کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
آمارهای دلگرمکننده بسیاری از زیستبوم نوآوری و کارآفرینی کشور منتشر میشود که مانند بسیاری نمونههای دیگر شرایطی خوب و امیدبخش را نمایش میدهد؛ اما آنچه که در واقعیت دیده میشود چهرهای دیگر دارد. بیآنکه انگشت اتهام را به سمت کسی بگیریم، لازم است از خودمان بپرسیم تلاشهای بیش از ده سال گذشته به نام زیستبوم نوآوری برای پایهگذاری پدیدهای با چه ویژگیهایی بوده است؟
آنچه که در این سالها انجام شده به دنبال تقویت پژوهش بوده یا زمینههای کاربردی و تولید را هم در نظر داشته؟ دگرگونی در بازار کار و افزایش اشتغال را هدفگذاری کرده بودیم یا نوسازی و بهسازی ساختارها؟ تأمین نیاز داخلی مورد نظر بوده یا خود را برای بازارهای منطقهای و جهانی آماده میکردهایم؟ انگیزه بنیادین خودکفایی بوده یا رفع نیازها؟ قرار بوده در یک یا چند حوزه رقابت کنیم یا به دنبال همراهی با روند فناوری روز بودهایم؟ امیدوار بودیم پیشرانه اصلی دولت باشد یا بخش خصوصی؟ زیرساختهای حاکمیتی چقدر با این حرکت همراه بودهاند؟ اسناد بالادستی و برنامههای اجرایی چقدر با اهداف سازگار شده است؟ چه نهاد یا نهادهایی کار ارزیابی و بهینهسازی روند را بر عهده داشته؟ قدرت این نهادها چقدر و برگرفته از چه بخش حاکمیت بوده؟ تجربه بیش از ده سال گذشته را چگونه در برنامه فردای کشور وارد خواهیم کرد؟
هر چقدر که خوشبین باشیم، پاسخهای بسیاری از این پرسشها ناامیدکننده است. گرچه هر روز خبرهای رنگارنگی از کار و تلاش افراد بیشماری در زیستبوم نوآوری و کارآفرینی کشور منتشر میشود، اما حتی اگر همه آنها را هم کارهایی بدانیم که با پیروزی همراه میشوند، سردرگمی و روشن نبودن سیاست کلان زیستبوم انکارناپذیر است. اگر آرزوهای بلند و زیبای مدیران و برخی کارگزاران را که به جای برنامه عرضه میشود کنار بگذاریم، اقدامات انجامشده و نشده با یک برنامه کلان و قابل ارزیابی سازگار نیست. در سالهایی که گذشت آنهایی که دستاندرکار برساختن برنامه و سیاستهای کلان این حوزه بودهاند، لحاف چهلتکهای را ساختهاند که روشن نیست باید از چه چیزش خرسند باشیم و بر چه چیزش ایراد بگیریم.
بیآنکه ارزش تلاشهای دلسوزانه را نادیده بگیریم، باید بپذیریم برآیند همه کارها به ساختن تصویری روشن از آینده کمک نمیکند. هنوز نمیدانیم جایگاه دولت و حاکمیت در زیستبوم را باید از میان سخنان زیبای سیاستمداران استخراج کنیم یا قوانین ناهمگونی که تصویب میشود یا رفتارهایی فراتر از همان قوانین چندپهلو و ناروشن؟ روشن نیست انتظار میرفته فعالان زیستبوم ضربهگیر تحریم و محدودیتهای بینالمللی باشند یا پیشرانه بهسازی کشور یا اشتغالزا و مالیات بده؟ بالاخره باید روی گسترش صنعتی و فنی کار کنیم یا خدمات و کشاورزی؟ راه بهسازی کشور را باید در همکاری با دنیا دنبال کنیم یا در اندازه سقف پرواز داخلی؟ آیا میتوانیم چگالی علمی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، امنیتی بودن هر کسبوکار را پیش از شروع و صرف هزینه و امید و انرژی کشف کنیم؟ چگونه میتوانیم از آسیبهای ناسازگاریهای درونی اجزای حاکمیتی و درک نادرست آنها از زیستبوم در امان بمانیم؟
اما اگر خوشبین باشیم، برنامههای خوب و پیروزمندانه اجرا شده برای شترگاوپلنگِ زیستبوم نوآوری را چگونه، با کدام اطلاعات شفاف و بر پایه کدام سند سیاست کلان میتوان ارزیابی کرد؟