کارنگ، رسانه اقتصاد نوآوری ایران
رسانه اقتصاد نوآوری ایران

اگر سعدی شیرازی تبلیغ‌نویس می‌شد! / نگاهی به تبلیغات بانک تجارت در سال نو

راه‌های مختلفی برای رسیدن به متن یک بیلبورد تبلیغاتی وجود دارد؛ از بررسی محصول تا تحقیق و پژوهش روی نیازهای مخاطب و… . معمولاً ۸۰ درصد راه نوشتن یک متن بیلبورد یا اسم یا شعار صرف همین بررسی‌های عمیق می‌شود و تنها ۲۰ درصد وقت نویسندگان صرف سر‌و‌کله زدن با کلمات و رسیدن به متن نهایی. در آن ۲۰ درصد زمان باقی‌مانده هم نویسندگان خلاق معمولاً کار را با جست‌وجو در پیام‌هایی که کسب‌و‌کارهای مشابه گفته‌اند یا جست‌وجو درباره کلماتی که دوست دارند در تبلیغ‌شان بیاید، شروع می‌کنند.

نویسندگان در این جست‌وجوها به نتایجی می‌رسند و این نتایج را در ناخودآگاه خود نگه می‌دارند، در قالب یک توفان فکری هرچه به ذهن‌شان برسد می‌نویسند و زمانی به طور آگاهانه از محتوا فاصله می‌گیرند. بعد متن مورد نظر که جایی در پسِ ذهن ساخته شده، در بزنگاهی نزدیک به زمان تحویل کار، معجزه‌وار بر آنها نازل می‌شود.

اما نویسندگان خلاقی که مسئولیت نوشتن متن بیلبوردهای بانک تجارت در سال نو را بر عهده داشتند، این قاعده را بر هم زده‌اند. آنها از همان ابتدا به جست‌وجوی کلمه تجارت پرداخته‌اند و از میان نظم‌ها و نثرهای پارسی چندتایی را گلچین کرده‌اند:

«پایدار نماند؛ مال بی‌تجارت» از سعدی
«از تجارت سود بسیار آمدت» عطار نیشابوری
«زین تجارت نیستت یک حبه خسران غم مخور» عماد‌الدین نسیمی
و «طریق تجارت در دست گیر تا مگر از آن نفعی یابی» قابوس‌‌بن وشمگیر

شاید هم این ایده درست در جلسات ایده‌یابی اولیه تبلیغات بانک تجارت مطرح و تأیید شده باشد که در آن صورت هم به نظر یک ایده خلاقانه به حساب می‌آید. من اولین بار این تبلیغات را در میدان فردوسی دیدم. هر چهار بیلبورد در کنار هم بالای ایستگاه بی‌آرتی ضلع شرقی این میدان قدیمی تهران نصب شده بودند.

بوی بهار می‌آمد و هوا هنوز عطر خاک باران‌خورده داشت. جای شعر در آن هوا خالی بود و تجارت آن‌ جای خالی را برای من و دوست همراهم پر کرد. پس همراه با دوستم در مقابل این چهار بیلبورد مکث کردیم و شروع کردیم با صدای بلند خواندیم‌شان. بعد هم درباره اینکه کدام یک را بیشتر دوست داریم، حرف زدیم.

من گفتم سعدی واقعاً انگار یک متن تبلیغاتی برای تجارت نوشته است. همه‌چیز درست و به‌قاعده است. دوستم گفت اگرچه توصیه قابوس‌بن وشمگیر را دوست دارم، اما نمی‌توانم کتمان کنم که جناب سعدی اگر در قرن پانزدهم زندگی می‌کرد، حتماً می‌توانست تبلیغ‌نویس معرکه‌ای شود. خلاصه ما نزدیک به ۱۰ دقیقه روبه‌روی بیلبوردهای بانک تجارت ایستاده بودیم و درباره آنها حرف می‌زدیم.

بعد از این ماجرا هم در چند جمع دوستانه حرف که به بیلبوردهای تجارت می‌رسید، دست‌کم پنج تا ۱۰ دقیقه ادامه پیدا می‌کرد. البته بسیاری می‌گفتند چقدر دم دستی است که کسب‌و‌کاری برود و اسمش را گوگل کند و همان را روی بیلبورد بزند. اما اعتراف می‌کردند که از متن‌ها لذت برده‌اند؛ به‌خصوص از متن تبلیغاتی جناب سعدی.

در همین جمع‌ها بود که یاد بخشی از فیلم Mad Men افتادم. در یکی از قسمت‌های این سریال کارمندان یک آژانس تبلیغاتی دور هم نشسته‌اند و نزدیک به ۲۰ دقیقه درباره بد بودن تبلیغ فولکس واگن صحبت می‌کنند. در نهایت نقش اصلی فیلم می‌گوید همین تبلیغ بد در یک روز شلوغ کاری ما را ۲۰ دقیقه مشغول خودش کرده است.

مردم درباره بهترین تبلیغ ما چند دقیقه حرف می‌زنند؟ نظرها درباره خوبی یا بدی تبلیغات بانک تجارت متفاوت است، اما نباید از حق گذشت که همین متن‌های تبلیغاتی گوگلی، کاری کرده که آدم‌ها بعد از مدت‌ها از تجارت بگویند، چندین و چند دقیقه هم بگویند. البته جناب سعدی هم در این موفقیت بی‌تأثیر نیست و باید گفت جای ایشان در بین نویسندگان تبلیغات امروزی بسیار خالی است.

لینک کوتاه: https://karangweekly.ir/sbpz
1 نظر
  1. پرویز زاهد می گوید

    واقعا یک نفر در این سیستم که این شعار را طراحی کرده و در نهایت اکران شده است از خودش نپرسیده است که این شعار ها علیه بانک هست؟
    اگر شما می خواستید بفرمائید که اگر سرمایه ای دارید باید با آن تجارت کنید، خیلی خوب بود ولی دارید تبلیغ می کنید که پولتان را در بانک تجارت بگذارید!!!
    یعنی به این فکر نشده که اگر کسی بخواهد به این شعار عمل کنید باید برود سمت واردات نه سپرده در بانک؟
    آیا طریق تجارت در نظر بانک تجارت سپردن سرمایه به ان است؟
    خلاقیت هم مثل هر چیزی که نیاز بازار باشد به زیور دلار آراسته می شود وانگاه هر چه برون تراود و خوش آهنگ باشد در صدر نشیند و پایا کنند برایش.
    کسی خبر داره مدیر خلاقیت این کمپین کی بوده؟

نظر شما درباره موضوع

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.