کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
باورم نمیشود در همین روزهای اندکی که از بهار گذشته، آنقدر خبر و ماجرای ناخوشایند پیش بیاید که گاهی اوقات در میانه روز دنبال کامیار بگردم تا کمی چرندیات بگوید و حتی حاضر باشم به قول خودش در منطقه سیگاریهای منفور لختی فورفور دود کنیم و دلشوره بسوزانیم؛ ولی امروز برای چندمین بار در این هفته این اتفاق رخ داد.
حالا بیآنکه بفهمم کار آنقدر بالا گرفته که سمیرا هم به شوخی میگوید: «حیف، پسر خوبی بود. از دست رفت، داره معتاد میشه!» واقعاً قرار نیست معتاد یا حتی دودی شوم، ولی هنوز چند هفته از سال نو نگذشته، به نظرم به اندازه آخر اسفند یک سال پرتنش خسته هستم؛ حالا چرا؟!
این روزهایی که گذشت، چشمها و گوشها را روی اخبار بستیم، نشستیم در خلوت خودمان کار کنیم و برسیم به مشتریان گرامی و حواسمان باشد که موضوع چشمغره سمیرا و فریبا قرار نگیریم و جلسات محاکمه کوتاه درباره خدمترسانی به مشتری تشکیل نشود. اما گروه نهچندان بزرگ شرکتها و افرادی که مشتری ما هستند و باید نگهشان داریم، هر روز آب میرود و قیمتگذاری جدید برای ما بیشتر از آنهایی که باید پرداخت کنند، سخت شده است.
امروز در همان خلوت بیخبری خودمان جلسهای گذاشتیم تا ببینیم تکلیف قیمتگذاری خدمات چه میشود. سامان که پس از ۱۰ روز همسفر و همسفره شدن با کامیار گاهی میخندد و شوخی هم میکند، وقتی هنوز همه سر جایشان ننشسته بودند، رو به من کرد و پرسید: «مگر از چند شب پیش قرار نبود قیمتها پایین بیاد؟ پس ما چرا بکشیم بالا؟ تازه مگر قیمتگذاری با همه قواعد و ریزهکاریها نباید رقابتی باشه و مشتریها رو هم نپرونه؟ کسی به اینها فکر کرده؟»
محمد هنوز سرپا بود که گفت: «من کاری ندارم که یک وزیر میگه گرون بشه، معاون یکی دیگه میگه از امشب ارزونش کنید، فردا صبح معاون همون اولی گرون شدن رو توجیه میکنه؛ ولی بهتره ما تلاش کنیم قیمتها را نکشیم بالا، حتی اگر از سودمون کم بشه.»
همه که سر جاهایشان نشستند، فریبا شروع کرد و از هزینه و برنامه توسعه و… گفت؛ محمد هم آمار نظرسنجی مشتریان را داد و از وضع رقبا گفت. سامان هنوز میگفت: «بهتره نکشیم بالا»، اما کامیار پرید وسط که من برای افزایش قیمت دلایل فلسفی دارم!
وقتی که همه از تعجب ساکت شدند تا ببینند آیا توجیهات فلسفی برای افزایش قیمت یکی از همان شوخیهای همیشگی کامیار است یا به احتمال یک در میلیون حرفی درست و شنیدنی، خودش با آرامش توضیح داد: «مگر نشنیدید درباره گران شدن اینترنت معاون وزیر گفته اصلاً گرانی در کار نیست، چون پیشتر خیلی کاهش داده بودند که از کف زده بود پایینتر؟ گفته بودیم سه سال همونجا بمونند تا بفهمند دیگه سرخود به چیزی دست نزنند.
حالا که فهمیدهاند نباید قیمت رو خیلی بکشند پایین و لازمه افزایش بدهند تا حقوق مشتریان حفظ بشه، جریمه تمام شده! چون اون کاهش فلسفهای غیررقابتی و برخلاف منافع مشتری داشته، به خاطر رعایت رقابت و منفعت مشتریان باید قیمتها افزایش پیدا کنه.»
همه رفتند کمی به فلسفه قیمتگذاری رقابتی و افزایشی فکر کنند تا جلسه را در روز دیگری ادامه دهیم.