کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
دشوار است در روزهایی که خیلیها فکر میکنند گفتن از برخی مفاهیم پایه به دردی نمیخورد و بسیاری از مدیران مرزهای دانش را درنوردیده و وقتی بلندگویی به دست میآورند خودشان میگویند و نظریهپردازی میکنند و خودشان هم ستایش میکنند، درخواست کنیم که برگردیم و برخی مفاهیم را دوباره بررسی کنیم. اما بهتر است برای پرهیز از اشتباهاتی که گاهی گران تمام میشود، چنین فرصتی به خودمان بدهیم.
یکی از اشتباهات پرشمار یکسان دانستن کارآفرین و کارفرماست. در نوشتههای بسیاری میبینیم آنگاه که از خدمات و ویژگیهای یک کارفرمای خوب شادمان میشوند، وی را کارآفرین مینامند که کمک میکند سلسله ستایش کردن تا دوردستها قابل گسترش شود. اما کارفرمایی که افرادی را برای پیشبرد برنامه کاری خود به کار میگیرد، کارآفرین نیست. حتی داشتن اخلاق نیک و برخوردهای مناسب بر پایه قانون و برگرفته از دید ژرف انسانی و اجتماعی هم وی را یک کار آفرین نمیکند. همه اینها از او کارفرمایی خوب و دوستداشتنی میسازد. فردی که کارش را بهدرستی انجام میدهد، ارزش پیوندهای انسانی را میشناسد، در انجام کارهایش از ارزشهای انسانی و اجتماعی پاسداری میکند و توسعه همگن کار و کارکنان را دنبال میکند. اینها ویژگیهایی است که کارآفرینان هم دارند، اما تنها با داشتن این ویژگیها و قرار گرفتن در جایگاه صاحبکار نمیتوان فردی را کارآفرین دانست.
کارآفرینان افرادی پرشور و تلاشگر هستند که زیرساختها و بستر کار و فعالیت را برای گروهی از افراد میسازند. این گروه از کارفرماها کسانی هستند که با باز کردن مسیر انجام یک کار از پا نمینشینند و پیوسته به دنبال راههای نو و خلاق برای گسترش دامنه و اثرگذاری کارها هستند، از این رو پیوندی استوار بین کارآفرینی و نوآوری برقرار است. بسیاری از نوآوران را که موفق میشوند نوآوریهای خود را تبدیل به پدیدهای کاربردی برای دیگران سازند، کارآفرین مینامند، چراکه بستر توسعه کسبوکار دیگران را بهبود میدهند.
در این میدان انگیزهها ارزیابی نمیشود، بلکه نتیجه کارها روشن میکند نشان کارآفرینی را بر سینه چه کسی میتوان زد. بنابراین هرکسی را که پایهگذار برنامهای نوآورانه در دنیای کسبوکار بوده نمیتوان کارآفرین نامید. این همان برداشت نادرستی است که برخی از بنیانگذاران طرحهای ناکام کسبوکارهای نوپا درباره خود دارند. آنها میپندارند داشتن انگیزه درست برای ایجاد یک کسبوکار نوآورانه برای قرار گرفتن در باشگاه کارآفرینان کافی است. در حالیکه قرار دادن ویژگی کارآفرینی درکنار سایر ویژگیهای افرادی که حتی توانستهاند کسبوکار نوآورانه خود را سر پا نگه دارند نیز چندان درست نیست.
یکی دانستن کارآفرینی با ایجاد شغل برای چند نفر یا مدیریت شرکت و کارخانهای که تعدادی افراد در آن کار میکنند، برداشتی نادرست از این پدیده است، درهمآمیختن این جایگاه با ویژگیهای یک مدیر خوب دارای ارزشهای انسانی هم تفاوتی در اصل موضوع ایجاد نمیکند. کارآفرین پدیدهای است که دگرگونیهای سودمندی را برای بستر کار و آنان که درگیر هستند پایهگذاری میکند و ایجاد شغل یکی از نتایج وجود کارآفرینان است و نه همه آن. انتظار داریم کارآفرینان کارفرمایان خوبی هم باشند، اما اداره کارکنان به شکلی درست و سودمند هم از ویژگیهایی است که یک کارفرما را نشان میدهد، نه کارآفرین.