کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
میگویند نیاز مادر اختراع است و کمیابی عامل تفکر اقتصادی. عمده پیروزیهای بزرگ ما آدمها در مقابل قهر طبیعت به فکری برمیگردد که در مواجهه با کمیابی و احساس نیاز داریم. این روزها که کمبود آب و بحران قطع برق فشار را روی جامعه به نهایت خود رسانده، احتمالا از چند جنبه برای ایرانیها روزهای خوشایندی نیست. اما از یک نظر میتواند مفید باشد. اینکه زندگی ما انسانهای رانتخوار را دگرگون کند و حتی بهزور هم که شده به ما بقبولاند که کمتر مصرف کنیم و بیشتر از قبل آیندهنگر شویم. با اینکه بخشهای مختلف ایران سهم متفاوتی از مصرف آب و برق دارند، اما آنچه در این دوره بر ما حادث شده، حاصل کار دستهجمعی ما، سکوت عدهای کثیر از ما و همراهی بخشهایی از جامعه با سیاستهای اقتصادی – صنعتی است. این روزها که نوک پیکان انتقادات جامعه از سیاستگذاران به سمت صنایع آب بر مثل فولاد رفته و خشکی خوزستان به واسطه تصمیمات غلط گذشته معلوم شده، خوب است با اثر واقعی تصمیمات خود آشنا شویم.
اخیرا یکی از مدیران شرکت ذوب آهن که از غولهای فولادساز کشور است، گفته «نمیدانیم با داستان بیپایان بیبرقی و کمبود آب چه کنیم». ذوبآهن که تنها از سال گذشته موفق شده از شرایط ضرردهی بیرون آید، تولیدکننده نیمی از تیرآهن کشور به عنوان نهاده مهم صنعت ساختمان است. این شرکت در کنار سه غول دیگر از جمله مبارکه، فولاد خوزستان و گروه ارفع قریب به 70 درصد کل تولید فولاد کشور را در دست دارند و همه آنها نیز در این روزها به واسطه یکی از دو مشکل آب و برق زمینگیر شدهاند. این صنایع که از عمدهترین بازیگران عرصه صادرات غیرنفتی به شمار میروند، نقشی کلیدی در تأمین مایحتاج صنایعی چون خودروسازی، لوازم خانگی، ماشینآلات، ساختمانسازی و کشتیسازی دارند و خلأ آنها تأثیری عمیق روی کل صنعت ایران خواهد گذاشت.
بنابراین خوب است بفهمیم راه را اشتباه آمدهایم و مصرف ارزان آب و برق و گاز و نفت در صنایع، نهتنها ایران را ثروتمند نمیکند که محیط زندگی و آینده را نیز نابود میسازد. فولادیها که بخش عمده آب انتقالی از خوزستان را مصرف میکنند، چه بهتر که با قضیه خشکیدگی کشور کنار بیایند و از همین حالا به فکر نوآوری در شیوه تولیدشان بیفتند. خوب است که در کنار سرمایهگذاری برای تولید برق بیشتر، طرحهایی را برای بهرهوری بالاتر کارخانجات خود که سالها با مصرف سرمایههای ملی سرپا مانده، به اجرا درآورند. چه بهتر که به جای سوزاندن بیواهمه گاز و استفاده از برق در طرحهای پرهزینه القایی، سراغ روشهای بهتر و پایدارتر بروند و حتی اگر میتوانند، به نواحی دیگر کشور مثل حاشیه خلیج فارس کوچ کنند.
شرط عبور از این وضعیت به غیر از اراده تغییر، وجود بستر نوآوری و دسترسی باز و آزاد به اطلاعات و منابع و سرمایه و تجهیزات است. سازش تولید با زمین خشک تنها به این شرط ممکن است.