کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
در شرایط تحریمی که بسیاری از فناوریها، خصوصاً در حوزه تجهیزات پزشکی، محدودیتهای گستردهای ایجاد کرده، انگیزهای به وجود آورده تا نوآوران دستبهکار شوند و با شناسایی نیازها در رفع این محدودیتها تلاش کنند. دکتر داریوش زنگلگیاه، متولد 1341 در آبادان است.
بعد از دریافت دیپلم بین سالهای 1362 تا 1369 یعنی درست زمان جنگ، در رشته پزشکی عمومی دانشگاه چمران اهواز پذیرفته شد و سال 1384 تخصص بیهوشی را در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان گرفت. در دوران دانشجویی پژوهشهای جدیتری را از سر گرفت تا اینکه در سال 1398 با همکاری دو دوست دیگرش شرکت «راسپینا صنعت قشم» را تأسیس و با رویکرد سیستماتیک و دقیقتری این علاقه را دنبال کرد. او در این مسیر به محصولی دست یافت که متخصصان گوش و حلق و بینی و همچنین جراحی اعصاب به آن نیاز داشتند.
محصول تولیدی شما چه کاربردی دارد؟
محصولی که ما ساختهایم، در جراحیهای کمتهاجمی کاربرد دارد و لنزهای درونبین را که وارد حفرههایی مانند سینوسهای بینی، مغز یا شکم میشود، شستوشو میدهد. این دوربینها دائماً با خون، دبری یا… آلوده میشود و دیدِ جراح را مختل میکند. شستوشوی این لنز در حین عمل جراحی وقت و انرژی زیادی از جراح میگیرد و علاوه بر خستگی، مدتزمان بیهوشی را نیز افزایش میدهد.
این دستگاه شیت خاصی است که درون لنز قرار گرفته و این قابلیت را دارد که با تزریق سرم پزشکی، لنزها را درون همان حفره و در حین عمل شستوشو دهد؛ بنابراین مدتزمان عمل جراحی کاهش مییابد و به بیرونآوردن لنز نیازی نیست. از زمان تأسیس شرکت تاکنون 18 محصول نیمهصنعتی را آماده تولید کردهایم که اغلب اختراع هستند یا اینکه درصدد ارتقای محصولی برآمدهایم. ما تاکنون هشت اختراع را در شرکت «راسپینا صنعت قشم» به ثبت رساندهایم.
آیا محصول شما نمونه خارجی دارد؟
بله، ولی به گفته پزشکانی که با محصول ما کار کردهاند، با نمونه خارجی متفاوت است. ما تاکنون چهار نسخه از این محصول را ساختهایم که در ساخت آن از فناوریهای گوناگون و متخصصان حوزههای متعدد مانند سازندگان تجهیزات نظامی کمک گرفتهایم. سومین نسخه این محصول با وزن 120 گرم از نظر پزشکان سنگینتر از حد معمول بود، در نتیجه با تغییر جنس محصول از استیل به تیتانیوم وزن را به 27 گرم رساندیم و چون کار با تیتانیوم بسیار حساس و دشوار است، از کسانی که در ساخت تجهیزات نظامی تخصص داشتند، کمک گرفتیم. یکی دیگر از امتیازات محصول ما نسبت به نمونه خارجی استفاده از فناوریهای منحصربهفرد است.
مثلاً در نمونه خارجی، آب بهصورت مستقیم پاشیده میشود، ولی در این محصول داخل لوله شبیه خان تفنگ طراحی شده و آب مانند گلوله درون لوله میچرخد و با فشار و سرعت مضاعف به لنز برخورد میکند. حجم آب مصرفی تقریباً یک یا دو دهم سیسی است و رعایت نکتههای ظریف اینچنینی موجب شده این محصول امتیازاتی نسبت به نمونه خارجی داشته باشد.
سایر محصولات چه هستند؟
ما در سایر تجهیزات پزشکی فعالیتهای کاربردی و مفیدی انجام دادیم و در مرحله نخست، نیاز کشور را سنجیدیم. به پیشنهاد دوستی که در کانادا مشغول به کار بود، سعی کردیم تجهیزاتی را تولید کنیم که تحریم شده یا هزینه بسیار هنگفتی بابت آن باید پرداخت.
من حدود 30 سال است که فعالیتهای پژوهشی انجام میدهم، اوج این فعالیتها را در سمت مدیرعاملی، پس از راهاندازی شرکت «راسپینا صنعت قشم» در همین چهار سال اخیر انجام دادهام. تجربهای که تا این زمان به دست آوردهام، این است که بهعنوان مخترع نباید چشمانتظار حمایت دولت باشم. دولت این وظیفه را ندارد که در صفر تا صد پروسه تولید محصول حضور داشته باشد و این موضوع درباره همه دولتها ازجمله آمریکا، ژاپن و… در جهان صدق میکند. اگر آمار ثبت اختراع در کشور را بررسی کنید، میبینید بیش از 200 هزار اختراع ثبت شده که این اختراعات سرمایه این مملکت است. من معتقدم باید دولت موازی شکل بگیرد و منظورم از دولت موازی این است که افراد سرشناسی را که قلبشان برای انجام چنین فعالیتهایی میتپد، وارد گود کنیم و به آنها انگیزه بدهیم.
حضور این افراد فرایند رسیدن به محصول نهایی را آسانتر خواهد کرد و در نهایت دولت هم با مصوبههایی که اعمال میکند، به مخترعان کمک خواهد کرد. یک مثال روشن برای تبیین این سخن همان جنگ است که در دوران دانشجویی تجربه کردم؛ ما در جنگ پیروز شدیم، چون قلب همه ما، از جوان 14ساله گرفته تا افراد مسن برای دستیابی به پیروزی میتپید. مادامی که این اشتیاق وجود داشته باشد، رسیدن به نتیجه بسیار آسانتر خواهد بود. در همین شهر اصفهان افراد سرشناس و بزرگی زندگی میکنند که با آنها وارد گفتوگو شدهایم. برای مثال آقای دیانی، مالک کارخانه اسنوا را در این شهر داریم که قلبشان برای کارشان میتپد و بخش گستردهای از لوازم خانگی کشور را تأمین میکند و افراد دیگری از این دست که در این مجال فرصتی برای معرفی آنها نیست. وقتی با چنین اشخاصی وارد گفتوگو شدم، از این طرح استقبال کردند؛ چون این اشخاص در پی انجام کارهای بزرگ هستند.
به بیان دیگر افرادی که دست به نوآوری میزنند و خلاقیت دارند، بیش از هر چیزی به شبکهسازی و تقویت ارتباط نیازمندند و خارج از حیطه دولت باید این نیاز را برطرف کنند. معمولاً توقعداشتن از دولت و حاکمیت در بین فعالان عرصه نوآوری وجود دارد، ولی این رویکرد نادرست است، چون دولت به جای عملگرایی در جزئیات باید زیرساخت فراهم آورد یا اینکه در نهایت مسیر اداری را تسهیل کند و بیش از این هم انتظار نمیرود. شاید حدود 20 سال پیش بود که برای اولینبار به دوبی سفر کردم. چیزی که در آن سفر به ذهنم خطور کرد، این بود که دوبی یک شهر نیست، بلکه در حقیقت یک تفکر است و حالا به حقیقت آن پی بردهام.
زمان برای نالیدن و گلایهکردن بسیار است و اگر من قصد نالیدن داشتم، هیچوقت به کارهای تحقیقاتی ورود نمیکردم. تمام حمایت مادیای که در این 30 سال فعالیت از سوی دولت دریافت کردهایم، مبلغی معادل پنج میلیون تومان بوده است. بهشخصه معتقدم طرز تفکر ما باید عوض شود! در حال حاضر همه کشورهای خلیج فارس از دوبی الگوبرداری میکنند. عربستان، امارات، قطر، ترکیه و… از دوبی الگو میگیرند؛ چراکه دوبی در این سالها جریانسازی کرده است. هر کس در دنیا چیز جدیدی ساخته یا ایدهای داشته که به آن داده نمیشود، به دوبی میرود؛ برای مثال تاکسی هوایی، بزرگترین مجموعه پرورش میگو، بزرگترین مرکز تولید انرژی خورشیدی و… برای اولینبار در دوبی راهاندازی شدهاند و این ناشی از طرز تفکر حاکم در آنجاست.
طرز تفکر ما و دوستان ما باید تغییر کند. من با دوستانی که در عرصه نوآوری قدم برداشتهاند، مراوده دارم و تفکر غالب در بین دوستان همین است که دولت باید اقدام کند تا محصولی به ثمر بنشیند، ولی حقیقتاً این طرز فکر اشتباه است و باید تغییر کند.
مهمترین محصول شما همین لنزشوی است؟
بله، لنزشوی مهمترین محصولی است که زمان زیادی را صرف تولید و ارتقای آن کردیم. محصول مهم دیگری را هم در کنار لنزشوی در دست تولید داریم که جان بیماران را تا حد زیادی نجات میدهد و در کشور نیاز مبرمی به این دستگاه وجود دارد.
این دستگاه کُلدکپ یا کُلدبادی است که بهعنوان خنککننده سر و بدن در افراد بالغ و نوزادان استفاده میشود. اگر شخصی آسیب مغزی دیده باشد، باید متابولیسم مغز را به کمک این دستگاه پایین بیاوریم تا از آسیبهای بعدی مغز جلوگیری به عمل آید. قبلاً در دنیا چنین کاری انجام شده، ولی سیستمی که ما طراحی کردهایم، با فناوری متفاوت و قیمت بسیار بهصرفهتر تولید میشود. هدف ما این است که تمام بیمارستانهایی که در آن سزارین صورت میگیرد، به این دستگاه مجهز شوند تا دیگر نوزادی به آسیب مغزی دچار نشود یا اگر شد، عوارض آن به حداقل برسد یا کسی که ضربه مغزی شده، متابولیسم مغزش را با این دستگاه پایین بیاوریم تا آسیب مغزی به کمترین حد خود برسد.
ما طرحهای زیادی حتی در مقیاس ملی داریم که در فرصت بهتری با شما در میان میگذارم، ولی باز هم تأکید میکنم هدف من از انجام این مصاحبه این است که افراد شاخص را به کار دعوت کنم. ما تیلیاردرهایی داریم که میتوانند خیریه تحقیقاتی تأسیس کنند. اگر چنین افرادی پای کار باشند، ما هم با آنها دست همکاری میدهیم و این کار پیش خواهد رفت و کشور را تکان خواهد داد.
نقش فعالیتهای صنفی را چطور ارزیابی میکنید، آیا دولت موازیای که پیشتر اشاره کردید، در قالب نهادهای صنفی مانند اتاقهای بازرگانی و… پاسخگوی طرز فکر شما هست؟
این زیرساختها به خودی خود خوب است، ولی راه را باید عوض کنیم. مثلاً ما با شرکت اسنوا و چند شرکت دیگر وارد گفتوگو شدهایم. بدیهی است که ما تا حد زیادی شناختهشده نیستیم، ولی بیتردید شرکت اسنوا در اتاق بازرگانی معرفه است و وقتی این محصول از سوی شرکت شناختهشدهای معرفی شود، راه رسیدن به مقصد آسانتر خواهد شد. محصولات ما و تجهیزاتی که طراحی کردهایم، علاوه بر تأمین نیازهای داخلی، قابلیت صادرات دارد و ما در صورت همکاری میتوانیم آن را به تمام کشورهای دنیا صادر کنیم.
باور نداشتن به اینکه «ما از پس نیازهای کشور برمیآییم»، موضوعی است که شما نقطه مقابل آن ایستادهاید و مخالف آن هستید. با وجود تحریمها، دستگاهی ساختهاید که در فرایند بهبود و درمان بیمار بسیار مؤثر است. لازمه رسیدن به این باور که «ما در هر شرایطی میتوانیم کار کنیم!» چیست؟
طرز تفکر من این است که «نمیتوانم» یک گزاره غیرمنطقی است. برای من «نمیشود» یا «نمیتوانم» معنای خارجی ندارد! ما در دنیایی زندگی میکنیم که همه امکانات مهیاست. به قول بیل گیتس «تمام علوم بشری از زمانی که انسان به دنیا آمده تاکنون، فقط به اندازه یک کلید اینتر کامپیوتر با شما فاصله دارد». دسترسی به فناوریهای دنیا بسیار آسان است. بهشخصه معتقدم برداشتن گام اول بسیار مهم است، چون بعد از برداشتن آن گام، مجبوریم گامهای دیگر را هم برداریم تا به مقصد برسیم و ایستادن در میانه راه معنا و مفهومی ندارد و به هر روی، راهحلی پیدا خواهد شد.
چه چشماندازی را پیش روی فعالیتهای نوآورانه در کشور میبینید؟
ما در این کشور پتانسیلهایی داریم که در هیچ جای دنیا نظیر ندارد؛ یکی اینکه تعداد تحصیلکردههای کشور ما بسیار زیاد است، حتی آمریکا این تعداد تحصیلکرده را ندارد و دیگری اینکه توسعه و تحقیقات در کشور ما ارزان است. مشکل اصلی در تمام دنیا در شرکتهای بزرگ و معتبر همین بخش توسعه و تحقیقات است که هزینه گزافی صرف آن میشود؛ عکس این قضیه در ایران صدق میکند. من این حرف را از سر تجربه میزنم و از صحت گفته خود اطمینان دارم. بسیاری از طرحهایی که داشتهام با بودجه شخصی انجام شده و این روش را در پیش گرفتم که با هزینه بسیار کم، دست به توسعه و تحقیق زدهام.
نکته بعدی اینکه ما انرژی ارزانقیمت داریم. اگر بتوانیم محصولی را از حالت تحقیق و توسعه به حالت نیمهصنعتی و پس از آن به صنعتی تبدیل کنیم، مسیر تولید و در نهایت قیمت محصول نهایی در بعضی موارد بسیار ارزانتر از کشوری نظیر چین خواهد بود و حتی این امکان وجود دارد که در دنیا حرفی برای گفتن داشته باشیم و نقش پررنگی ایفا کنیم.
این ویژگیها ارزش افزوده بسیار زیادی بهدنبال دارد. ما در حال حاضر محصولی را تولید میکنیم که هزینه تولید آن حدود یک میلیون تومان است، در صورتی که قیمت فروش آن به 40 میلیون تومان میرسد.
من حاضرم محصولات یا اختراعاتم را در اختیار کسانی بگذارم که قدم جلو بگذارند و محصول را به ثمر برسانند، چون عمر انسان محدود است و زمان زیادی ندارم. یکی از آرزوهای من این است که بزرگترین شرکت تحقیق و توسعه منطقه را راهاندازی کنم و افراد مستعد در این شرکت به جایی برسند که خودشان بهصورت مستقل کارآفرینی کنند و یک سیستم هرمی تولید، توسعه و تحقیق در کشور ایجاد شود.