کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
گرفتی تو جواز بودن «ازکی؟» / آنها که ما را شرمنده نمیکردند، اما لغو مجوز شدند
خدا رحمت کند منوچهر نوذری را؛ وسط میدان «مسابقه هفته» جولان میداد و سؤالهای سختسخت میپرسید، اما سختترین سؤالش این بود: «از کی بپرسم؟»
۱
یکی زمانی گفته بود: «لرزانک اگر قوت داشت، خودش را نگه میداشت.» حالا تا شما درگیر این هستید که متوجه بشوید «لرزانک» چه هست، خدمت شما عرض میکنم که موقع خرید بیمه برای خودرو یا خانه یا هر جای دیگرتان به این توجه کنید که این بندهخدایی که دارد بیمه میفروشد، اصولاً خودش خودش را بیمه کرده است؟ اصلاً معلوم هست که یک هفته بعد همهجایش پلمب یا لغو مجوز نشود؟ به هر حال صحبت یکی دو سالی زندگی است…
۲
خدا رحمت کند منوچهر نوذری را. وسط میدان «مسابقه هفته» جولان میداد و سؤالهای سختسخت میپرسید، اما سختترین سؤالش این بود: «از کی بپرسم؟» ما ایرانیها ذاتاً با حجب و حیاییم و یک رودربایستی خاصی با کسی که با او چشمدرچشم میشویم داریم. برای همین بود که وقتی نوذری میپرسید «از کی بپرسم؟» میشد دانههای عرق را از پشت شیشه تلویزیون چهارده اینچ سیاهسفید شهاب، روی پیشانی شرکتکننده مسابقه دید.
۳
میبینید که این مشکل «از کی» سابقه دیرینه دارد و از خیلی وقت پیش یقه ما ایرانیها را گرفته است. حتی آنوقتها وقتی میخواستیم برویم سر کوچه و یک دبه ماست بخریم (بله دوستان، یک موقعی وسعمان میرسید و ماست را دبهای میخریدیم.) بله داشتم میگفتم، وقتی برای خرید ماست میزدیم توی کوچه و نگاهمان به دو تا بقالی که آن موقعها هنوز بقالها سوپری نشده بودند و از بخت بد مغازهشان روبهروی هم بود و اتفاقاً از سر بیکاری مشتریهای احتمالی را هم رصد میکردند، میافتاد، رویمان نمیشد یکیشان را انتخاب کنیم و آن یکی را ناراحت کنیم. اینطور مواقع معمولاً بیخیال نفس امّاره میشدیم و اصلاً ماست نمیخریدیم.
۴
قدیمها یکی از چالشهای ما موقع بیمه خریدن همین بود و چشم توی چشم مسئول فروش بیمه نمیدانستیم کدام شرکت بیمه را انتخاب کنیم. تا اینکه گروهی پیدا شدند و مشکل را حل کردند. آنها بدون اینکه توی چشمهای ما نگاه کنند و ما را شرمنده کنند، آزادمان میگذاشتند تا خودمان بگوییم میخواهیم «از کی» بیمه بخریم.
۵
دقیقاً همانها لغو مجوز شدند!
۶
بله خب، درست است که این دوستان یک مشکل ما را حل کرده بودند، اما دلیل نمیشد که برای عزیزان دیگر مشکل ایجاد کنند. همانطور که قبلاً گفته بودیم همه باید بدانند که کت تن کیست، حالا میخواهد بلبل باشد، دیجیکالا باشد یا از کی. اصلاً هر کی! سیستم که هرکی هرکی نیست؛ حساب دارد، کتاب دارد.
حالا ما تازه اصلاً حرفی از بعضی دوستان که روی طاقچه نشستهاند نمیزنیم. آنها را «ناشران پرفروش» زدهاند. بله خب، وقتی که عزیزان موقع عکس گرفتن مشغول جیکجیکِ مستانشان هستند، یاد زمستان هم باشند که یکهو ممکن است تعدادی ناشر که هرچه را چاپ میکنند مشتری مثل برگ زر میبرد، از باغشان قهر کنند.
در ضمن خواهش میکنم زیر لب غر نزنید و نگویید «کدام مشتری؟» چه فرقی میکند؟ مهم این است که هرچه دارند فروش میکند. کجا و به چه کسی تفاوتی ندارد که.
۷
ندارد فرق اصلاً هر که هستی
برای کار و بارت، حال هرچی…
چه روی طاقچه، چه زیر قالی
گرفتی تو جواز بودن «از کی؟»