کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
۱۰ سال پیش در اکوسیستم نوآوری آنلاین ایران آنقدر تنوع کسبوکار و نامهای مختلف وجود نداشت که صحبت درباره راهبری آن یک مسئله مهم قلمداد شود.
اما این روزها که چند هزار کسبوکار آنلاین از سایتهایی که تنها یک لندینگپیج هستند تا آنها که پلتفرمهایی با خدمات مختلف متولد شدهاند، راهبری و هدایتگری این فضا نهتنها مهم شده، بلکه مدعیان آن هم زیاد شدهاند.
اینکه این راهبری برای کسانی که این روزها به عنوان بازیگران جدید در حال ورود به آن هستند چه منافعی در پی خواهد داشت، با توجه به نوع مدیریت دولتی در ایران، سؤال چندان مفیدی نیست.
اما اینکه راهبری اکوسیستم نوآوری آنلاین ایران در ده سال گذشته چه خطاها و چه دستاوردهایی داشته، شاید کمک کند بازیگران قدیم و جدید و آنها که سودای ورود به این فضا را در مقام سیاستگذاری یا راهبری دارند، تصویر روشنتری از نیازها و بایدهای این فضا به دست آورند.
نیازهایی که باید بر اساس دستهبندی بازیگران کلیدی این اکوسیستم مدنظر قرار گیرند. برای برشمردن بازیگران، اگرچه در یک نگاه جامع باید از استعدادها و دانشگاه و رگولاتور و… شروع کرد، اما شاید مهمترین آنها سه دسته زیر باشند.
کارآفرینان
اکوسیستمهای نوآوری را کارآفرینان به پیش میبرند. کسانی که از ایده تا محصول با تفکر طراحی و با شناخت نیازهای جامعه محصول یا خدمتی را به بازار ارائه میدهند و در نهایت آنها هستند که کسبوکارها را راه میاندازند، سروشکل میدهند و موفق میکنند.
مهمترین نیاز این بازیگران کلیدی اکوسیستمهای نوآوری، فراهم کردن زیرساختهای راهاندازی و رشد کسبوکار در کشور است. وقتی صحبت از زیرساختها میشود آنگاه میتوان از امنیت اقتصادی و اجتماعی گرفته تا شاخصهای سهولت کسبوکار (Doing Business) را برشمرد.
اما خلاصه نیاز کارآفرینان، تقویت فرهنگی است که در آن کارآفرین قبل و بیش از هرچیز، کسی است که آمده با ایده تازه یا فرایندی نو، دست به خلق ثروت بیشتر بزند. فرهنگی که تولید ثروت را ارج میگذارد، این ظرفیت را دارد که بسیاری از موانع موجود بر سر راه آنها را برطرف کند.
اگر راهبران دیروز و فعلی اکوسیستم نوآوری میخواهند از خود بپرسند چقدر کارنامه موفقی داشتهاند، شاید یکی از کلیدیترین پرسشها همین باشد که از خود بپرسند چقدر در توسعه این فرهنگ موفق بودهاند. و همینطور نورسیدگان و داعیهداران آینده آن هم باید پاسخ دهند برای تقویت چنین فرهنگی چه برنامههایی دارند.
سرمایهگذاران
تأمین مالی نوآوری نه یک نیاز که یک الزام پیشبرنده در اقتصادهای نوآور است. بازیگرانی که تجربههای اندکی که از موفقیتهای تیمها و کسبوکارهای نوآور در سالهای اخیر در حوزه آنلاین حاصل شده تا حد زیادی مرهون ریسکی است که آنها بر عهده گرفتهاند.
بازیگرانی که بعد از خروج آمریکا از برجام اگرچه از نظر انتقال دانش و سرمایه جهانی در مضیقه قرار گرفتند، اما در نامها و برندها متنوعتر شدهاند، هر چند تا رسیدن به بلوغ یک سرمایهگذاری توسعهگرا و کلنگر راه زیادی دارند. این بازیگران در ده سال گذشته با راهبری بعضا نادرست به سمت و سوی وابستگی یا حتی جایگزینی با بازیگران دولتی سوق داده شدهاند.
خطری که این روزها درباره دولتی شدن اکوسیستم استارتاپی مطرح میشود، شاید نه این روزها بلکه سه سال پیش آغاز شده و حتی میتوان گفت با مقیاس دولتی کردن این فضا، این روزها تنها شیفت در حال عوض شدن است. سرمایهگذاران نوآوری باید بدون وابستگی به مدیران و نهادهای دولتی تنها دغدغه امنیت اقتصادی و بازگشت سرمایه خود را داشته باشند. این نیازی است که مهمترین ابزار برآوردهسازی آن فاصله گرفتن بازیگران دولتی از آنها است و بس!
شرکتهای بزرگ
در اکوسیستمهای موفق نوآوری دنیا، از بازیگران اقتصادی قدیمیتر نه با عنوان تحقیرکننده سنتی که با نام شرکتها و بیزینسهای بزرگی یاد میشود که تجربه صنایع مختلف را رقم زدهاند و حالا به عنوان بازوی توسعهای سرمایهگذاری یا راهبری و منتورشیپ تیمهای نوآور شناخته میشوند.
شرکتهایی که در مدار فعالیت خود تیمهای کوچکتر را زیر چترشان میگیرند تا بتوانند رشد کنند، بازار بسازند و مشتری بگیرند. این تجربه در سه سال اخیر در حال رقم خوردن در اکوسیستم نوآوری کشور، بهویژه در حوزه کسبوکارهای آنلاین است.
اگرچه ابتدا بیزینسهای بزرگ قدیمی از در ستیز با این حوزه وارد شدند، اما فرهنگ مراوده با نوآوری در بین این کسبوکارهای بزرگ که سرمایه و تجربه را همزمان در دست دارند، در حال تغییر است.
راهبران دولتی چنین اکوسیستمهایی باید نقش و جایگاه این بازیگران را به رسمیت بشناسند و به جای هشدار و انذار دادن به آنها برای دوری کردن از بازارهای تازه و صرف تأکید کردن بر نام استارتاپها، امکان کنشگری درست آنها را فراهم کنند.