کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
ناکامی یا پیروزی شرکتها و سازمانها همیشه روندی یکسان و متوازن ندارد. نمودار پرفراز و نشیب حرکت شرکتها و بالا و پایین رفتن جایگاه آنان با همه دشواریهایی که پدید میآورد، از زیباییهای دنیای کسبوکار است که درسهاس زیادی با خود دارد.
گفتهای مشهور در بین صاحبان شرکتها وجود دارد که: اگر شرکتی بیش از 15 سال در بازار دوام آورده باشد، میتوان آن را موفق و پایدار دانست. نمونههای بسیاری این گزاره را تأیید میکنند اما نمونههای دیگر نشان داده که حتی شرکتهای بزرگی که چند دهه روی ریل پیروزی و پیشتاز بازار بودهاند هم نمیتوانند با اطمینان از ادامه راه پیروزی خود صحبت کنند.
چرخه حیات شرکتها را در چند بخش دستهبندی میکنند. نخستین بخش راهاندازی است که در این مرحله محصول یا خدماتی نو به بازار عرضه میشود. آغاز فروش در این مرحله گرچه کند است اما بهتدریج بهبود خواهد یافت و گذر از آن به معنای دستیابی به روند فروش مستمر محصول یا خدمت است. کسب سود و گذر از مرحله بازگشت هزینه به معنای ورود شرکتها به مرحله رشد است. در این مرحله فروش و حضور در بازار روی مدار افزایش قرار میگیرد، اما با ورود رقبا، محصولات یا خدمات جدید یا اشباع بازار روند رشد کاهش یافته یا متوقف میگردد. در این مرحله تکانههایی به شرکت وارد میشود که به مدیران هشدار میدهد برای نگهداری جایگاه شرکت آسودگی خاطر برخاسته از پیروزی را کنار بگذارند.
پس از این مرحله شرکتها وارد دورهای میشوند که سودآوری گرچه کاهش یافته، اما از پایداری نسبی برخوردار است. در همین حال در این مرحله جریان نقدینگی شرکت افزایش یافته است. این بخش از حیات شرکتها را به عنوان دوره بلوغ میشناسند. افول شرکتها پس از این مرحله رخ میدهد؛ آنگاه که فروش، سود و نقدینگی رو به کاهش است و شرکت میپذیرد باید خود را آماده تغییر شرایط کند.
فهمیدن وضعیت چرخه حیات شرکت با بزرگتر شدن و گسترش حوزههای کاری دشوارتر میشود. در همین حال سرعت گذر از یک وضعیت خوب به شرایط دشوار و خطرناک در شرکتهای بزرگ با شتاب بیشتری بروز میکند. از طرف دیگر تغییرات در شرکتهای بزرگ بهکندی انجام میشود. درست زمانیکه نمودار تعداد کارکنان، مراکز عملیاتی، طرحهای در دست اجرا و قراردادهای جاری شرکتها رو به رشد است، باید وضعیت شرکت در چرخه حیات را بررسی کرد. بازگویی پیروزیهای شرکت برای تبلیغات یا ایجاد انسجام درونی و افزایش انگیزه کارکنان مفید است، اما در بسیاری از اوقات موجب گمراهی تصمیمسازان و مدیران تصمیمگیر میشود.
در واقع سقوط بیش از همه برای شرکتهای در حال گسترش که کامیابیهایی در حوزه کسبوکار خود داشتهاند معنا پیدا میکند. شرکتهای کوچک زیادی وارد بازار میشوند و میروند، اما بودن و ماندن یا ناکامی و رفتن شرکتهای بزرگ اثرگذارتر است. سقوط شرکتهایی همچون موتورولا، نوکیا و یاهو که در تراز جهانی پیشتاز بودند نشان میدهد ناکامیهای بزرگ در همان حوالی پیروزیهای پرسروصدا قرار گرفته و جاده پیروزی زودتر از آنچه پیشبینی شده به پایان میرسد.