کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
یکی از موضوعات تکرارشونده در ۱۰ سال حضورم در اکوسیستم استارتاپی کشور مربوط به راهاندازی رسانه برای کسبوکارها بوده است. پرسش یا درخواست دوستان استارتاپی و گاهی آشنا با رسانه یا آنها که بهتازگی با جذابیتهای رسانه و کار رسانهای آشنا شدهاند، تقریباً به یک موتیف قدیمی تبدیل شده که بر سر آن با صاحبان کسبوکار بحثهای داغی داشتهام. پرسش هم این است: «بهتر است خودشان رسانهای برای کسبوکارشان راه بیندازند یا اینکه به سراغ رسانههای تخصصی و عمومی موجود بروند؟»
به عبارتی برای کسبوکارهای ایرانی، بهخصوص وقتی بزرگ میشوند، یک وسوسه خطرناک این است که برای توسعه ادبیات تخصصی حوزه و بازار فعالیتشان، مفهومسازی روی اولویتها و گفتمان تخصصیشان و البته تأکید بر دستاوردها و نوآوریها و کلاً اهمیت کسبوکارشان بروند و یک رسانه راه بیندازند و خود را محتاج رسانهها نکنند و دردسر سروکلهزدن با آنها را یک بار برای همیشه از خود دور کنند.
از بانکهای مختلف گرفته تا استارتاپها هم دیدهایم که تلاشهای ناموفقی در این خصوص کردهاند. هنوز هم وقتی درباره اهمیت رسانه برای کسبوکارها در بسیاری از استارتاپها میگوییم، از وبلاگهای خبری کسبوکارشان مثال میآورند که با استخدام دو، سه خبرنگار، آنها را در ذهن خود رسانههایی کارا و تأثیرگذار میپندارند.
اما واقعیت این است که فرمول راهاندازی رسانه؛ هرچقدر هم مستقل توسط خود کسبوکارها، سالهاست که شکست خورده است. فرمول دولتی-حکومتیاش نیز چنین شکستی را تجربه کرده است. در سالهای گذشته سردبیر حداقل سه هفتهنامه بودهام که یک نهاد عمومی (بخوانید دولتی) مالک و سرمایهگذار آنها بودهاند.
همه آنها با وجود داشتن تحریریههای حرفهای و کاربلد و تأثیرگذاریهای مقطعی، در نهایت نتوانستند به رسانههایی ماندگار تبدیل شوند. فرمول رسانهای از آنِ خود، گویا هیچجا برای کسبوکارها و سازمانها جواب نمیدهد. حالا که در همین شماره کارنگ گزارشی از همکارانم دیدم که چطور سایت فیوچر که رسانه ویسی معروف اندریسن هوروویتز است، شکست خورده، بار دیگر با خودم به نمونههایی در اکوسیستم استارتاپی فکر کردم که هنوز زور میزنند به جای بزرگکردن و تقویت رسانههای مستقل برای خود رسانهسازی کنند.
لازم است یادآوری کنم درباره ویسیای حرف میزنیم که یک پورتفولیوی ۶۰۰ میلیارد دلاری دارد و مشکلی با پول خرجکردن و استخدام خبرهترین خبرنگاران سیانان و نیویورکتایمز و اینسایدر و وایرد هم نداشته است! (بله کنایهام را درست متوجه شدید؛ فیوچر از همه این رسانهها خبرنگار جذب کرده و تحریریه پروپیمانی را شکل داده بود). بحث بر سر یک فرمول و وسوسه ناکام است که فقط بودجههای بزرگ را میبلعد و مدتی برای تعدادی کارمند-خبرنگار اشتغالزایی میکند.