کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
در هفتههای گذشته طرح مجلس شورای اسلامی برای رگولاتوری فضای مجازی معروف به «طرح صیانت» مورد توجه بسیاری از افراد فعال در اقتصاد نوآوری قرار گرفته است؛ تقریبا عموم فعالان این حوزه مخالفت خود با طرح را اعلام کردهاند، ولی به نظر میرسد برخی اصرار دارند که با تغییرات اندک، این طرح را به تصویب برسانند؛ آن هم به شکل خاص و ذیل اصل ۸۵ قانون اساسی! طرح صیانت طرح مهم و تأثیرگذاری است که در سالهای گذشته زمان زیادی برای تدوین آن صرف شده.
از همان ابتدای تدوین این طرح در مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی هم بسیاری از فعالان با دیدگاههای کلی حاکم بر طرح مخالفت جدی داشتهاند. هر چند این طرح مبتنی بر دغدغههایی درست برای تنظیمگری و رگولاتوری فضای مجازی تدوین شده، اما در نهایت خروجی آن نهتنها منجر به حل مسائل فعلی نخواهد شد، بلکه به مشکلات امروز ما نیز اضافه میکند. قطعا در یک یادداشت ۱۵۰۰ کلمهای نمیتوان ابعاد گوناگون این طرح بزرگ را بررسی کرد؛ در این یادداشت صرفا به عنوان مشتی نمونه خروار به برخی از چالشهای این طرح میپردازیم و اینکه چرا معتقدیم بررسی این طرح باید تا تشکیل دولت جدید به تعویق بیفتد.
تلاش نافرجام برای ساختن گوگل، فیسبوک، واتساپ و اینستاگرام ملی
روح کلی طرح صیانت این است که با محدود کردن سرویسدهندههای بزرگ اینترنت، زمینه برای خلق کسبوکارهای ملی فراهم شود. همانگونه که سالها ایجاد محدودیت در زمینه صنعت خودرو منجر به عقبماندگی کشور در این صنعت شد و توفیقی در زمینه ساخت خودرو حاصل نشد؛ بدیهی است که هر طرحی با رویکرد سلبی و ایجاد محدودیت نیز منجر به رشد و توسعه کسبوکارهای اقتصاد نوآوری نمیشود. برای خلق و رشد کسبوکارهای نوآور نیاز به زیرساختها و زمینههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی وجود دارد که اول باید آنها را اصلاح کرد.
به عبارتی با ایجاد محدودیت نمیتوان گوگل ملی خلق کرد، بلکه باید فضای کسبوکار را در کشور تسهیل کرد و موانعی مانند مالیات، بیمه، نقش دولت در کسبوکارها، رگولاتوری و تنظیمگری را شفاف کرد. صرفا برای درک ابعاد رؤیای نشدنی که این طرح سودای آن را دارد، کافی است بدانیم موتور جستوجوی گوگل شامل بیش از دو میلیارد خط کد است؛ این در حالی است که نرمافزار پیچیده سیستمعامل ویندوز مایکروسافت شامل ۵۰ میلیون خط کد است. در سالهای گذشته بارها تلاش شد سیستمعامل ملی ساخته شود و همه آن تلاشها محکوم به شکست بود و صرفا سرمایههای ملی و بیتالمال را به هدر داد. بنابراین هرگونه تلاشی برای ساختن خدمات پایه دنیای وب بدون ایجاد زمینههای شکلگیری کسبوکارهای بزرگ صرفا هدر دادن وقت و سرمایه است.
این موضوع به این معنا نیست که کسبوکارهای بزرگ دنیای دیجیتال آزاد هستند به هر گونهای که میخواهند در کشور ما رفتار کنند. در سالهای گذشته تلاشهای ناتمامی مانند مذاکره پنهانی دولت با پیامرسان تلگرام وجود داشته است. اگر این کار یک بار به صورت محرمانه انجام شده، بنابراین میتوان به صورت شفاف با کسبوکارهای بزرگ در راستای تأمین منافع ملی تعامل کرد.
اگر هدف ایجاد محدودیت برای کسبوکارهای بزرگ فناوری و انحصارگر خارجی است، راه آن این نیست که مردم را از این خدمات محروم کنیم. ما باید با کمک چارچوبهای قانونی زمینه فعالیت قانونی آنها را فراهم کنیم، نه زمینه محدودیت مردم را! گفته میشود ۷۰ درصد ترافیک اپراتورهای مخابراتی را اینستاگرام، واتساپ و تلگرام مصرف میکنند.
بدیهی است که باید از طریق مذاکره مستقیم این کسبوکارها را مجبور کنیم در چارچوبهای قانونی کشور فعالیت کنند. اگر تصور میکنیم این کسبوکارها حاضر به مذاکره با دولت جمهوری اسلامی ایران نیستند، چگونه میخواهیم با تصویب طرح صیانت این کسبوکارها را مجبور به مذاکره کنیم و اگر مذاکره نکردند، در ادامه ظرف هشت ماه گوگل و اینستاگرام ملی خلق کنیم؛ آیا این فعالیتهای ضربتی شرایط نابسامانتری را بر فضای مجازی کشور تحمیل نخواهد کرد؟ آیا این طرح مصداق از قضا سرکنگبین صفرا فزود نمیشود؟ و ما چگونه میخواهیم با نگاه سلبی فضای پیچیده مجازی را مدیریت کنیم؟ آیا این کارها صرفا بازار فعالیت در دنیای مجازی را زیرزمینیتر نمیکند؟
آسیب به کسبوکارهای خرد و خانگی
در سالهای گذشته بدون اینکه برنامه و سیاستگذاری خاصی از سوی دولت وجود داشته باشد، هزاران کسبوکار خانگی و خرد بر بستر اینستاگرام، تلگرام و واتساپ شکل گرفتهاند. متأسفانه تعداد محدودی از افراد هم فعالیتهای غیرقانونی و احیانا غیراخلاقی را در این بستر انجام دادهاند. آیا فعالیت این افراد دلیل خوبی برای نابودی کل این فضاست؟ هیچگاه یک اتوبان را به بهانه تصادف نمیبندند. اتوبان اگر مشکل دارد، باید نقاط حادثهخیز آن مشخص شود و با تابلوهای هشدار به مردم اطلاع داده شود. باید به کمک پلیس آن نقاط را مدیریت و احیانا بهمرور اصلاح کرد.
بستن اتوبان راهحلی برای مدیریت تصادفهای جادهای نیست. به همین دلیل ساده اگر برخی از افراد از این فضاها سوءاستفاده میکنند، دلیل موجهی برای ایجاد محدودیت و احیانا نابود کردن کل فضا نیست. کسبوکارهای کوچک و متوسط مهمترین نقش را در ایجاد اشتغال در کشور دارند و حاکمیت باید حامی این کسبوکارها باشد. کسبوکارهای بزرگ و غولهای فناوری در جهان و البته ایران دسترسیهای خودشان به رگولاتوریها را دارند و هرگز پشت در رگولاتوری نمیمانند. این کسبوکارهای کوچک و متوسط هستند که به رگولاتورها دسترسی ندارند و صدایشان شنیده نمیشود.
کار اصلی نهادهای صنفی مانند سازمان نظام صنفی رایانهای هم باید حمایت از این کسبوکارهای کوچک و متوسط باشد. دقت کنیم که گاهی اوقات برخورد با یکی از غولهای فناوری جهان مانند فیسبوک (مالک واتساپ و اینستاگرام) در نهایت منجر به نابودی کسبوکارهای کوچک و متوسطی میشود که بر بستر این فضاها شکل گرفتهاند. قطعا غولهایی مانند فیسبوک کوچکترین آسیبی از برخوردهای قهری نمیبینند، ولی حجم زیادی از جوانان و کارآفرینان کشور بیکار و ناامید میشوند. طرح صیانت حتی اگر با نیت درست مدیریت فضای مجازی شکل گرفته باشد، به دلیل آثار جانبی که دارد در نهایت منجر به گسترش موج ناامیدی در کشور میشود…
ادامه در صفحه 32