کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
یکی از ابزارهای تأمین مالی، کرادفاندینگ یا تأمین مالی جمعی است. در این روش با مشارکت تعداد زیادی سرمایهگذار، تمام یا بخشی از سرمایه مورد نیاز یک طرح، پروژه یا یک فعالیت مشخص جمعآوری میشود و در اختیار شخص متقاضی قرار میگیرد.
این ابزار از جمله راهکارهایی است که انتظار میرود بتواند برای شرکتهای اکوسیستم نوآوری در زمینه تأمین سرمایه که یکی از چالشهای اصلی آن است، نقش مؤثری داشته باشد. اما این حوزه نیز با توجه به شرایط اقتصادی کشور با چالشهایی همراه است.
مهرداد یزدانی، همبنیانگذار پلتفرم کرادفاندینگ آیفاند درباره عوامل مؤثر در بروز چالش سرمایهگذاری برای شرکتهای استارتاپی با تأکید بر جدیبودن این چالش میگوید: «شرکتی برای دریافت سرمایه به ما مراجعه میکند و این توان را دارد که ۳۲ الی ۳۷ درصد سود بسازد؛ وقتی سراغ سرمایهگذار میرویم و نرخ طرح را میگوییم، حتی اگر سرمایهگذار باانصافی باشد، میگوید برای من توجیه اقتصادی ندارد که با سود کمتر از ۴۰ الی ۴۵ درصد سرمایهگذاری کنم. در واقعیت نرخهای سود بیشتر از این مقدار هم برای سرمایهگذاری مطرح میشود.»
به گفته او دلیل اصلی بالا رفتن نرخ سود این است که ابهام در فضای اقتصادی کشور زیاد شده است. او در اینباره ادامه میدهد: «در شرایط فعلی افراد در عمل از فردا هیچ اطلاعی ندارند و هیچ تحلیلی از آینده و اتفاقهایی که قرار است بیفتد، وجود ندارد. این مسئله باعث گرانی پول شده و نرخ سود را برای کسانی که سرمایه دارند، بالا میبرد. سرمایهگذار میگوید در حالی که تورم کشور نزدیک ۴۵ الی ۵۰ درصد است، من چطور سرمایهام را با سود ۳۵ درصد در اختیار کسی قرار دهم. در واقع با این کار سرمایه خودم را کوچک میکنم و این معامله برای سرمایهگذار زیانبخش است.»
شرکتها توان پرداخت سودهای بالا را ندارند
از سویی شرکتها توان پرداخت سود بیشتری که سرمایهگذاران را راضی کند، ندارند. یزدانی با بیان این مسئله ادامه میدهد: «در حال حاضر شاید یک نیروی کار زندگیاش با ۲۵ الی ۳۰ میلیون تومان اداره شود، اما حقوقی که یک شرکت توان پرداخت آن را دارد، ۱۵ الی ۲۰ میلیون تومان است. در چنین شرایطی شرکت در حال پرداخت حقوق با بیشترین توان مالی خود است و از طرف دیگر نیروی کار در حال کار کردن با حداقل حقوق ممکن است؛ در نتیجه در این رابطه شرکت و نیروی کار هیچکدام راضی نیستند و نیروی کار بهدنبال شرکتی است که بتواند حقوق بیشتری دریافت کند و از طرفی شرکت هم بهدنبال نیروی کار ارزانتری میگردد. ماجرای تأمین مالی هم به همین شکل است و سرمایهگذار همیشه دنبال جایی است که آورده مالی بیشتری برایش داشته باشد و شرکتها هم بهدنبال سرمایهای هستند که سود کمتری بابت آن پرداخت کنند.
سیاست انقباضی بانکها
در حال حاضر بانکها سیاستی انقباضی در پیش گرفتهاند و علاوه بر اینکه وامی نمیدهد، در حال پسگرفتن وامهایی هستند که پیش از این به شرکتها دادهاند تا نقدینگی را از دست آنها خارج کنند. یزدانی ضمن بیان این مسئله میافزاید: «این مسئله باعث میشود شرکتها در تأمین سرمایه در گردش خود با مشکل جدی مواجه شوند و به سمت استفاده از ابزاری مانند تأمین مالی جمعی بیایند. وقتی تقاضا در این سمت افزایش مییابد، باعث میشود که نرخ سرمایهها بالا رود.»
به گفته او، این سیاست انقباضی میبایست روی تورم تأثیر بگذارد و باعث کاهش آن شود، اما در عمل چنین اتفاقی نیفتاده، چراکه مشکل جای دیگری است. در واقع نقدینگی دست شرکتها نیست و بیشتر دست مردم عادی است. اگر شرکت پول داشته باشد آن را به بازار طلا و دلار نمیبرد و با آن کار خود را پیش میبرد و با گردش مالی آن سود کسب میکند. از آن سو شاهد هستیم که برخی نهادها همچنان اقدام به پرداخت وامهای خرد میکنند که باعث ایجاد تورم میشود.
دولت برای حل مشکل برنامهای ندارد
مهرداد یزدانی با تأکید بر این نکته که راهکار حل چالش کمبود سرمایه برای اکوسیستم نوآوری اساسی و کلیدی است، میگوید: «دولت برای حل این مشکل هیچ برنامهای ندارد. وظیفه دولت تنظیم نرخ مرغ و تخممرغ نیست. وظیفه دولت راهبری و ایجاد آرامش است. دولت باید یک آینده روشن از کشور پیش روی عموم بگذارد تا افراد راغب باشند در کشور سرمایهگذاری کنند و کسبوکارها را توسعه دهند. کسبوکارهای ما به سمت کوچکشدن رفتهاند و هرازچندگاهی خبر نابودی یک کسبوکار را میشنویم.»
او ادامه میدهد: «اگر یک آینده روشن برای کشور پیش روی عموم قرار گیرد و تأمین مالی جمعی، نرخهای منطقیتری داشته باشد و افراد جامعه تمایل پیدا کنند که پول را از این طریق در اختیار شرکتهای بخش خصوصی قرار دهند، ما شاهد یک تحول بزرگ در این حوزه خواهیم بود و عددهای بزرگی را میتوانیم وارد صنعت تولید و خدمات کشور کنیم، اما در حال حاضر این ابهام همه را آزار میدهد.»
تأثیر شرایط اکوسیستم بر زندگی شخصی مدیران
به گفته یزدانی کسبوکارها و مدیران آنها امید و انگیزه میخواهند. در حال حاضر فشار و مشکلاتی که مدیران کسبوکارها با آن مواجه هستند، زندگی شخصی آنها را هم تحت تأثیر قرار داده است. تقریباً همه خانوادههایی که در آنها سرپرست خانواده، مدیر یک کسبوکار است، تحت تأثیر این فشارها قرار میگیرند.
رقابت بخش خصوصی با دولتی در زمینه منابع انسانی
همبنیانگذار پلتفرم آیفاند با اشاره به چالش منابع انسانی که به یک مسئله جدی در اکوسیستم نوآوری تبدیل شده، عنوان میکند: «تأمین مالی حقوق نیروهای کار برای شرکتها دشوار است و این در حالی است که نیروی کار از دریافتی خود رضایت ندارد و نمیتواند با آن امور زندگیاش را بگذراند. شرکتهای ما در بحث منابع انسانی با ادارههای دولتی هم در حال رقابت هستند. بخش دولتی میآید یک نیروی کار باسواد را که در دانشگاه خوبی تحصیل کرده، استخدام و آن را تنبل میکند. بخش خصوصی نمیتواند بعد از سالها تحت فشار بودن و ضعیفشدن در این زمینه با بخش دولتی رقابت کند. گذشته از موضوع مهاجرت که آسیبی جدی به بخش منابع انسانی شرکتها وارد کرده، از سوی دیگر اگر به ورودی دانشگاهها نگاه کنید، میبینید در این شرایط افراد دیگر چندان رغبتی برای رفتن به دانشگاه ندارند.»