کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
تا همین چند سال پیش نه درکی از مفهوم بلاگر داشتیم و نه در تصورمان میگنجید که از فعالیت حرفهای در شبکههای اجتماعی میتوان کسب درآمد کرد. اما این روزها بسیاری با آرزوی رسیدن به درآمدهای رؤیایی صفحهای در اینستاگرام راه میاندازند و برای بلاگر شدن هزینه میکنند. البته که همه این افراد موفق نمیشوند، زیرا این فعالیت برخلاف ظاهرش و دید عمومی که نسبت به آن وجود دارد، فعالیتی حرفهای است که نیاز به مهارتهای نرمافزاری، شناخت بازار و… دارد.
موبونیوز که در زمینه موبایل و لوازم جانبی آن تولید محتوای تصویری میکند، زمانی کارش را شروع کرد که هنوز تب بلاگری مسری نشده بود و به گفته مهدی شجاری، بنیانگذار آن، در تمام این سالها سعی کرده با عملکرد حرفهای، جایگاه خود را در میان مخاطبان حفظ کند. شجاری از نسل تازهای است که رویکردی متفاوت به محتوا و اقتصاد آن دارند و پیشگام جریانی شدهاند که به نظر میرسد در آغاز آن هستیم.
موبونیوز را از کجا شروع کردید؟
از بچگی به تکنولوژی و موبایل و اسمارتفونها علاقه داشتم. مجلههای مختلف را میخریدم و سایتها را چک میکردم. زمان دایلآپ بود و سایتها چندان بهزور نبودند. ولی وقتی یک گوشی از هر برندی معرفی میشد، مشخصاتش را میدانستم. کمکم با خودم فکر کردم میتوانم در این حوزه فعالیت کنم. 7 تیر 93 یک صفحه اینستاگرام راه انداختم و کارم را شروع کردم.
در آن زمان ویدئوهای اینستاگرام 15 ثانیهای بود و امکان استوری وجود نداشت، به همین دلیل فقط عکس میگذاشتم و برایش کپشن مینوشتم و خبرهای تکنولوژی را پوشش میدادم. یک سال به همین شکل فعالیت کردم و فالوئر گرفتم. آن زمان فالوئر گرفتن راحتتر از حالا بود و هنوز فضای اینستاگرام اینقدر شلوغ نبود.
چند وقت رفتم سربازی و در کارم وقفه افتاد، اما از سال 97 تصمیم گرفتم به عنوان بلاگر فعالیتم را شروع کنم. اوایل ویدئوها را برمیداشتم و رویشان نریشن میگفتم. وقتی دیدم بازخورد خوبی دارد، خودم جلو دوربین آمدم و با کمترین امکانات شروع به کار کردم. همینطور با آزمون و خطا پیش رفتم تا به اینجا رسیدم.
تنها کار میکردید؟ این را از این جهت میپرسم که معمولا به نظر میرسد بلاگرها بهتنهایی فعالیت میکنند ولی شما برای خود تیم دارید.
معمولا اوایل کار همهچیز را یک نفر انجام میدهد. از تولید محتوا گرفته تا ضبط و ادیت و انتشار و جواب دادن و… همه اینها با یک نفر است. به اینها اضافه کنید مذاکره با بیزینسهایی را که میخواهند با بلاگر همکاری کنند. ولی معتقدم که اگر کسی دید بیزینسی داشته باشد، تیمی تشکیل میدهد تا کمکم بخشهایی که این قابلیت را دارند، به دیگران بسپارد و تمرکز بیشتری روی برقراری ارتباط بگذارد که یکی از مهمترین بخشهای بلاگری است.
من هم در ابتدا خودم همه کارها را انجام میدادم، بعد کمکم تیمی تشکیل دادم و حالا حتی مذاکره با برندهای مختلف را نیز خودم انجام نمیدهم، مگر به میزان محدود. تا جایی که میدانم، بقیه نیز به همین شکل عمل میکنند؛ یعنی اوایل دستتنها و بعد با کمک تیمی که دور خود جمع کردهاند. البته همچنان هستند بلاگرهای حرفهای که فقط یک مدیر برنامه دارند که کارهای بیزینسیشان را جلو ببرد و مذاکره کند و خودشان کارهای تولید محتوا را انجام میدهند.
وضعیت موبونیوز حالا در اینستاگرام چطور است؟
حدود یک میلیون و صد هزار نفر فالوئر داریم. اینگیجمنتریت پستهایمان گاها به 15 درصد نیز رسیده است. اما در حال حاضر که یک مقدار فعالیتم کمتر شده است و تمرکزم بیشتر روی وبسایت است، روی 10 درصد آمدهایم. البته اخیرا هم در مقطعی اینستاگرام پیجم را به خاطر نقض قوانینی که نمیدانم چه بوده، محدود کرده بود و الان در این بازه زمانی ریچ پستهایم تقریبا روی 700 هزار تا 800 هزارتاست، ولی در بهترین حالت دو میلیون ریچ هم داشتهام، آن هم در زمانی که خودم به یک میلیون فالوئر نرسیده بودم. بازدید استوریهایم نیز تقریبا بین 200 هزار تا تا 300 هزار نفر است.
کسبوکارهای شبیه به شما چقدر میتوانند در تجارت الکترونیک ایران تأثیر بگذارند و این اثرگذاری به چه شکل است؟
سوشالمدیا با زندگی ماعجین شده و مردم در آن فضا احساس راحتی میکنند؛ مثلا اینستاگرام جایی است که دوستان خود را دنبال میکنند و با آنها ارتباط میگیرند. وقتی در چنین فضایی محتوایی در اختیارشان گذاشته میشود، به خاطر جو خودمانی که در آن وجود دارد، اثرگذاریاش نیز بیشتر است. در اصل انتخاب خود مخاطب است که محتوای شما را ببیند، بنابراین در مقابل آن جبهه نمیگیرد، در حالی که تبلیغ تلویزیونی وقتی که در حال تماشای سریال است، ناراحتش میکند. حالا هرچه این محتوا بهتر و قویتر باشد، طبیعتا اثرگذاری بیشتری نیز خواهد داشت.
خیلیها آنقدر به من اعتماد کردهاند که در این فضا از من میخواهند یک مدل گوشی را برای شخص آنها تأیید کنم. این تجربه را در مورد لوازم جانبی موبایل هم دارم که چیزی را معرفی کردهام و در مدت کوتاهی تعداد زیادی از آن فروخته شده است. چون بین من و مخاطب طی این مدت صمیمیتی شکل گرفته و توانستهام اعتمادش را جلب کنم. همین حالا بسیاری از بیزینسها در اینستاگرام هستند، حتی دیجیکالا هم بر اساس گفتههای برادران محمدی در یک مصاحبه، اینستاگرام را رقیب خود میداند.
در حال حاضر چند بلاگر معروف در این حوزه داریم؟
من چهار، پنج نفر را میشناسم که بسیار فعال هستند و تقریبا هر روز تولید محتوا میکنند. البته خیلیها در این حوزه کار میکنند و عمدتا کمسن و سال هستند ولی هنوز کارشان پا نگرفته.
اینکه تعداد زیادی در این حوزه فعال باشند و محتوای بد تولید کنند، اعتماد مخاطب را از بین نمیبرد و به کار شما لطمه نمیزند؟
نه، چون بازار با این اتفاق خراب نمیشود. اتفاقا اگر کسی محتوای زرد یا بهدردنخور تولید کند، روی بازار کسانی که محتوایشان خوب است تأثیر مثبت میگذارد. چیزی که بازار را خراب میکند، بیاطلاعی بلاگرها از ارزش کار، میزان اثرگذاریشان و قیمتگذاری نادرست خدماتشان است.
ظرفیت درآمدی و اشتغالزایی چنین کسبوکارهایی چقدر است؟ مثلا در این حوزه میشود کسبوکاری داشت که ماهانه 20 میلیارد تومان درآمد داشته باشد…
قطعا میشود، ولی بستگی به نوع فعالیت دارد. مثلا در بازار موبایل این پتانسیل هست، اما باید بلاگرها به فکر دریچههایی به جز شبکههای اجتماعی برای درآمدزایی باشند. همین حالا در بیزینسهایی که حوزهشان لوازم آرایشی و بهداشتی است، میدانم به درآمد ماهانه بسیار بالایی رسیدهاند. در بعضی حوزهها راحتتر میشود به این درآمد دست یافت و در برخی حوزههای دیگر سختتر است و برنامهریزی منسجمی باید وجود داشته باشد.
از لزوم وجود دریچههایی غیر از شبکههای اجتماعی حرف زدید؛ آنها چه هستند؟
مثلا وجود وبسایت در کنار فعالیتی که روی شبکههای اجتماعی انجام میشود یا حتی ایجاد شورومها. این کارها را میتوان در حوزه موبایل انجام داد. خودم به فکر شورومی هستم که در آن کار فروش انجام ندهم. فقط مردم بیایند و بتوانند با محصولات مختلف کار کنند و راهنمایی و مشاوره بگیرند.
بیشتر جریان درآمدی این حوزه چطور حاصل میشود؟ اسپانسرشیپ، آگهی یا…؟
بیشتر همان آگهی است. به جز این، تبلیغات در قالب کمپینهای مختلفی به همراه ایونتها و برنامههای فروش بخشی از این جریان درآمدی است. اسپانسرشیپ نیز هست که خود من در این بخش خیلی فعالم که همان معرفی در قالب محتوا میشود و میتواند برای طرف همکار هم خیلی اثرگذار باشد.
میشود نرخی برای این بازار تعیین کرد؟ مثلا قیمت هر آگهی یا مبلغ قراردادهای اسپانسرشیپ؟
متفاوت است و عددی نیست که همه روی آن توافقداشته باشند. بازهاش هم خیلی گسترده است. برای پستهای تبلیغاتی، از 500 هزار تومان میگیرند تا 100 میلیون تومان. بسته به مدل کاری و تعداد فالوئرشان. عددهای خیلی عجیبوغریبی جابهجا میشود و هیچ قانونی هم ندارد. هرکسی متناسب با شخصیت، ایدهها و تفکراتی که در مورد بیزینسش دارد، قیمتهای مختلفی میدهد.
آینده تولید محتوا به این شکل را چطور میبینید؟ چقدر کسبوکارهای محتوایی در پلتفرمهایی مثل یوتیوب و اینستاگرام جای رشد دارند یا ممکن است از دور خارج شوند؟
احتمال اینکه پلتفرمها تغییر کنند که بسیار زیاد است. کما اینکه تیکتاک آمد و در بعضی از کشورها جایگزین اینستاگرام شد. ولی تولید محتوا مقولهای است که گمان نمیکنم به این زودیها از رونق بیفتد، خصوصا در ایران. همین حالا هم در این زمینه از کشورهای اروپایی و امریکایی عقب هستیم و پتانسیلهای بسیاری در ایران وجود دارد که میتواند باعث رشد بازارهایهای مختلف شود. به نظرم رشد خواهیم داشت، چون نیاز مردم به تولید محتوا بیشتر میشود. با سبک زندگیهای جدید، دیگر روشهای قدیمی کسب اطلاعات از یک محصول به کار نمیآیند، زیرا زمانبر هستند.
گفتید از نظر تولید محتوا از کشورهای دیگر عقبیم؛ از چه نظر؟
در حوزه ساخت ویدئو و کسبوکارهای مختلفی که میشود برایشان ویدئو تولید کرد. مثلا تا همین چند سال پیش در حوزه موبایل محتوا به این شکل تولید نمیشد و اکثر مطالب جنبه خبری داشت. ویدئوها در این باره بسیار کم بودند و من توانستم از این خلأ استفاده کنم و رشد خیلی خوبی داشتم. در باقی بیزینسها کماکان این خلأ دیده میشود.
مثلا اگر شما بخواهید لوازم خانگی یا لپتاپ بخرید، ویدئوی ایرانی با محتوای مناسب پیدا نمیکنید، در حالی که اگر در یوتیوب به انگلیسی جستوجو کنید، برای همه حوزها این اتفاق افتاده است. البته یکی از علتهایش وضعیت اقتصادی مردم است و اینکه موبایل جزء مهمی از زندگیشان شده و مجبورند آن را داشته باشند، اما باقی بخشها به گونهای است که میتوانند از آن صرفنظر کنند. البته این وضعیت، روی بازار گوشی هم تأثیر داشته، اما کمتر از باقی حوزهها بوده است.
شما هم روی پلتفرم اینستاگرام فعال هستید و هم در یوتیوب. اما بیشتر بلاگرها تمایل چندانی به کار روی یوتیوب ندارند. علتش چیست؟
فضای یوتیوب بهشدت بکر است و شاید هنوز از یک درصد پتانسیلهایش هم استفاده نشده باشد، ولی جنس مخاطبش با اینستاگرام فرق دارد. یوتیوب فضای بسیاری برای رشد دارد، زیرا از گوگل سرچ زیادی میگیرد. اما دلیل اینکه بلاگرها وارد آن نمیشوند این است که نیاز به صبوری بیشتری دارد و رشد در آن مثل اینستاگرام ساده نیست. معمولا افراد حوصله به خرج نمیدهند و دوست دارند زودتر به یکسری اعداد و ارقام برسند که چنین اتفاقی در یوتیوب رخ نخواهد داد. در یوتیوب باید برای فرایندی طولانیمدت، برنامهریزی مدون و دقیق انجام شود.
به نظر شما بلاگرها در چه حوزهای ضعف دارند و لازم است برایش آموزش ببینند؟
قطعا بیزینس و مارکتینگ. عدهای واقعا نمیدانند در چه زمینی بازی میکنند. وجود چنین آموزشهایی باعث میشود فضای کار حرفهایتر و جذابتر پیش برود. حتی خود من هم خیلی دوست دارم در این زمینه بیشتر بدانم. مهم است که بلاگرها بدانند چطور میتوانند تمیز و اصولی درآمد کسب کنند و به رقمهای خوبی هم برسند.
در حال حاضر فعالیت بلاگرها تقریبا غیررسمی است. آیا رسمی شدنش را به سود این حوزه میدانید؟ و اگر قرار باشد رسمی شود، از طرف نهادهای حاکمیتی و بلاگرها چه فعالیتهایی لازم است صورت گیرد؟
با توجه به اتفاقات چند سال اخیر من واقعا امیدوارم که رسمی نشود، زیرا هرچیزی که در یک چارچوبی قرار گرفته و نهادهای حاکمیتی برایش تعیین تکلیف کردهاند، رو به نابودی رفته است. از طرفی اگر به شکل اصولی انجام شود، شخصا از آن استقبال میکنم، چون دیگر نگران اتفاقات قریبالوقوع که کسبوکار من را تحتتأثیر قرار میدهند، نیستم. در این صورت حاضرم بابت خدماتی که میگیرم، هزینه و مالیاتش را نیز بپردازم. اینطوری هم من میتوانم راحتتر کار کنم و هم مخاطب من را سادهتر پیدا میکند و کل فرایند امن و بهینه میشود.
اگر بلاگری بخواهد جذب سرمایه کند، از چه کانالی بهتر است این کار را انجام دهد و سراغ چه نوع سرمایهگذاری باید برود؟ خود شما تا به حال جذب سرمایه کردهاید؟
نه، تا به حال سرمایهگذاریای روی کسبوکار من نشده است. ولی در نمونههای خارجی میتوان مدل سرمایهگذاری مناسب را پیدا کرد. معمولا به این شکل است که یک برند معروف، بلاگری را به عنوان سفیر برند خود انتخاب میکند و امکانات در اختیارش میگذارد. حتی چند نمونه ایرانی هم هستند که چنین کاری کردهاند.
این کار باعث ضعیف شدن محتوا نمیشود؟ اگر شما بخواهید با یک برند کار کنید و فقط هم در مورد آن بگویید، شاید نتوانید صداقت گذشته را داشته باشید…
دقیقا این مشکل در ایران وجود دارد. ولی من چند یوتیوبر خارجی را میشناسم که با برند همکاری میکنند و هیچ محدودیتی برای فعالیتشان در موضوعات همان برند یا برندهای رقیب ندارند، زیرا کسی که سرمایهگذاری کرده میداند قرار است اینجا شنیده و دیده شود. اما در ایران خود من با خیلی از مجموعهها نمیتوانم همکاری کنم، زیرا نمیتوانند این را پذیرا باشند که من بدیهای محصولشان را نیز بگویم.