کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
آنچه فخرالدوله را در مقایسه با دیگران به فردی پیشرو تبدیل کرد، شناخت درست نیاز زندگی زمان خود و جسارت سرمایهگذاری برای پاسخ به آن نیاز بود. داستان فخرالدوله هم در جایگاه زنی کارآفرین در سالهای پرالتهاب مشروطه خواندنی است و هم از آنجا که وی پایهگذار سامانه جدید حملونقل درونشهری و گذار از درشکه به تاکسیهای امروزی بود. اما روند حوادث و کارهایی که فخرالدوله دنبال کرد، زندگی متفاوتی را برای این شاهزاده قاجاری رقم زد که او را در جایگاهی متفاوت از سایر زنان وابسته به دربار قرار داد. در هر حال برای کسب عنوان پایهگذار تاکسیرانی در کشور مدعی دیگری در مقابل این زن کارآفرین دیده نمیشود.
گرچه ورود خودروها به خدمات حملونقل عمومی از سالهای نخست قرن بیستم آغاز شد، اما این روند پس از پایان جنگ جهانی اول در کشورهای صاحب صنعت رشد پرشتابی گرفت. پایتختهای کشورهای اروپایی در این سالها بهتدریج شاهد حضور خودروهایی شدند که کار جابهجایی مسافر را بر عهده گرفته بودند. جایگزینی خودرو با درشکههای قدیمی در ایران نیز چند سالی پس از ورود خودرو و بیش از همه از سوی فخرالدوله انجام شد.
ایدهای که از قاهره آمد
اشرفالملوک مشهور به فخرالدوله نهمین دختر مظفرالدینشاه و دردانه مادرش سرورالسلطنه بود که روحیهای متفاوت از سایر فرزندان و زنان درباری داشت. علاقه درونی وی به کارهای اقتصادی و حوادثی که بعدها برایش پیش آمد، او را در جایگاه یک کارآفرین قرار داد.
از ابتدا فخرالدوله را به عنوان همسر محمد مصدق برگزیده بودند، اما مظفرالدینشاه که فکر میکرد خانواده مصدق به اندازه کافی قدرتمند نیستند، تصمیم خود را تغییر داد و دردانه خود را به عقد محسن امیناملک فرزند علی امینالملک درآورد.
با عزل امینالدوله از سمت صدراعظم، شرایط برای وی به گونهای دیگر رقم خورد. امینالملک با پیروزی مشروطهخواهان به دلیل تسلیم کردن مشروطهخواهانی که در پارک امینالدوله مخفی شده بودند، دستگیر شد و تا پای مرگ پیش رفت، اما گفته میشود فخرالدوله برای نجات وی تلاشهای بسیاری کرد و با نجات جان همسرش بر تجربه خودش افزود.آنچه که فخرالدوله در سفر به قاهره از نقش خودروها در حملونقل عمومی دیده بود، در کنار ثروت بسیاری که در اختیار داشت، او را تشویق کرد تا خدماتی مشابه را در ایران راهاندازی کند. بنابراین با خرید تعدادی خودروی تولید شرکت فورد نخستین تاکسیها را در تهران به کار گفت.
کرایهکشها در شهر
تاکسیهای تهران را آن زمان «کرایهکش» مینامیدند که هزینه زیادی برای استفاده از آنها پرداخت میشد و به ثروتمندان اختصاص داشت. شمیران که در آن دوره منطقهای پیرامون تهران بود، مقصد رفتوآمدهای بسیاری از اهالی را تشکیل میداد و نخستین خط تاکسیرانی عملا در این مسیر شکل گرفته بود. جایگزینی خودرو با درشکه در این مسیر بهتدریج انجام شد اما فخرالدوله به این دگرگونی سرعتی بسیار داد. آنچه فخرالدوله را در مقایسه با دیگران به فردی پیشرو و کارآفرین تبدیل کرد، شناخت درست نیاز زندگی زمان خود و جسارت سرمایهگذاری برای پاسخ به آن نیاز بود.
جدال فخرالدوله برای حفظ زندگی و خانوادهاش تا پس از سقوط قاجار ادامه داشت و وی با سردار سپه نیز بهویژه برای حفظ داراییهای خود کشمکش داشت تا بدان پایه که از ترس جانش به قم رفت و در خانهای نزدیک حرم مستقر شد با این انگیزه که در صورت روبهرو شدن با تهدید از جانب سردار سپه در حرم بست بنشیند. همه این فشارها به وی برای ایجاد منبع درآمد انگیزه بیشتری میداد.
فخرالدوله وام میدهد
در سال 1324 که امکان عبور و مرور خودروها در تهران فراهم شده بود، شرایط به گونهای بود که تقاضا برای جابهجایی نهتنها بین تهران و جاهایی مانند شمیران، بلکه در داخل شهر هم رو به گسترش بود. بنابراین فخرالدوله برای خرید 10 دستگاه خودروی فورد اقدام و افرادی را که رانندگی میدانستند برای کار با آن دعوت کرد. این خودروها که نخستین خط تاکسیرانی را شکل داده بودند، با دریافت پنج قران مسافرین را در تهران جابهجا میکردند. استقبال مردم از این خدمات نوین باعث شد پس از چند ماه تعداد تاکسیها به 50 برسد و در سال 1326، 100 دستگاه خودروی دیگر به این ناوگان پیوستند.
یکی از کارهای قابل توجه فخرالدوله برای گسترش شبکه نوپای تاکسیهای شهر، دادن وام به رانندگان بود. او به درشکهدارانی که میخواستند وارد حرفه رانندگی تاکسی شوند، برای خرید خودرو وام میداد. گرچه این نوع کارها در سالهای پس از جنگ جهانی و شرایط دشواری که کشور قرار داشت، اقدامی هوشمندانه برای توسعه کارش بود اما بیش از همه نشان از روحیه کارآفرینی وی داشت.
گوشهنشینی سالهای پایانی
سوار شدن به تاکسی برای بسیاری از مردم چیزی بیشتر از جابهجایی در شهر بود. افراد زیادی که توانایی خرید خودرو را نداشتند، با سوار شدن به تاکسی میتوانستند در کنار دیدن خیابانهای شهر لذت سوار شدن خودرو را هم تجربه کنند. این اشتیاق در کنار گسترش شتابان شهر و باز شدن پای شرکتهای بازرگانی به کشور باعث شد انواع خودروها برای جابهجایی مسافر به کار گفته شود و ساماندهی این کسبوکار رو به گسترش، ایجاد اتحادیه تاکسیداران را ضروری کرد. این در حالی بود که بسیاری با الگوبرداری از شیوه کار فخرالدوله به رانندگان وام خرید خودرو با بهره میدادند که مشکلاتی را ایجاد کرده بود.
فخرالدوله که پس از افزایش تاکسیها و تشکیل اتحادیه تاکسیرانی میدان کمتری برای نقشآفرینی میدید، به کارهای خیریه و سرپرستی کودکان و ساخت بناهای عمومی رو آورد که مسجد فخرالدوله در خیابان فخرآباد دروازه شمیران یادگار آن دوره است و بعدتر در باغ شخصیاش (محله الهیه فعلی) گوشهنشینی را برگزید.