کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
یادداشتی از رضا قربانی/ این روزها دو گروه کمتعداد هستند که پاسخ همه پرسشها را میدانند. هر کدام هم رسانههای خودشان را دارند و بهشدت مشغول روایتسازی از وضع موجود هستند؛ به گونهای که هیچ روایت دیگری از واقعیت امروز جامعه ایران را قبول ندارند و هر کسی را که روایتی متفاوت با آنها داشته باشد، با برچسبها و رفتارهای خشن سایبری مورد آزار و اذیت قرار میدهند. دو گروهی که میداندار این روزها شدهاند، همهچیز را خلاصهشده در انتخابهای سیاسی میبینند و جایی برای اقتصاد، فرهنگ، فناوری، نوآوری، تنوع، گروههای اجتماعی و صنفی نمیبینند. این دو گروه به هر دلیلی انتخابهایشان را کردهاند.
تا اینجا احتمالاً مشکل خاصی نباشد. مشکل آنجایی پررنگ میشود که هر دو گروه جمعیت کثیر مردم و بهطور خاص متخصصان و حرفهایها را مجبور میکنند انتخاب کنند. این دو گروه جایی برای تنوع نمیبینند و تصور میکنند یا باید رومی روم بود یا زنگی زنگ! با استدلالهای آبکی و جوسازی پیوسته نیز تلاش میکنند یارگیری کنند. در این میان هم اکثریت ماندهاند که چه کنند؟ روی صحبت من با متخصصان و چهرههایی است که در این سالها بار اصلی اقتصاد نوآوری ایران روی دوش آنها بوده است.
بسیاری از مردم موافق وضع موجود نیستند و نقد دارند، ولی میترسند چیزی بگویند که هر کسی برداشت اشتباه خودش از این نقد را داشته باشد. به همین دلیل ساده بیشتر متخصصان امروز روزه سکوت گرفتهاند و با نام خودشان جایی حرفی نمیزنند که مبادا برایشان گران تمام شود. در حالی که عیار انسانهای متخصص در روزهای بحران شناخته میشود و در روزهای بحران قرار نیست انتخاب کنیم که لزوماً در یکی از دو سمت دعوا باشیم. این روزها بیشترین فشار روی قشر متخصص است؛ بهطور خاص آنهایی که در سالهای گذشته چرخهای اقتصاد نوآوری کشور را سر پا نگه داشتهاند.
به همین دلیل ساده دو گروه بهصورت پیوسته به مهمترین نامها و نشانهای اقتصاد نوآوری ایران حمله میکنند. یکی فلان کسبوکار بزرگ را محکوم میکند که با حکومت همکاری میکند و دیگری همان را محکوم میکند که روبهروی حکومت ایستاده است. از آن سو فشارها چنان زیاد است که آنهایی که کارشان چرخاندن چرخهای اقتصاد و نوآوری است، نمیدانند به کدام گروه باید پاسخ دهند. هر حرفی هم که بزنند، دو گروه میریزند سرشان و شروع میکنند به شرحهشرحهکردن هر آن چیزی که در این سالها بهسختی ساختهاند.
مثال کم نداریم؛ از ابرآروان بگیر تا ویرگول. هر روز هم مطالب ظاهراً جدیدی منتشر میشود که مثلاً قرار است افشاگری کنند، ولی در واقعیت تکرار مکررات و بدیهیات کار و کسب در جامعه ایران هستند که در هیچ محکمهای هم جرمبودن آنها ثابت نشده است.
این روزها اتفاقی که برای اصغر فرهادی در حال رخدادن است، مشابه همان چیزی است که بر سر بازیگران اقتصاد نوآوری ایران میآید. عدهای اصرار دارند اصغر فرهادی وامدار تلویزیون و حکومت است و از آن سو هم برخی با تمام قوا تلاش میکنند که با روایتسازی چهره یکی از معدود سینماگران ایران در جهان را خراب کنند. این تلاش در داخل و خارج ابتدا برایم عجیب بود، ولی حالا تصور میکنم تا مدتها وضع همین خواهد بود؛ مگر اینکه آنهایی که سکوت کردهاند، بدون خشم و هیاهو به میدان بیایند و حرف بزنند.
با سکوتکردن چیزی درست نمیشود. شنیدهام برخی که در پستو، دیگران را تشویق میکنند شدیدترین واکنشها را به اتفاقات اخیر نشان دهند، پای امضاکردن یک نامه درخواست صنفی به رئیسجمهور که رسیده، پا پس کشیدهاند و گفتهاند از فناوری بلاکچین استفاده کنیم تا نامها محفوظ بماند!
در این شرایط سخت تأکید مداوم من بر ساختن است و فراموشنکردن اینکه مردم این کشور حق دارند یک زندگی باکیفیت داشته باشند. از آن سو میبینم که کسبوکارهای ایرانی هر روز زیر آماج شدیدترین حملات ناجوانمردانه آنطرف آبیها قرار دارند و از این سو هم هنوز برخی دوستان و همکارانم در بازداشت هستند. بهدلیل نمایندگی صنف فناوری اطلاعات در سازمان نصر تهران در یک ماه گذشته در جلسات گوناگونی حاضر بودهام و در همه آنها خواستهام برگرداندن وضعیت اینترنت به قبل بوده و آزادی افرادی که بازداشت شدهاند.
در این شرایط و فشارهای سخت هنوز هم به توسعه فکر میکنم و به اینکه این کشور بیش از اینکه به فعال سیاسی همهچیزدان نیاز داشته باشد، محتاج کسانی است که اقتصاد نوآوری را در عمل پیاده میکنند؛ همین نامهایی که این روزها برخی در داخل و خارج چوب حراج گرفتهاند و بر سرش میکوبند. این روزها میگذرد، ولی آسیبهای این روزها اگر کنترل نشود تا مدتها دامن این سرزمین را میگیرد. برای کماثرتر کردن شدت این آسیبها، متخصصان باید به میدان بیایند و صبر نکنند تا چوب حراج بر سرشان بگیرند. نگذاریم اقتصاد نوآوری و آینده ایران زیر پای آنهایی که فقط تندروی بلدند، لگدمال شود.