کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
محسن مقدم اهل سیستان و بلوچستان است و با دیپلم ریاضی وارد دانشگاه شده و در رشتههای مهندسی آبیاری، مهندسی برق و مهندسی ICT تحصیل کرده و در نهایت با کارشناسی ارشد شبکههای کامپیوتری تحصیلاتش را به پایان رسانده است. از سال ۱۳۸۴ به فضای اینترنت علاقهمند شد و اولین مرکز ارائه خدمات اینترنت (ISP) را در سیستان راهاندازی کرد. در دوران سربازی با جهاد سازندگی ارتش نیز همکاری داشته است.
در سال ۱۳۹۵ همکاری خود با پیامرسان «بیسفون» را شروع کرد و رفتهرفته وارد فضای کسبوکار شد. همزمان دو استارتاپ را راهاندازی کرد که یکی از آنها «فیورگجت» نام دارد. فیورگجت که شامل یک محصول سختافزاری و یک پلتفرم نرمافزاری است، در حوزه سلامت شروع به فعالیت کرده و به گفته او تلاش داشته با امکاناتی که در اکوسیستم استارتاپی وجود دارد، توسعه یابد، اما این تلاش چالشهای بسیاری به همراه داشته است.
داستان تولد فیورگجت از کجا شروع شد؟
داستان تولد فیورگجت از جایی شروع شد که مشکلی برای پسرم امید به وجود آمد. امید ۱۸ماهه بود و به یک بیماری ویروسی (شبیه سرماخوردگی) مبتلا شد و چهار روز و سه شب تب کرد. عصر روز سوم بود که امید دچار تشنج شد و برای من و مادرش تلخترین تجربه مشترکمان اتفاق افتاد. امید حدود ۹۰ ثانیه درگیر حمله تشنج شده بود و برای نجاتش از این شرایط تنها کاری که به فکرم رسید، این بود که به صورتش آب پاشیدم و کمی حالش بهتر شد.
بعد با اورژانس تماس گرفتیم و اورژانس پس از مراجعه به ما گفت که امید را باید به بیمارستان منتقل کنیم. بعد از اینکه به بیمارستان رفتیم، فهمیدم کودکان زیادی بر اثر تشنج در آنجا بستری هستند. همانجا با پزشک صحبت کردم و ایشان برای من تشریح کرد که مسئله درجه تب در کودکان بسیار مهم است و اگر مثلاً دمای بدن به اندازه هشتدهم درجه در نیمساعت افزایش یابد و اقدامی برای کاهش دمای بدن صورت نگیرد، احتمال وقوع تشنج به سمت یک، میل خواهد کرد.
این مسئله برای من و همسرم بسیار برجسته شد و پس از آن شروع کردیم به تحقیق در مورد دلایل و اثرات تغییرات دمای بدن. پایش دمای بدن تنها به کنترل تب محدود نبود. با تحقیقات بیشتر فهمیدم که میشود با پایش دمای بدن، روز تخمکگذاری را برای بانوان محاسبه کرد که برای زوجهایی که میخواهند اقدام به بچهدار شدن کنند، شاخص مهمی است.
همچنین در افراد کهنسال بالای ۷۰ سال برخلاف کودکان، با افت دمای بدن مواجه هستیم که اگر آن هم کنترل نشود، موجب ایجاد آسیبهای عصبی، لختگی خون و آسیبهای جدی شریانی خواهد شد. از اینجا بود که به فکر ساخت یک گجت افتادیم تا با کمک آن بتوانیم دمای بدن را بهصورت پیوسته پایش کنیم.
فیورگجت دستگاه کوچکی در ابعاد سه در چهار سانتیمتر است که به وسیله یک پد زیر بغل نوزاد یا نواحی مختلف بدن گذاشته میشود و هیچ مزاحمتی ایجاد نمیکند. هرگاه دمای بدن از حد مجاز خارج شود، از طریق نرمافزار نصبشده روی گوشی موبایل، اعلانهایی برای کاربر ارسال میشود.
همچنین سوابق و تغییرات دمایی را در مدتزمان استفاده ثبت میکند و میتوان آن را با پزشک یا دیگران به اشتراک گذاشت. علاوه بر والدین، کادر درمان هم میتوانند از این گجت برای رصد بیماران خود استفاده کنند و این گجت میتواند دستیار کارایی برای پرستاران باشد.
اولینبار این ایده را در کجا ارائه دادید و بازخوردها چه بود؟ آیا توانستید سرمایه جذب کنید؟
اولینبار ایده ما در رویداد تامزآپ دانشگاه علوم پزشکی تهران ارائه شد و چهار سرمایهگذار برای سرمایهگذاری روی ایده ما اعلام آمادگی کردند که نهایتاً با مجموعه سلامت الکترونیک کارا به توافق رسیدیم. ما در کنار استارتاپهای دیگر مانند مجیکاردیو، سیواپ و مامهود از جمله استارتاپهایی بودیم که در روز ارائه، ایدههایمان را عرضه کردیم و بعداً همگی در کنار هم مسیر توسعه خدمات و محصولاتمان را پیمودیم.
توافق ما با مجموعه کارا به این خاطر بود که آنها اذعان داشتند اهرمهای خوبی برای اخذ مجوز دارند و میتوانند از مسیرهای سهلالوصولتری مجوزهای لازم را دریافت کنند. با هنر مذاکرهای که داشتند، توانستند ۲۵ درصد از سهام استارتاپ را با قیمت پایینتر از استارتاپهای دیگر تصاحب کنند و ما هم چون برای تولید گجتها نیاز به حمایت داشتیم، پذیرفتیم. اما متأسفانه اتفاقات بدی در طول مسیر افتاد.
همزمان با استقرار ما در شتابدهنده کارا، این مجموعه تصمیم گرفت ساختمان محل استقرار تیمها را نوسازی کند. قرار ما بر این بود که شش ماه به ما فضا و خدمات اداری بدهند که بهسختی سه ماه اول آن محقق شد. شرایط به گونهای بود که اصلاً امکان کار در آن فضا وجود نداشت و عملیات ساختمانی مانع از فعالیت ما میشد، ولی ما کارمان را ادامه دادیم و توسعه سختافزار را پی گرفتیم. طراحی، ساخت و بستهبندی نهایی شد و در کنار آن نرمافزار را هم توسعه دادیم و در مارکتپلیسهای داخلی عرضه کردیم.
سال گذشته همزمان با نمایشگاه اینوتکس مجموعه کارا به ما گفت که باید تکلیف استارتاپ را برای ادامه مسیر مشخص کنیم. ما در اینوتکس هم حضور داشتیم و با ۱۲ مجموعه دیگر مذاکره کردیم که از میان آنها، پیشنهادها و مدلهای مختلفی را برای همکاری دریافت کردیم که جدیترین آنها مجموعه سیب سلامت شیراز است که هنوز هم در حال مذاکره هستیم.
آنها تمایل زیادی به ساخت گجت داشتند، اما در نهایت با مجموعه نوینهاب به توافق رسیدیم و قرار شد با یک سرمایهگذاری دو میلیاردی به تکمیل و اجرای پروژه ما کمک کنند، اما متأسفانه شرایط داخلی مجموعه کارا جلوی این توافق را گرفت و ما هم پس از پیگیری از مدیریت مجموعه این جواب را شنیدیم که ظاهراً در جریان نبودند.
در نهایت هم به دلیل ضعف ارتباطات داخلی پرسنل کارا، شرایط جذب سرمایه را از دست دادیم. اواخر فروردینماه سال جاری بود که مدیریت کارا اعلام کرد سهم بیشتری از فیورگجت میخواهد و در قبال این سهم از پشتیبانی بیشتر صحبت کردند که نهایتاً بنا به دلایل مشابه قبل و عدم ثبات در تصمیمگیری مدیران مجموعه کارا، مجدداً این پیشنهاد هم به نتیجهای ختم نشد.
تجربهتان از قرار گرفتن کنار تیمهای مشابه شما که تقریباً در یک حوزه فعال بودند، چه معایب و محاسنی داشت؟ آیا این موقعیت ظرفیتهایی را ایجاد میکرد که به نفع همه باشد؟
قرار گرفتن تیمهای استارتاپی در محیطهای کار اشتراکی دو حسن عالی داشت؛ اول اینکه به توسعه شبکه ارتباطی استارتاپها کمک قابلتوجهی میکرد و برای رفع چالشها در حوزههای مختلف، از تجربه همدیگر استفاده میکردیم. دوم اینکه مسیر توسعه محصول و خدمت توسط استارتاپها یک مسیر ناهموار و بهشدت چالشبرانگیز است.
از طرفی مسائل کلان سیاسی و زیادهخواهیهای شتابدهندهها مهمترین عامل در تشدید چالشها و ایجاد تنش برای استارتاپ است که درنتیجه تعامل نزدیک استارتاپها برای جلوگیری از تأثیر این موارد، راهکارهای هوشمندانهای پیدا میشد.
نهادهای حاکمیتی مانند سازمان تجهیزات پزشکی باید به استارتاپها فرصتی بدهند تا با عرضه محصول به یک جامعه محدود بتوانند مطالعه بالینی انجام دهند. برای این کار هیچ سازوکاری فراهم نشده و این چالش بزرگی است.
ما در شمارههای قبل هم با دوستانی که از آنها نام بردید و اتفاقاً به حوزه شما هم نزدیک هستند، گفتوگو کردهایم. میخواهم نظر شما را هم بدانم. به نظر شما مهمترین مشکلات حوزه سلامت دیجیتال در کشور، خصوصاً گجتها و دستگاههای هوشمند چیست؟
میخواهم به سؤال شما از منظری دیگر جواب بدهم. چه بخواهیم و چه نخواهیم فناوری راه خود را خواهد رفت و ما نمیتوانیم در برابر این مسیر مقاومت کنیم. گاه ممکن است با دانش کم و گاه ممکن است از سر غرض بخواهیم جلوی فناوری را بگیریم. دهه ۷۰ را به یاد بیاورید که اگر قرار بود یک آزمایش ساده قند خون بدهیم، چه مکافاتی داشتیم. امروز دستگاههای آفلاین مختلف در دسترس افراد است.
این گام اول فناوری بود که این دستگاهها را در اختیار افراد گذاشت. گام دوم هم آنلاینکردن این دستگاههاست. در گام سوم هم پردازش تجمیعی دادهها اتفاق میافتد و عوامل غیرانسانی با پایش و پیشبینی، تشخیص و تجویز خواهند کرد. ما در ایران در گام دوم قرار داریم. ما گام اول را از دست دادهایم، ولی گام دوم را خوب شروع کردهایم.
تجربه من در این فضا، یعنی در فضای اکوسیستم این است که از این نوع ایدهها حمایت درستی به عمل نمیآید. اگر کسانی که نقش حمایتگر دارند، در کنار ایدهها و راهکارهایی از این دست قرار میگرفتند و به فکر درمان یک درد مشترک بودند و کمتر به منافع شخصی فکر میکردند، امروز مشکلات بهمراتب کمتری داشتیم. امروز مشکل اکوسیستم این است که فاندرها پس از ترکیب با شتابدهندهها و سرمایهگذاران فرشته، به مرور زمان دچار تضاد منافع میشوند؛ زیادهخواهی و باجخواهی شکل میگیرد.
من هرگز در برابر این دست مسائل حساسیتی از خودم نشان ندادم. هدفی را برای خودم تعریف کردم و گفتم مشکلی که برای امید به وجود آمد، نباید برای دیگر کودکان به وجود بیاید.
من وحشت یک مادر را حین تشنج کودکش به چشم دیدهام. من بهعنوان پدر، تشنج یک کودک را به چشم دیدهام و واقعاً دوست ندارم این اتفاق برای والدین دیگری هم تکرار شود. تمام تلاشم را میکنم تا حداقل بتوانم نرخ آن را کاهش دهم و با این هدف، یک محصول را به سرانجام رساندم.
از طرفی حاکمیت هم حمایت مفیدی از این ایدهها نمیکند؛ حتی استفاده از حمایتهایی که زیر چتر دانشبنیانی قرار دارند، بسیار سخت است. حداقل برای استارتاپی که از مرحله ایده گذر کرده و به محصول نهایی رسیده و محصولش آماده تولید انبوه است، باید مسیر سادهتری طراحی شود. باید نوع برخورد حاکمیت بین ایده و محصول متفاوت باشد.
مهمترین گرفتاریها و چالشهای امروز شما در فیورگجت چیست؟
ما در این مسیر دو چالش بزرگ داریم؛ چالش اول این است که نهادهای حاکمیتی مانند سازمان تجهیزات پزشکی باید به استارتاپها فرصتی بدهند تا با عرضه محصول به یک جامعه محدود بتوانند مطالعه بالینی انجام دهند. باور کنید برای این کار هیچ سازوکاری فراهم نشده و ما مجبوریم برای انجام تحقیقات مستقیماً با پزشک تعامل کنم.
پزشکان هم به این سادگی تن به همکاری نمیدهند. آنها منافع خود را دارند و حاکمیت هم قوانین سختگیرانه خود را و بین این دو مسیر، برای نوآوریهایی که در حال وقوع است، کانال مجزایی ایجاد نشده است. اگر این راه را باز نکنیم، صرفاً باید واردات انجام دهیم و فناوری، امکان بروز و مسیریابی خود را از دست خواهد داد و فرصت ارائه محصولات نوآورانه در حوزه سلامت به بازار از دست خواهد رفت.
چالش دیگر چالشی است که من خود آن را تجربه کردم؛ متأسفانه فضایی مانند دلار ۴۲۰۰ تومانی که قرار بود برای صنعتگران و تولیدکنندگان تسهیل شود، به فرصتی برای افراد فرصتطلب و سودجو تبدیل شد. فضای استارتاپی نیز همین مختصات را دارد.
حاکمیت حمایتهای خوبی از اجزای اکوسیستم به عمل آورده (بهعنوان مثال، حمایت دولت از شتابدهندهها) که این بخشها نقش حمایتگر از استارتاپها را بازی میکنند و به استارتاپها خدمات ارائه میدهند، اما متأسفانه گاهی این شرکتها عنوان شتابدهندگی را بهعنوان پوششی برای سایر فعالیتهای اقتصادی خود به کار میگیرند و از استارتاپهایی که جذب میکنند، فقط بهعنوان رزومه بهمنظور دریافت رانت و منابع دولتی بیشتر استفاده میکنند.