ناحیلا هم مثل بسیاری دیگر، هنوز امیدوار است و خلاقانه ادامه میدهد. ادامه دادنی که مثل قدم گذاشتن در یک فضای غبارآلود است.



