مشتریان معمولاً ارتباط بهتر و عمیق‌تری با برندی که تصویری انسانی دارد، برقرار می‌کنند، چراکه انسان‌ها دوست دارند ارتباطات واقعی را تجربه کنند. به همین دلیل اینکه بدانند در دفتر یک سازمان چه آدم‌هایی کار می‌کنند، این آدم‌ها جوان‌اند یا مسن و… باعث می‌شود گمان کنند که در حال ایجاد یک ارتباط واقعی هستند. آدم‌ها برای ارتباط‌های حقیقی خود ارزش بیشتری قائل هستند و برای حفظ آن بیشتر تلاش می‌کنند.
استفاده از سفیر برند که می‌تواند به‌نوعی تداعی‌گر تصویر انسانی یک برند باشد، کمک می‌کند تا مشتریان با خودشان بگویند اگر این برند انسان بود، چنین آدمی بود و من چنین آدمی را دوست دارم. جدا از اینکه سفیر برند چقدر باید شبیه به برند باشد و دوست‌دارانش تا چه اندازه می‌توانند مشتری بالقوه برند باشند، باید به هنگام انتخاب یک سفیر و استفاده از تصاویر او در تبلیغات به یک نکته مهم دیگر هم توجه کرد؛ نکته‌ای که بسیاری از کسبوکارها از آن غافل می‌شوند.
در کنار همه خوبی‌های برقراری ارتباط حقیقی میان مشتری و برند به‌واسطه انسانی‌کردن تصویر برند از طریق سفیر، باید در نظر داشت که آدم‌ها در ارتباط‌های واقعی توقع بیشتری از طرف مقابل خود دارند. آدم‌ها می‌توانند امروز از برند شما دلگیر شوند و فردا به آن سر بزنند، اما اگر توقعی که از تصویر انسانی خود با استفاده از یک سفیر برند می‌سازید، تصویری به‌شدت بالاتر از تصویر واقعی برندتان باشد، مشتریان‌تان از شما توقعی خواهند داشت که ممکن است قادر به برآورده‌کردن آن نباشید.
به‌علاوه اگر شرایط به‌گونه‌ای باشد که بسیاری از برندها سکوت را ترجیح دهند، حضور تبلیغات برند شما در سطح شهر با تصویری غیرانسانی احتمالاً بازخوردهای کمتری را به دنبال داشته باشد تا زمانی که تصویری انسانی را به نمایش می‌گذارید. آن هم انسانی که تمام صورتش را برای لبخند‌زدن و خوشحال‌بودن آماده کرده است.
