نوشتهها و سرودههای بزرگان دانش و ادبیات پر از پندهایی است که گاهی خطاب به فرزندان بیان شده، اما آنچنان با روح و زندگی مردم سازگار بوده که درسهایی بزرگ برای همگان دارد. خمسه نظامی در بخشی از اشعار لیلی و مجنون پندهایی گرانقدر به فرزندش محمد را جا داده است. نکته کانونی این شعر انجام درست کارها و پرهیز از لاف و گزاف در کارهاست:
ای چارده ساله قُرّهالعین
بالغ نظر علوم کونین
آن روز که هفت ساله بودی
چون گل به چمن حواله بودی،
و اکنون که به چارده رسیدی
چون سرو بر اوج سر کشیدی
غافل منشین نه وقت بازیست
وقت هنر است و سرفرازیست
دانش طلب و بزرگی آموز
تا بِه نگرند روزت از روز
چون شیر به خود سپهشکن باش
فرزند خصال خویشتن باش
و آن شغل طلب ز روی حالت
کز کرده نباشدت خجالت
گر دل دهی ای پسر بدین پند
از پند پدر شوی برومند
میکوش به هر ورق که خوانی
کان دانش را تمام دانی
پالانگریای به غایت خَود
بهتر ز کلاهدوزی بد
گفتن ز من، از تو کار بستن
بیکار نمیتوان نشستن
با اینکه سخن به لطف آب است
کم گفتن هر سخن صواب است
کم گوی و گزیده گوی چون دُرّ
تا ز اندک تو جهان شود پر
لاف از سخن چو درّ توان زد
آن خشت بود که پر توان زد
تا هست درست، گنج و کانهاست
چون خرد شود دوای جانهاست
یک دسته گل دماغپرور
از خرمن صد گیاه بهتر
گوشهای از پندهای نظامی در پنج گنج