کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
یکی از زنان کارآفرین میگوید: وقتی کسبوکارنوپای خودمان به نام بکاستارتاپ (Backstartup) را آغاز کردیم، هرگز پیشبینی نمیکردم که در پایان بتوانم این کشتی را مدیریت کنم. من و دیگر همبنیانگذاران از ابتدا نقشهای خود را روشن کردیم و دیهگو نقش مدیرعامل را پذیرفت.
وقتی که دیهگو تصمیم گرفت تا بر رهبری حوزه فناوری تمرکز کند، اکثر همبنیانگذاران و سرمایهگذاران من را به عنوان جایگزین وی ارتقا دادند، زیرا به نظر آنها من مهارتهای لازم را داشتم؛ اما نخستین واکنش من به طور طبیعی شک در تواناییهایم بود. نهتنها به این دلیل که فکر نمیکردم فرد مناسبی هستم، بلکه به دلیل اینکه درک نمیکردم مدیرعامل یک شرکت نوپا بودن با بیکموکاست بودن یکسان نیست.
این احساس به نام اختلال فریبدهنده (Imposter Syndrum) نخستین بار در سال 1978 هنگامی آشکار شد که دو روانشناس بالینی، پائولین کلنس و سوزان ایمس، مطالعهای به نام «پدیده فریبدهنده در زنان موفق» را منتشر کردند. بر پایه این پژوهش درصد بالایی از زنان با موفقیت بالا فکر میکنند موفقیت آنها هیچ ارتباطی با استعداد و شایستگی آنها ندارد.
بازبینی این پژوهش در سال 1993 این مفهوم را تقویت کرد که پدیده فریبدهنده عبارت است از «تجربه روانشناختی این باور که دستاوردهای شخص از طریق توانایی واقعی به دست نیامده و در نتیجه خوششانس بودن، کار سختتر از دیگران یا دستکاری برداشتهای سایرین است.» و به طور یکسان بر مردان و زنان اثر میگذارد.
آن مدیر جوان میگوید: «با گذشت زمان فهمیدم که صحبت در مورد این اختلال سادهسازی یک مشکل بسیار اساسی است که از نادانی آغاز میشود. هیچکس ما را برای مدیرعامل بودن آماده نمیکند. مشکل من کمبود اطلاعات و ترس از ناشناختهها بود: نفهمیدن اینکه مدیرعامل یک شرکت نوپا یعنی چه؟ اما در مورد من مهمتر از همه به این دلیل بود که در دنیای کارآفرینی زنان الگویی وجود ندارد.»