کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
بنا بر تازهترین آمار اعلامشده، هر ایرانی در هر 24 ساعت، به طور متوسط تنها 16 دقیقه کتاب میخواند. همین آمار ساده کافی است تا بدانیم سرانه مطالعه در جامعه چقدر پایین است و ناشرانی که عمر، زندگی و وقت خود را پای انتشار و فروش کتابها صرف میکنند، چه ریسک بالایی را پذیرفتهاند.
در چنین شرایطی برای ادامه حیات هر انتشارات یا مجموعهای که در زمینه چاپ کتاب فعالیت میکند، راهی جز کشف ایدههای تازه در جهت جذب مخاطب وجود ندارد. ایدههایی که بتواند مخاطبان خاکستری را به کتابفروشیها بکشاند و کتابها را میهمان خانههای مردم کند. در سالهای اخیر بعضی ناشران نوپا و حتی قدیمی، اقدام به پیادهسازی اقدامات خلاقانهای برای فروش بیشتر کتابهایشان کردهاند که همین مسئله آنها را به ناشران موفق این روزها تبدیل کرده است. در این گزارش میخواهیم تعدادی از ایدهها را بررسی و تحلیل کنیم.
پرده نقرهای روی کاغذ
برای موفقیت یا شکست هر کتابی، میتوان چند عامل را ذکر کرد که بدون شک اولین این عوامل، محتوای کتاب است. امروز در ایران کتابهای مختلفی در حوزههای متنوع به صورت روزانه منتشر میشوند که خیلی از این کتابها اساسا نمیتوانند مخاطب را درگیر خود کنند. در این وضعیت، تشخیص حوزههای کمتر پرداختهشده، از اهمیت بالایی برخوردارند.
انتشارات گیلگمش از جمله ناشرانی است که مدت زیادی از شروع فعالیت آن نمیگذرد. گیلگمش زیر نظر انتشارات چشمه به فعالیت میپردازد و هدف آن انتشار کتب سینمایی است. تا پیش از این، حوزه سینما توسط بعضی ناشران نظیر نشر ساقی در کشور ما جدی گرفته شده بود، اما حضور گیلگمش با تمرکز ویژه بر پرده نقرهای سبب شد که علاقهمندان به سینما، ناشری از آن خود داشته باشند.
گیلگمش برای کسب جایگاه اینچنینی در میان علاقهمندان سینما، به سراغ گزینههایی رفت که نام آنها بر جلد یک کتاب، میتوانست با اقبال بیشتری روبهرو شود. برای مثال آنها کتابی را درباره فیلم محبوب «فارنهایت 451» اثر فرانسوا تروفو منتشر کردند. این کتاب شامل یادداشتهایی بود که خود کارگردان در زمان ساخت فیلم برداشته بود و طبیعی بود هر علاقهمند سینما که این فیلم را دیده و به آن علاقهمند است، بتواند درگیر خود کند. آنها به این هم بسنده نکردند و برای ترجمه یک نام آشنا را انتخاب کردند. مترجم این کتاب، پرویز دوایی است؛ نویسنده و منتقد سینما که در فضای مطبوعات و ناشران ایرانی نامی پرطرفدار است.
نمونه دیگر «نشر گمان» است. نشری که تنها چند سال از تأسیس آن میگذرد اما اکثر کتابهایش به چاپهای متعدد رسیدهاند. گمان، با تمرکز بر مقوله جامعهشناسی و فلسفه، توانست فصل مشترک این دو علم را پیدا کند و کتابهایی کمحجم اما مفید را در مدت زمان کوتاهی راهی بازار کند.
کتابهای خوشچهره، فاتح بازار
از آنجا که در بخش قبلی سخن به نشر گمان رسیده بود، از همانجا ادامه میدهیم. کتابهای فلسفه تا سالها با حجم بالا، جلد سخت و ظاهر نخراشیدهای در بازار کتاب ایران عرضه میشدند و همین بود که جز دانشجویان و شیفتگان فلسفه محال بود کسی برای تورق چنین کتابهایی را برگزیند. راز موفقیت گمان این بود که تلاش کرد اولا فلسفه را از طریق درآمیختن با جامعهشناسی و روانشناسی آسان کند تا مخاطبان بیشتری به دست آورد. و ثانیا قطع و ظاهر کتابها به گونهای انتخاب شد که زمان انتخاب کتاب توسط خریدار، ناخوداگاه دستهای بسیاری به سوی این کتابها دراز میشد.
کتابهای نشر گمان، در قطع پالتویی و با جلدهای خوشآب و رنگ، توانست توجه بسیاری از کتابخوانها را به خود جلب کند. وقتی مخاطبی از سر هوس هم که شده، در کتابفروشی کتابی از نشر گمان را به خاطر ظاهر زیبایش از قفسه برمیداشت، با اسامی جالبی چون «فلسفه تنهایی»، «اعتقاد بدون تعصب»، «کافه اروپا»، «کمونیست رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم» و… روبهرو میشد. این نامهای وسوسهانگیز نیز در پرفروش شدن کتابهای گمان بیتأثیر نبودند.
در زمینه ظاهر کتابها، بد نیست به «نشر بیدگل» هم اشاره کنیم. بیدگل هم از ناشرانی است که مدت زیادی از عمر آن نمیگذرد. آنها بیشتر از بسیاری از ناشران قدیمی و کارکشته روی ظاهر کتابهایشان فکر میکنند و همین هم شده که امروز معدود کتابخانهای را میتوانید پیدا کنید که دستکم یکی از کتابهای بیدگل را نداشته باشد. آنها تمام داستانها و رمانهایشان را با جلد سفید و کاغذ سبک منتشر کردند. برای نمایشنامهها ظاهر متفاوت دیگری را برگزیدند و برخی از کتابهای خاصشان را – مثلا مجموعه اشعار بیژن الهی یا داستانهای شمیم بهار – در قطع خشتی منتشر کردند. یکی از پرفروشترین کتابهای آنها از سال گذشته تا الان، مجموعه اشعار لورکا با ترجمه بیژن الهی بوده است. همین الان اگر در اینترنت جستوجو کنید، ظاهر منحصربهفرد این کتاب، احتمالا شما را هم برای خریدش غلغلک خواهد داد.
مجموعهها؛ همیشه پرفروش
از مهمترین عوامل پرفروش شدن آثار مکتوب در فضای نشر، انتشار کتابها به صورت مجموعه است. ناشرانی که تا اینجا به آنها اشاره کردیم، همگی در این زمینه فعال بودهاند. برای مثال اگر ما امروز دنبال کتاب سینمایی باشیم، قطعا نیمنگاهی به گیلگمش خواهیم داشت. اگر به دنبال نمایشنامهخوانی باشیم، قطعا مجموعه نشر بیدگل را فراموش نمیکنیم و به آن سر میزنیم. در این زمینه یکی دیگر از نمونهها «انتشارات هرمس» است.
هرمس اهتمام ویژهای به کتابهای پلیسی داشته و در این زمینه به بزرگترین نویسنده آثار جنایی و پلیسی در جهان یعنی آگاتا کریستی توجه ویژهای داشته است. اگر مخاطبی در فضای ادبیات ایران بخواهد رمانی از آگاتا کریستی را بخواند، محال است به سراغ هرمس نرود. آنها در این سالها بسیاری از آثار کریستی را در قطع پالتویی با کاغذ مرغوب و البته سبک منتشر کردهاند و همین مجموعه توانسته سود بالایی را به نشر هرمس برساند. ای بسا یکی از مهمترین دلایل حیات انتشارات هرمس، پرفروش بودن آثار پلیسی آگاتا کریستی در ایران باشد.
ناشرانی که یک مجموعه را به صورت تخصصی منتشر کرده و در این زمینه دغدغه و اهتمام ویژه دارند، همواره محل رجوع علاقهمندان آن حوزه مورد بحث خواهند بود.