مردی که یک جهان را علاف کرده
اصلاً ایلان ماسک را بیخیال؛ من از شما سؤال میکنم: مایی که موقع گوگل کردن، سنمان به صورت خودکار به زیر
13 سال میرود و کودک درونمان فعال میشود، اصلاً اجازه حرف زدن در مورد خریدن یا نخریدن توییتر را داریم؟
آخر آدم اینهمه ناآرام؟ اینهمه جنجالی؟ لعنتی تو دیگر چه میخواهی؟ تو که ثروتمندترین آدم روی کره زمین هستی. تو همین امسال به اندازه عایدی ده سال مملکت ما فقط ضرر دادهای. به من بگو تو دیگر چه مرگت است؟ اینهمه شلکن سفتکنهایت برای چیست؟ یک بار عینهو آدمیزاد بگو بالاخره خریداری یا نه؟ یک بار تکلیف هیئتمدیره بدبخت را تعیین کن. نمیشود که یک روز بگویی «تمام شد و خریدم» و فردا بزنی زیر میز و دبه کنی. آخر این انصاف است که تو داری؟
راستش همین الان دارم قیافه اعضای هیئتمدیره توییتر را تصور میکنم که همگی یک طرف میز نشستهاند و زل زدهاند به آنطرف که ایلانخان همینطور خندهخنده و مسخرهمسخره دارد خیارش را پوست میگیرد و میگوید: «نچ! عزیزان دلم من یکی از خرید پشیمان شدم.» اعضا که با شنیدن این حرف انگار یک سطل آب یخ روی کلهشان ریختهاند، کمی پس کلهشان را میخارانند و به هم نگاه میکنند و دعا میکنند بالاخره یکی یخ جلسه را بشکند و بلند شود برود یقه آن ماسک گلابی را بگیرد و داد بزند: «مردک! مگه ما علّاف توییم؟ نمیخری نخر. صد تا مشتری پاش نشسته…» اما هیچکس بلند نمیشود. چون همه میدانند که یک مشتری هم پایش ننشسته؛ حتی ایلان ماسک.
یعنی این لاکردار نمیگذارد این ستون نیمبند ما چند هفتهای اسمش را فراموش کند. یاد و خاطرهاش همواره زنده است. اصلاً انگار با بازیبازی کردن با مردم جهان لذت میبرد. غلط نکنم این آدم از آنهایی بوده که در بچگی، زنگ خانه مردم را میزده و فرار میکرده، وگرنه چه دلیلی دارد کسی که خودش عضو هیئتمدیره یکجایی باشد، به شیوه مدیریت آنجا گیر بدهد. یکی نیست بگوید: «برادر من! خریدار نیستی، بگو نمیخواهم. چرا توی سر مال میزنی؟»
هر هفته که میخواهم کرکره این ستون را بالا بدهم، توی دلم چهار تا قل هوالله میخوانم، مگر دوباره با این آدم درب و داغانِ خرمایهدار چشم تو چشم نشوم اما نمیشود که نمیشود. اصلاً من هیچ، شما بگویید؛ کسی که دنبال ساخت شهرک در کره مریخ است اما روی کره زمین ده متر خانه ندارد و مدام توی خانه رفقا و آشنایان پلاس است، آدم طبیعی است؟ نه جان من! این شخص طبیعی است؟
اصلاً ایلان را بیخیال؛ بیایید برگردیم ایران. من از شما سؤال میکنم: مایی که موقع گوگل کردن، سنمان به صورت خودکار به زیر 13 سال میرود و کودک درونمان فعال میشود، اصلاً اجازه حرف زدن در مورد این چیزها را داریم؟
آنطوری مظلوممظلوم نگاه نکنیم و خودمان را به آن راه نزنیم هم بهتر است. حتماً یک کاری کردهایم که همراه اول و ایرانسل جلوی دسترسیمان را به جستوجوهای بالای 13 سال بستهاند دیگر. به نظر من یکی، موضوع را بیشتر باز نکنیم بهتر است، وگرنه عزیزان دل پروندهمان را میریزند وسط و … ولش کنید. بدون نت میشود زندگی کرد، اما بدون آبرو نه.
المنه لله که جوانان همه onاند
بر موج نت گوشی و لپتاپ روانند
در مورد اخبار جهان در جریانند
اما نکن ای دوست فراموش! «جوانند»