درباره یک انگاره: پشت به مردم همدست با محدودیت!

چرا روایت استارتاپ‌ها از بی‌گناهی‌شان در مسئله فیلترینگ افکار عمومی را قانع نمی‌کند؟

زمان مطالعه: 2 دقیقه

۱۰، ۱۵ سال پیش که حرکت استارتاپ‌ها در ایران شروع شد، یک تأکید بیجا و اشتباه بر یک اصل وجود داشت که هنوز هم این زیست‌بوم دارد از آن ضربه می‌خورد. بد هم می‌خورد! حرف این بود که یک نسل جدید کسب‌وکاری آمده که از روی دست دنیا از جمله اکوسیستم‌های مترقی‌ای چون سیلیکون‌ولی یاد گرفته که چطور باید کسب‌وکار بنا کرد؛ آن ‌هم در دنیای آنلاین. نسلی که خودش را بی‌نیاز از یادگیری از فضای کسب‌وکار و تاریخ اقتصاد کشور می‌دانست و بدتر اینکه داشته‌های جامعه در این حوزه را هم زیر سؤال می‌برد و عقب‌مانده و واپس‌گرا می‌دانست.

این زیست‌بوم از همان ابتدا آن‌قدر ذوب در مفاهیم و اصطلاحات وارداتی دنیای کسب‌وکار شده بود که هرچه «خود داشت» را تعمداً نادیده می‌گرفت و نیازی نمی‌دید که مختصات جامعه‌ای را که در آن کسب‌وکار بنا می‌کرد، بشناسد. امروز هم دقیقاً استارتاپ‌ها دارند از همین نقطه ضربه می‌خورند.

بروید ببینید اتهامات استارتاپ‌ها در همدستی با حاکمیت با چه فکت‌هایی همراه است و مهم‌تر اینکه ببینید پاسخ استارتاپ‌ها به این اتهامات چقدر بد و خام‌دستانه است. واقعیت این است که کسب‌وکارهای آنلاین کشور و بنیان‌گذاران و مدیران آنها فهم درستی از جامعه ایرانی ندارند.

آن‌قدر از آن‌ طرف بام افتاده‌اند که یادشان رفته کسب‌وکار در ایران هر چقدر هم آنلاین باشد و نوآورانه و کپی نمونه‌های خارجی، باید بداند با کدام مخاطب و با چه فرهنگ و چه مطالبات و چه گرفتاری‌های سیاسی-اجتماعی روبه‌روست. این روزها فرصت خوبی است که اهالی استارتاپی ایران، راه آمده تا اینجا را بازنگری کنند و این ‌بار نه با عینک یوزر و فروش و طراحی محصول، بلکه به‌عنوان کسب‌وکارهایی که درگیر زندگی ایرانیان هستند و همانند آنها متأثر از هر تحول و تغییری در جامعه، برای ادامه راه درست بیندیشند و مناسبات و مراودات خود با مردم را بازنگری کنند.

نمی‌توان بر صندلی بنیان‌گذار یا سرمایه‌گذار یا منتور نشست و فقط به‌دنبال این بود که چطور می‌توان به این مردم کالا و خدمات بیشتری فروخت و آنها را کاربرانی دید که مدام باید دست‌به‌جیب شوند. چنین نگاهی است که باعث شده تا کسب‌وکارهای آنلاین کشور در روزهای سخت شایعه‌پراکنی و اتهام‌زنی در خصوص همراهی با فیلترینگ حتی از سوی کارمندان و نیروی انسانی این زیست‌بوم هم کمترین حمایت را به خود ببینند.

باید جامعه را شناخت، به اولویت‌ها و هنجارهای آن احترام گذاشت و فکر نکرد چون اوبر و گوگل و اپل از بیخ و بن تغییراتی را در دنیای آمریکایی‌ها رقم زده‌اند، ما هم اینجا می‌توانیم هر آنچه را که در مسیر درآمدزایی کسب‌وکارمان باشد، به کناری بگذاریم و جامعه را یک توده مصرف‌کننده منفعل ببینیم. راهکار هم این است که این کسب‌وکارها همان‌قدر که بر مارکتینگ و برندینگ تمرکز می‌کنند، برای شناخت بهتر جامعه/مردم هم جایی در فرایندهای کسب‌وکاری‌شان باز کنند.

لینک کوتاه: https://karangweekly.ir/d2e9
نظر شما درباره موضوع

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.